رو به دشتهای خاموش، پیچ و تاب گردنهها، زیر آفتاب زرد و برفراز گیسوی گندمزار پرواز میکنند. «سُنقر»ها در آبی بلند آسمان دیدنیاند، اما اوج نمیگیرند و در دوردستها گم نمیشوند. برای آنها فرقی ندارد که در آسمان باشند یا زمین. چیزی از شکوه و هیمنهشان کم نمیشود. اهل خودنمایی هم نیستند که تیزی منقار و تندی پروازشان را به رُخ بکِشند. هنری که آموختهاند بردباری، شکیبایی و آهستگی است. همین بسنده نیست؟ دیگر چه نیازی به خودنمایی دارند؟
شاید هیچ موجودی مانند انسان نوسان و زیر و بم نداشته باشد. میتواند به تمامی مهربان باشد، یا یکسره سنگدل و رام نشدنی. یک سنجه (:معیار) برای این بالا و پایین شدنها، برخورد و رفتار با پرندگان است. از این سخن نباید شگفتزده شد. دوست داشتن پرندگان و آزار ندادن آنها، یا هر جانور و جاندار دیگری، نشانهای از مِهرورزی و پاسداشت زیستبوم و زندگی است. شکار پرندگان هم نشانهای از سنگدلی انسان است. بهویژه زمانی که این کار نه برای نیاز، بلکه برای تفریح و سرگرمی و لذتجوییهای سبکسرانه انجام بگیرد. یک نمونه از این کار، شکار سنقرهایی است که در زیستبوم ما چندان فراوان نیستند، اما همانها هم گاه زندگیشان را با رفتار زشت و زنندهی شکارچیان از دست میدهند. از آغاز مهرماه که هوا روبه سردی میرود، شماری از سنقرها به همراه دیگر پرندگان کمیابی مانند بالابانها و شاهینها راهی تالاب شادگان خوزستان میشوند. آنگونه که از خبرها میتوان دریافت، درست در همین زمان است که شکارچیان با تفنگهای ویرانگر ساچمهای به جان آنها میافتند و همان شمار اندک سنقرها و دیگر پرندهها را از پا درمیآورند یا زندهگیری میکنند (خبرگزاری مهر، مهرماه 1399). در فروردین سال 1397 نیز یک سنقر تالابی کمیاب در شهرستان ساری با گلولهی شکارچیان زخمی شد و توان حرکت دادن بال راست و پای چپ خود را از دست داد. هرچند خوشبختانه محیطبانان این پرنده را به مرکز درمانی رساندند و با جراحیای که انجام گرفت از مرگ نجاتش دادند؛ اما چند سنقر و پرندهی شکارشده و زخمی دیگر بخت رهایی از مرگ و نیستی را دارند و از دست شکارچیان میتوانند بگریزند؟ همهی اینها نشانههایی از نوسان رفتاری انسان نیست؟
گونههای سنقرهای پرنده
سنقرها در گذشتههای تاریخی و ادبی ما رد و نشانی دارند و بارها در نوشتههای کهن به آنها اشاره شده است. گاه آنها را سنقار هم میگفتند. آن شمار از سنقرهایی که در زیستبوم ایران پیدا میشوند سنقرهای تالابی، خاکستریای، گندمزار و سفید هستند. سنقرها پرندههایی با پیکری باریک و بالهایی دراز شناخته میشوند. دُم و پاهای آنها نیز دراز است و نشانهای برای یافتن و جدا دانستنشان از دیگر پرندگان شکاری است. منقار سنقرها چندان ستبر نیست. پروازشان را هم بدان اندازه نمیتوان دانست که گمان کنیم اوج میگیرند یا فرازجو هستند. در بلندای (:ارتفاع) کم و بیش پایین پرواز میکنند و دوست دارند در زمان پرواز سر و بال خود را بالا نگه دارند. این کار به آنها شکوه و زیبایی خیرهکننده و ستایشبرانگیزی میبخشد. افزونبر اینکه در زمان جفتیابی پروازی دایرهوار و چرخشی دارند و بسیار تماشاییاند.
