امروز پیروز و فرخ روز مانترهسپند ایزد و اَمُردادماه، 29 اَمُردادماه سال 3759 زرتشتی، دوشنبه 25 اَمُردادماه 1400 خورشیدی، اَمُرداد نماد جاودانگی و بیمرگی، 16 آگوست 2021 میلادی
قراختائیان از روزی چون امروز در سال 606 خورشیدی برابر با 1227 میلادی فرمانروایی 83 ساله بر كرمان را آغاز کردند.
قراختاییان کرمان با اصالت خیتانی یکی از دودمان ملوکالطوایفی ایران بود که نزدیک به ۸۳ سال بر کرمان فرمانروایی کرد. قراختائیان اصل آنان از مناطق شمالغربی چین است و آلتائیک بودهاند و به زبان تُرکی گفتوگو میکردند. براق حاجب (قُتلُغ خان) یا برق حاجب، بنیانگذار و نخستین فرمانروای قراختاییان کرمان پس از شکست خوارزمشاهیان از مغولان، به کرمان گریخت. توانست کنترل منطقه را بهدست گیرد و فرمانروایی مستقل خود را پایهگذاری کند. غیاثالدین پیرشاه حكمران كرمان را كشت. در آن زمان؛ كرمان، مُكران (بلوچستان تا مرز ایالت سند) و بخشهای دیگری از جنوبشرقی ایران كه یک قلمرو ایالتی را تشكیل میدادند (ایالت کرمان) زیر سلطه غیاثالدین بودند.
كرمانیان پرآوازه به ملیگرایی با داشتن دهها سال فرمانروای تُرک (سلجوقی و قراختایی) حتا یک واژه تُركی یاد نگرفته و بكار نبردهاند. از آثار این دوره می توان گنبد سبز را نام برد. از ویژگیهای یادمان تاریخی قبه سبز این است که هیچ چاه فاضلابی تا یک کیلومتری چاه آب قبه سبز دیده نمیشود. یکی از کارشناسان میراث فرهنگی براین باور است که در بنای قبه سبز افزونبر کاشیکاری، گچبری و حتا طلاکاری نیز به کار رفته است. بخش بزرگی از ساختمان قبه سبز در اثر عوامل طبیعی بهویژه وقوع زلزله در سال ۱۳۱۴ مهی (:هجری قمری) آسیب بسیار دیده است.
سلطان جلالالدین خوارزمشاه در تفلیس بود كه از قتل غیاثالدین آگاه شد و برای تنبیه «بُراق»، 17 روزه خود را از گرجستان به كرمان رساند. با وجود این، بُراق باقی ماند. سلطان جلالالدین كه او هم از طایفه تُركان بود تاریخ از او به عنوان مردی جنگی، ولی فاقد تدابیر كشورداری و مدیریت یاد می كند. «بُراق» پس از 13 سال حكومت بر كرمان درگذشت و آرامگاه او در گنبد سبز است. این رخداد همزمان با جنگهای صلیبی و لشكركشیهای پیدرپی اروپاییان به خاورمیانه برای به چنگ آوردن بیتالمقدس و به گفتهی خودشان، خارج ساختن تُربَت مسیح از دست دیگران انجام می گرفت. در آن زمان (قرون 12 و 13 میلادی) حکومت مصر، تونس، سوریه، یمن، حجاز و مناطقی که امروز کشور عراق شدهاند، فلسطین و بخشهایی از ترکیه امروز در دست کُردان ایّوبی بود. سردودمان این کُردان، صلاحالدین ایّوبی زادهی شهر تِکریت بود. دودمان ایّوبیان شامل هشت سلطان بود و همزمان دارای دو پایتخت بودند: قاهره و حَلَب.
در اوستا «مانترَسپِنتَ»، فارسی میانه «اَمَهرَسپنت» و فارسی امروز «ماراسپند» و «مانترسپند» آمده است. وی ایزد و نگاهبان آب است.
بیست و نهمین روز ماه، مانترهسپند دو بخش دارد؛ نخست مانتره یا منتره به معنای سخن اندیشه برانگیز و دوم سپند یعنی مقدس. ایزد ماراسپند نگهبان گاه و روز و خرد و گوشها و چشمهاست. مانترهسپند به چم گفتار نیک، پاک و سپندینه و سخن فزونی بخش است.
اشوزرتشت سرودهای خود گاتها را مانتره که همان سخن اندیشهبرانگیز است نامید. مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است. مانترسپند ایزد درمانگری ست و به چم آرام بخش روانها هم آماده است و شفا میبخشد قلبهای خسته انسان در رنج را.
مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است. مانترسپند ایزد درمانگری است و به چَم آرامبخش روانها هم آمده است و قلبهای خستهی انسانها را در رنج و سختی شفا میبخشد.
«مانتره» یکی از واژههای بنیادین گاهانست. این کلمه از ریشه من به چم اندیشیدن و در کل به چم وسیله اندیشه کردن و یا موجب اندیشه برانگیزی آمده است. اما روانترین ترجمه کلام اندیشه برانگیز است. اشوزرتشت در گاتها، سرودهای خود (گاهان) را مانتره مینامد. همچنین در اوستا ، او ِستاهای «اَشِم وُهو» و «یَـتااَهو = اهونـَوَر» به نام مانتره شناخته میشوند. سراینده مانتره نیز «مانترن» نامیده میشود.
ویژگیهای مانتره :
درمان بخشی
در گاهان در هات ۴۴ بند ۱۶ ،
از درمان بخشی و به عبارتی همان جنبه روان شناسی مانتره اشاره شده است.
الهام گونه بودن:
اشوزرتشت فردی است که با الهام از جهان ِ پیرامون خویش (چه درون و چه محیط) به تعالی رسید ، وی مانتره را هم نوعی الهام (چه درونی و چه از محیط) میداند.
موسیقیایی بودن:
یکی از شروط مانتره بودن ِ یک سخن ، موسیقایی بودن آن است.
توانایی اهورایی مانتره:
در گاهان برای تاثیر کلام مانتره بر اقشار مردم و سعادت آنها بسیار گفته شده است.
از آن چه که در متون اصلی دین ِ ما گاتها و قسمتهای اصلی اوستا بر میآید، مانتره جزئی از نوای خداوندی است که به مانند «فرَوَهَر» در وجود هر آدمی قرار داده شده است و در اصل توانایی اندیشه برانگیزی است و از آن جایی که خداوند «مبدا خرد» است، پس مانتره هم توانایی اندیشمندی و اندیشه برانگیزی است، که یک انسان از آن بهرهمند میشود و نیز مانتره کلامی است از همین نوع که از مانتره ِ وجودی انسان به صدا در میآید و به مانتره وجودی انسان دیگری میرسد و آن را بر میانگیزد.
چه نیکو و زیباست در این روز خواندن گاتها. پیدایی و روایی دین نیک اندر جهان به دست مانترسپند است و میتوان نیکی دین را به وسیله مانترسپند از آن خویش کرد. گویند هر کس در این روز زاده شود دلیر باشد.
نماد این روز «کرکم» یا همان گل زعفران است
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
ای دلارام روز ماراسپند
دست بیجام لعل مِی، مپسند
خرمی در جهانِ خرم بین
شادمانی كن و به ناز بخند
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
جامه افزای و دوز و پوش و زن به زنی کن که فرزند تیز ویر ( باهوش) و نیک زاید.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
زن تازه در (ماراسفند) گیر / که فرزند نیک آید و تیز ویر