خبر کشف گنجینهی تاریخی در روستای فاروقِ شهرستان مَرودشت از سوی مدیرکل میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی استان به گونهی کامل رد شد. اما این نوشته، همچنان در سطح گستردهای در حال پخش است.
به گزارش اَمرداد، بر پایهی بازدیدهای میدانی نگارنده درگذشته از شهر فاروق و موقعیت جغرافیایی آن، بیانگر این است که هیچ شواهدی از شهر زیرزمینی و پیشینهی 7 هزارساله در این منطقه نبوده و این پنداشت از پایه نادرست و دروغ است. همچنین نگارهها و فیلمها همگی ساختگی بوده و وجود فردی بزرگمنش (:باشرف) که کار و جان خود را به خطر انداخته تا از سر دلسوزی آگاهیرسانی کند از پایه پوچ و ناروا و خیالانگیز است. اما بهراستی چرا هر از گاهی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی که این روزها شتاب بیشتری گرفته و نوشتهها و نگارهها و … با سرعت فراوانی دست به دست میشوند، از کشف گنجینههای باستانی و شهرهای پنهان (:مخفی) و اشیای عتیقه خبر میرسد. و در واقع آیا به گونهی کلی گنجینههای پنهانی وجود دارد که تنها برخی از افراد از آن آگاهی دارند. ریشهی اینگونه چالشها را در کجا باید جستوجو کرد؟ برای دست یافتن به این پرسشها باید پیش از هر چیز از ناتوانی و کمکاری سازمان شکوهمند (:پرطمطراق) میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی خردهگیری (:انتقاد) کرد که همیشه پس از رخدادهای ناگوار و دروغ اَفکنی ها و رَوایی پرشتاب آن در جامعه تازه از خواب خرگوشی بیدار شده و آگاهی مییابد. و تا به خواهد به خودش تکانی داده و بِجُنبد، کار از کار گذشته است. سازمان میراث فرهنگی همانگونه که از نام آن پیدا است، خویش کاری (:وظیفه) نگهداری و پاسداری از یادمانهای تاریخی را بر دوش دارد. از سویی، این سازمان باید در هنگام پخش داستانهای ساختگی و گزارشهای ناروا و دروغ، زودتر از هر نهاد یا اُرگانی و حتا خبرگزاریها اقدام به ردِ چنین گفتمانهایی (:بحثها) کرده و پروانهی (:اجازه) گسترش بیش از پیش آن را ندهد. همچنین یکی از خویشکاری های سازمان میراث فرهنگی جُستار آموزش است که تا کنون به آن نپرداخته و یا اگر مواردی هم وجود داشته، بسیار اَندک و ناچیز بوده است. باید دانست که نقش میراث فرهنگی در زمینهی آموزش و پالایش فرهنگ، بسیار ارزنده بوده و در این راستا میتواند نقش به سزایی را بازی کند که دستاوردهای خوب و نیکی را به دنبال خواهد داشت. جای خالی ساخت نماهنگها (:کلیپ) و فیلمهای آموزشی و تبلیغاتی و برنامههای تلویزیونی در زمینهی میراث فرهنگی به شدت احساس میشود و بایسته (:ضروری) است تا مدیران این سازمان به این موضوعها هر چه زودتر ورود پیدا کرده و به آنها بپردازند. همان گونه که سالهای سال است که کُنشگران (:فعالان) و کارشناسان میراث فرهنگی فریاد میزنند باید هر چه زودتر درسی به نام میراث فرهنگی از همان آغاز دبستان به درسهای دانش آموزان افزوده شود تا آنان شناخت و درک بهتری نسبت به موضوع میراث فرهنگی و یادمانهای تاریخی فرهنگی داشته باشند. پس یکی از گفتمانهای ارزنده در این راستا کارهایی است که باید سازمان میراث فرهنگی انجام دهد تا آگاهی و سطح دانش مردم بالا رفته و از رَوایی اخبار نادرست و پوچ پیشگیری شود. اما آیا آنگونه که افرادی در فضای مجازی ادعای کشف گنجینهها و شهرهای زیرزمینی را دارند، میتواند درست باشد. در واقع آیا آثار تاریخی در دل خود گنجهای پنهانی را داشته و دارند که تنها افراد اَندکی از آن آگاهی داشته و دارند؟ و چرا مردم بیشتر به نوشتهها و اَخبار دروغ پناه آورده و روی خوش به آنها نشان میدهند.