سنقرها را باید در رده و دستهی قوشیان جای داد. پرندگان شکاری ایران سه گروهاند: قوشسانان، شاهینسانان و جغدسانان. سنقرها در کنار عقابها و دالها و شماری از سارگپهها، طرلانها و قرقیها، قوشسانان زیست وم ما هستند. چیزی که در سنقرها شاید بیش از پرندههای همردهی خود آشکارتر است تیزبینی و بینایی شگفتآور آنها و نیز شنوایی نیرومندشان است. این مایه از توان بینایی و شنوایی، سنقرها را کمک میکند تا شکار خود را بهسادگی بیابند. این را نیز بگوییم که در میان سنقرهایی که برشمردیم، سنقر خاکستری پرندهی بومی ایران است و سنقرهای دیگر کوچرو هستند.
شگفت است که سنقرهای نر از سنقرهای ماده کوچکتر هستند. این وارون (:خلاف) تصوری است که از پرندگان شکاری داریم. سنقرها آشیانهی خود را روی زمین میسازند و بیشتر خوش دارند که در نیزارها بهسر ببرند و همانجا آشیانه بسازند و بیتوته کنند. مارها، پرندگان و قورباغهها خوراک اصلی این پرنده است. پستانداران کوچک نیز طعمهی سنقرها می شوند.
سنقرهای خاکستری را گاه «قوش غارتگر» هم مینامند. خیلی روشن نیست که چرا چنین برنامی (:لقبی) به اینگونه از سنقرها داده شده است. درازای پیکر آنها به بیش از 50 سانتیمتر نمیرسد. با این همه در میان دیگر سنقرها جثهای کم و بیش بزرگ دارند. بال و دُم آنها هم پهنتر است. صدای سنقرهای خاکستری چیزی مانند کککک کردن است. آنها را در بیشهزارها و زمینهای کشاورزی میتوان دید. شمارشان در ایران چندان زیاد نیست. اگر یافتنی باشند، زمستانها در شالیزارهای گیلان میتوان پیدایشان کرد. از اینرو، سنقرهای خاکستری در شمار پرندگان کمیاب زیستبوم ما دانسته میشوند.
گونهی گندمزار سنقرها در شمال باختری ایران، آن هم به شمار کم یافتنیاند. پیشتر همواره در گسترههای ساحلی دریای کاسپین و جنوب باختری ایران پرواز میکردند. اکنون شمارشان کاستی گرفته است. آشیانهی آن ها اگر پیدا کردنی باشد، در کشتزارهاست. سنقرهای گندم زار با بالهای باریک و نوک تیز شناخته میشوند و پروازی سبک و آسوده دارند.
از سنقرهای تالابی نیز بگوییم که درازای پیکرشان چیزی میان 48 تا 55 سانتیمتر است. از اینرو درشتاندام تر از سنقرهای خاکستری هستند. هنگام شکار از بلندایی اندک، با حرکتی ناگهانی و غافلگیرکننده، به درون نیزار میروند و طعمه را در آن و دمی میربایند. سنقرهای سفید را هم باید در تپه ماهورهای کم درخت دید، یا در گسترههای تالابی. آنها دُم و بال خاکستریرنگی دارند که رنگ آن به آبی روشن هم میزند. این دست از سنقرها بسیار دیدنی و زیبا هستند و شکوهی دیگر دارند.
سنقرها در بیشهزارهای ما پُرشمار نیستند. از اینرو خطر و بیم از دست رفتن (:انقراض) آنها میرود. نشنیدهایم که برنامهای برای نگاهبانی و حفاظت از آنها در پیش گرفته شده باشد. کاش بیشتر مراقب و نگران آنها باشیم.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «دانشنامهی پرندگان ایران» و «دنیای حیوانات».