«دیودوروس سیسیلی (تاریخنگار همدورهی ژولیوس سزار و نویسندهی «کتابخانهی تاریخی») دربارهی آتشسوزی تختجمشید به دست اسکندر میگوید که: تختجمشید و سازههای ویژهی آن ثروتمندترین شهر روی زمین به شمار میرفتند. اسکندر مقدونی در سخنانش با سپاهیان خود مردمان این منطقه را بدترین دشمنان خود از میانِ همهی شهرهای آسیا معرفی نمود و به سپاهیان و جنگاوران خود دستور تاراج و چپاول آن را به جز کاخ پادشاهی داد.
دیودوروس در ادامهی سخنان خود میگوید: اسکندر آیینهای گوناگونی را در نکوداشت پیروزی خود برگزار کرد. یک روز زمانی که با سردانش سرگرم خوشگذرانی بود، مستی و دیوانگی بیمانندی به آنان دست داد؛ یکی از زنان یونانی با نام «تائیس» که معشوقهی اسکندر بود در مراسم گفت که گشودن ایران بزرگترین دستاورد اسکندر در آسیا بوده و از او اجازه خواست تا زنان با دستان خود مایهی غرور و افتخار ایرانیان را به آتش بکشند. در این میان یکی از سرداران دستور داد که مشعلها را روشن کنند و دیگر افراد را تشویق کرد تا ویرانی و اهانت به مقدسات یونانیان جبران شود. (روایت افسانهای یورش خشایارشا به یونان و تخریب آتن)
گزارش تاریخنگاران یونانی از آتشسوزی تختجمشید همچو پلوتارک، دیودوروس سیسیلی و کنت کورس همه کمابیش همان داستان همیشگی است که برابر با آن اسکندر با راهنمایی معشوقهاش «تائیس» به سردارن و زنان همراهش فرمان به آتش زدن تختجمشید داد. روایتی که تا به امروز هزاران بار تکرار شده و دستمایههای داستانهای فراوان و فیلمنامههای بسیاری نیز شده است …
اما گروهی از پژوهشگران ایرانی در پنجاه سال گذشته بر این باورند که روایتهای یونانی پیرامون آتشسوزی تختجمشید را نباید «وحی منزل» دانست! انگیزهی آنان از این سخن چیست؟…»
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتار «آیا تختجمشید آتش گرفت؟» به قلم فرشید ابراهیمی پژوهشگر تاریخ است که این رویداد را از دو نگاه تاریخی بررسی کرده است. این نوشتار در رویهی تاریخ امرداد 405 به چاپ رسیده است.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
لینک فروش اینترنتی شمارهی 405 امرداد
لینک اشتراک ایمیلی هفتهنامه امرداد
نشانی دکههای شهر تهران ، کرج و حومه