بسیاری از تواناییها و استعدادها هستند که همراه با هم در یک نفر شكوفا نمیشوند، مگر به یاری نبوغی که كمشمار افرادی در تاریخ آن را دارا بودهاند. با نگاهی گذرا به گذشته و حال و با خوانش زندگینامه اندیشمندان و بزرگان به این نتیجه میرسیم که بیشتر این افراد در یک زمینه به رسایی رسیدهاند و تنها شمار کمی از آنها در رشتههای گوناگون، نامدار شدهاند. در روزگار ما یکی از این افراد را میتوان دکتر حسین عمومی دانست.
آواز و مکتبهای آوازی موسیقی ایرانی، ادبیات و شعر و بسیاری از دانشها و مهارتهای دیگر همگی در او به طور کامل به شکوفایی رسید. شاید بتوان محیطی که او در آن دوران رشد کرد را نیز افزون بر استعداد ذاتی او از عوامل پیشرفت او به شمار آورد. خود استاد حسین عمومی میگفت: در خاندان ما بزرگترین استادان آواز و موسیقیدانهای آن عصر بودند.
مجموعه این عوامل از حسین عمومی دانشمند و هنرمند و صاحب ذوق ساخت. با اینکه شغل اصلی استاد، قضاوت بود ولی به نظر میرسید مهمترین دغدغه ذهنی که او را در تمام مدت عمرش مشغول به خود كرد، موسیقی آوازی و نگاهداشت پرمایگی آن بود. این موضوع را میتوان از درسها، سخنرانیها، گفتوگوها و كارهای گوناگون هنری او فهمید.
او در پاسخ به یک پرسش که: شما ابتدا آواز را آغاز کردید یا حقوق و قضاوت را؟ در جوابی ریزبینانه گفت: «من از خشت با آواز بزرگ شدهام.»
تلاش عمده هنری او، پژوهش بر روی شیوهها و مکتبهای آوازی در ایران بود و او این راه را با چنان دقت و ژرفنگری پیمود که همواره از وی به عنوان یکی از بزرگترین اندیشمندان شناخت آواز اصیل ایرانی یاد میشد. به گونهای که بیشتر خوانندگان مشهور امروز به نوعی وامدار راهنماییها و نکتههای ارزنده هنری و اخلاقی او هستند. حتا بسیاری از نوازندگان نیز، با ساز خود از این استاد بهرهها بردهاند تا بتوانند هنر خود را به آن درجه از سنجیدگی و زیبایی که در نظر بزرگان است برسانند.
طبقهبندی که وی از مکتبهای آوازی کرده بر پایه موقعیت جغرافیایی-اقلیمی مناطق به همراه سابقه و ماندگاری آواز در آن مناطق و پرورش خوانندگان مطرح است. برای مثال مکتب آوازی تبریز گذشته از ویژگیهای محیطی که نوع آواز و موسیقی ویژه خود را دارد، (مانند تاکید زیاد بر روی تحریرهای طولانی، توجه به عمق تحریر و نیز اوج خوانی به مدت زیاد در مقایسه با آواز سیستانی و بوشهری) هم خوانندگان مطرحتری رشد داده است و هم تاثیر بیشتری بر روی موسیقی کلاسیک ایران گذارده است. پس استاد روی مکتبهایی تاکید داشتند که این چند ویژگی بالا را با هم داشته باشند. هر چند اطلاعات ایشان از سایر مکتبها نیز به همان اندازه کامل و فراگیر بود.
از نظر دکتر عمومی ردیف تنها وسیله است (بر خلاف نظری که فراگیری ردیف را یک اصول و هدف میدانند) یعنی یادگیری ردیف به تنهایی ارزش آنچنانی برای یک موسیقیدان ندارد و عبارت است از ردیف کردن و کنار هم قرار دادن ملودیها و تمهای شبیه به هم در مجموعهای از دستگاهها و هدف جذب کردن و به شور درآوردن شنونده است.
در اینجا شایسته است به نکتهای اشاره کنم که در گذشته پافشاری بیش از حد بر روی جملههای ردیف و اینکه هنرآموز میبایستی با دقت تمام گوشهها را مانند استاد خود اجرا میکرد بیشتر به این دلیل بود که امکان ضبط و نگاهداری این گوشه نبود. ولی امروزه با پیشرفت امکانات ضبط و نیز رواج خط نت در میان ردیفدانها، دیگر ترس از نابودی و فراموشی گوشهها و نغمههای موسیقی دستگاهی ایران بیمورد است. پس بهتر است استادان به جای تکیه بیش از حد بر روی کپی کردن جملات ردیف که به دلزدگی هنرآموزان منجر میشود، نکتههای اصلی و جایگاه کلی هر گوشه را در دستگاه یا آواز آموزش دهند تا بدین وسیله نوآوری هنرجویان نیز بیشتر بارور شود.
اساسا” شیوه تدریس استاد عمومی در یک چهارچوب خاص قرار نمی گرفت، بلکه نسبت به استعداد و توانایی شاگردان تغییر می کرد. هر چند این تغییر باعث نمی شد او از اصالتها و قواعد پایه ای آواز فاصله بگیرد.
زنده یاد عمومی فردی بسیار خوشذوق، با احساس و در عین حال با شجاعت بود. یعنی همان گونه که موسیقی زیبا او را از خود بی خود میکرد، موسیقی و آواز سطحی و غیراصولی را به سختی و تندی مورد انتقاد قرار میداد. در حالی که همواره انتقادهای او همراه با پیشنهادات سازنده بود؛ به عبارت دیگر او تنها یک منتقد تنها نبود. ویژگیهای اخلاقی و هنری دکتر عمومی وی را به یکی از تاثیرگذارترین استادان معاصر آواز تبدیل کرد. روانش شاد و یادش گرامی .
یک پاسخ
درود به روان استاد عمومی امرزیده باشد . فقط یک خواهش که برای کامل بودن این گفتار ،خوب بود مختصری از زندگی و زادگاه و زادروز و فوت ایشان را هم مینوشتید تا بیشتر در جریان تاریخ زندگی ایشان هم قرار میگرفتیم . شاد و به کامه باشید .