لوگو امرداد
پرندگان ایران (6)

آبچلیک‌ها؛ سازگار با هم، گریزان از دیگران

abchilik1با هم هستند و تنها. آن اندازه سرگرم زندگی خودند که اگر بپرسیم چند روز از چند سال گذشته؟ شاید چیزی به یاد نیاورند. تُودار هستند و کاری به خوب و بد دیگران ندارند. نه این که حساب زندگی دستشان نباشد، حال و حوصله و دل و دماغ بودن با دیگران را ندارند. این چند روز زندگی ارزش دردسر بیشتر را ندارد. همین که بتوانند از پسِ سختی‌های زندگی خودشان بربیایند و خوراکی فراهم کنند، برای هفت پشتشان هم بس است. چه کار به دیگران دارند؟ هر کسی کار خودش، بار خودش. این را از آسودگی و آسان‌طلبی نمی‌گویند، طبیعتشان این‌گونه است که به زندگی دیگران سَرک نکِشند. «آبچلیک»‌ها این گونه‌اند؛ چه دوست داشته باشیم، چه نداشته باشیم. حتا یک گونه‌ی آن‌ها، آبچلیک تک‌زی، طرف آبچلیک‌های قوم و خویش خودش هم نمی‌رود و تک و تنها زندگی می‌کند، چه رسد به دیگران. این دیگر خیلی نوبر است! سخت هم هست. یکه، بی‌همراه، بُریده از جهان. چه تنهایی غم‌انگیزی! کسی چه می‌داند؟ شاید کار درست را همین آبچلیک تک‌زی می‌کند!