راست داستان آن است که به هیچ روی گنجینههای باستانی وجود نداشته و ندارد و تا کنون حتا یک سکه هم در میان آثار تاریخی و باستانی دیده نشده است و این سخنان و اخبار پوچ، خیال خامی بیش نبوده است و همهی این فیلم و نگارهها ساختگی و فتوشاپ است. نگارنده که بیش از یک دهه در زمینهی میراث فرهنگی کوشا بوده و از بیشتر آثار تاریخی کشور در روستاها و شهرها بازدید کرده و در چند کاوش باستانشناختی نیز حضور داشته، حتا به یک مورد از اشیای تاریخی یا عتیقه برخورد نکرده است، چه برسد به یافتن آن. هر چند نمیتوان موارد ویژه یا همان استثنایی را رد کرد. برای نمونه با بارش تندابهای باران (:سیل) در شهر جیرفت کرمان در سالهای دور، اشیای تاریخی فراوانی سر از خاک بیرون آمد و دنبالهی داستان اندوهبار را که همگی شنیدهایم. اما این گونه موارد تنها وابسته به برخی از تپههای ناپیدا و کاوش نشده است که شمار آنها بسیار ناچیز است. از سویی، برخی از مردم بر این باورند که در کنار آثار تاریخی و حتا در زیر و درون سنگنگارهها، اشیای تاریخی و گنجینههای باستانی نهفته است و با نابخردی و فرومایگی هر چه تمام به آن اثر آسیب میرسانند. پس از آن است که درمییابند، هیچ چیزی در آن جا وجود نداشته و ندارد. از دیدگاه جامعهشناسی و امروزه که در ایران، مردم از تاریخ و پیشینهی خود نا آگاه بوده و دلبستگی چندانی به کتاب خواندن ندارند، بیگمان سخنپراکنی رَوایی پیدا خواهد کرد. مردمی که به دنبال شناخت نیاکان و هویت و چیستی خود نمیروند، هر خبر و نوشتهای را بهزودی باور کرده و به آن دامن میزنند. این افراد حتا حاضر نیستند کمی به خود زحمت داده و در همان فضای مجازی و اینترنت جستوجو کرده تا به نادرستی چنین اخباری پِی ببرند. از دید روانشناسی نیز، کارشناسان بر این باورند که افرادی که هویت خود را نمیشناسند و در نا آگاهی به سر میبرند، باید آمادهی پذیرش هر چیزی از سوی آنان بود. اما شاید بزرگترین چالش پیش رو در این زمینه، گروهها و افرادی هستند که از سادگی مردم بهره برده و با نشان دادن پیوستهی چنین نگارهها و فیلمهایی از آنان برای نیتهای ناپسند و ناروای خود بهره میبرند. نا گفته نماند که در این راستا، اعتماد تودههای مردم ازمیانرفته و سُست میشود. در واقع سخنپراکنی یا همان شایعه در جامعهای رَوایی پیدا میکند که مردم به مدیران و سرپرستان باوری (:اعتماد) نداشته و خبرنگاران و رسانهها قدرت، امنیت و استقلال کامل ندارند. این موضوع تااندازهای رَوایی دارد که نگارنده بارها در بیشتر موارد در زمینهی میراث فرهنگی، بینندهی آن بوده که حتا خبرگزاریها و روزنامهها سخنان مدیران و سرپرستان را دربارهی نابودی و آسیبرسانی به یادمانهای تاریخی، باور نمیکنند و این شکافی است که در دولت گذشته و با سیاسی شدن سازمان میراث فرهنگی با آن رو به رو بودهایم و باید پذیرفت که هنوز هم این سیاسیکاری در برخی از بخشهای سازمان رَوایی داشته و دارد. زمانی که مدیری حاضر نیست دشواریها و کاستیهای یک اثر تاریخی که زیر نظر وی اداره میشود را بپذیرد و توپ را به زمین دیگری انداخته و یا آن موضوع را رد میکند، نباید چشمداشتی بیش از این داشت. بیگمان نا آگاهی و کم دانشی مردم و سطح پایین فرهنگ در یک جامعه، انگیزهی بُنیادین رَوایی سخنپراکنی (:شایعه) و دروغ اَفکنی خواهد بود. همچنین همانگونه که شبکههای اجتماعی بسیار سودمند بوده و گسترش اخبار شتاب فراوانی گرفته، نباید به هیچ روی به نوشتههای بدون سرچشمهی به نام (:منابع معتبر) بها داده شود. از سویی نیز، نباید ژرفنگری (:دقت) را فدای شتاب کار کرد.
در پایان نگارنده به عنوان یک کُنشگر میراث فرهنگی و گردشگری از همهی مردم و خوانندگان خواستار است تا به هیچ روی به چنین سخنپراکنیهایی توجه نکرده و از کنار آن به سادگی رد شده و نگذارند افرادی با نیت ناروا و اندیشهی پلید به آرمانهای خود نزدیک شوند.