abchilik

آبچلیک‌های جهان پُرشمارند. آن‌هایی که در ایران یافت می‌شوند آبچلیک‌های پا سرخ، تالابی، پا سبز، تک‌زی، خال‌دار و نوک سربالا هستند. شاید هم یکی دو گونه‌ی دیگر از آبچلیک‌ها را در زیست‌بوم ما بتوان یافت.
آبچلیک واژه خوش آهنگی است که از گویش مازندرانی‌ها گرفته شده است. در آنجا به این پرنده‌ها «آوچلیک» می‌گویند. همه‌ی آبچلیک‌ها آبچر هستند و در راسته‌ی سلیم‌سانان جای می‌گیرند. با هم خوبند و از این دید پرنده‌هایی اجتماعی دانسته می‌شوند. آن ها دسته های بزرگی شکل می دهند و به شکار می پردازند. منقارشان یا راست است یا خمیده. بال‌های درازی دارند. نوک بالهایشان تیز و بُرنده است. این را هم از ویژگی آچلیک‌ها باید دانست که پَر و بالشان در تابستان و زمستان یکی نیست و تغییر رنگ می‌دهد. پاهای بلندشان هم کمک بزرگی است تا در زمین‌های باتلاقی و گِلی فرو نروند و زمین‌گیر نشوند. آبچلیک‌ها در آن گستره‌ها سرگرم طعمه‌یابی می‌شوند.
آبچلیک تالابی روتنه‌ای خاکستری دارد، اما رنگ سطح شکمش روشن و سفید است. اگر خوب نگاه کنیم، روی سر و گردن و سینه‌اش، خال‌های قهوه‌ای رنگی خواهیم یافت. اما زیبایی این پرنده را در پاهای بلندش می‌توان جُست که به رنگ سبز زیتونی است. منقارش هم باریک است. با این نشانی‌ها، به سادگی یافتنی‌اند، اما یادمان نرود که یافتنی‌اند تنها برای تماشا و حظ بردن از زیبایی‌های جهان، نه برای شکار و به دام انداختن. آبچلیک‌های تالابی در مرداب‌ها به‌سر می‌برند و هرجا که آب شیرین باشد، یا در گستره‌های جزر و مددار. درازای آن‌ها تنها 23 سانتی‌متر است.
خال‌دارهایشان همیشه سرگرم جست‌وجو در آب‌های کم‌ژرفا یا درون گِل و لای‌ها هستند تا با منقار خود، خوراکشان را به دست بیاورند. دُمِ سفیدرنگی دارند که زیبایی‌شان را صد چندان می‌کند. خال‌هایی تیره نیز روی دُم آبچلیک‌های خال‌دار دیده می‌شود. رنگ پاهایشان گاه سبز است، گاه نارنجی. شاید نارنجی‌اش قشنگ‌تر باشد و چشم‌ها را بیشتر به سوی خود بکِشد. یک نشانه‌ی دیگر آن‌ها نوار سفیدرنگ ابرو است.
آبچلیک نوک سربالا، 22 سانتی متر بیش تر جا نمی گیرد. کوچک است و منقار درازش دیدنی است. سر را بالا می گیرد و پاهای نارنجی روشن اش را خرامان خرامان حرکت می دهد. جهانی از دیدنی و شادمانی است. بسنده است نگاه اش کنیم تا قلب مان لبریز از شادی شود. اما نزدیک شان بشویم می ترسند و بال زنان دور می شوند. به آدم ها و سابقه خراب شان اعتماد ندارند. تنها باید سراپا چشم و دیدن بود و شاهکار جهان را دید؛ تابلویی زنده و گرم!
آبچلیک نوک سربالا عادت دارد سر و گردن و دُمش را یکریز بالا و پایین ببرد. دیوانه نشده، بازی‌اش گرفته و ادای آبچلیک‌های آوازخوان را درمی‌آورد. اما جثه‌ی کوچک و پاهای بلندش او را زود لو می‌دهد و دیگران می‌فهمند آبچلیک آوازخوان نیست، آبچلیک سر بالاست.
در گذشته‌های نه خیلی دور، آبچلیک‌های سر بالا پرنده‌های کوچ‌رویی بودند که فراموشمان نمی‌کردند و زمستان‌ها را در ساحل جنوبی ایران می‌گذراندند. چند سالی است رو از ما برگردانده‌اند. نمی‌دانیم درباره‌ی این روزهای ما چه فکر می‌کنند؟ شاید ما را همان آدم‌های پیشین نمی‌دادند. با خودشان می‌گویند کسی که این همه بلا بر سر طبیعت بیاورد و هوا و زمین را آلوده کند، آنقدرها ارزش همراهی ندارد. اگر حدسمان درست باشد و آبچلیک سر بالا چیری شبیه این گفته باشد، از خجالت آب می‌شویم. با همه‌ی این‌ها، در تیرماه 1398 برای نخستین‌بار آبچلیک نوک سر بالا در تالاب گندمان استان چهارمحال و بختیاری دیده شد. مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و چمن!
پا سبزهای آبچلیکی تنها 32 سانتی متر قد دارند، کوچولوهایی نیم وجبی‌اند که جهان ما را رنگ شادی می‌زنند. ما آدم‌ها برای شادی جهان چه می‌کنیم، با این قد درازمان؟! پای آبچلیک‌های پا سبز، دراز است، منقار بلندی دارند و دُم راه راه سیاه و سپید. یک ویژگی آن‌ها صدای کشدارشان است.
درباره‌ی آبچلیک‌های دودی این را بگوییم که خوش دارند میان علف‌های انبوه آشیانه بسازند. آبچلیک‌های پا سرخ هم در گستره‌های مردابی جست‌وجویشان می‌توان کرد، با آن رنگ خاکستری دلربایی که دارند.
شمار آبچلیک‌ها زیاد است. چه خوب و شادی‌بخش که فراوان‌اند. آن‌ها زیبایی‌ها و شکوه جهان ما را می‌سازند؛ با صدایشان، با رنگارنگی پَرهایشان، با تکاپوی پیوسته و با بودنشان. چیزی از ما نمی‌خواهند، جز مهربانی و بی‌آزاری. می‌توانیم تا این اندازه بخشنده باشیم؟ می‌توانیم، اگر بخواهیم‌

*با بهره‌جویی از: گزارش خبرگزاری «ایرنا»؛ «ویکی پدیا»؛ «اطلس پرندگان ایران».

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-05