لوگو امرداد

دروغ بزرگ کشف گنجینه‌ی تاریخی در فاروق

فاروقخبر کشف گنجینه ی تاریخی و پرستشگاه باستانی در زیر زمینی در روستای فاروقِ شهرستان مَرودشت از سوی مدیرکل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان و دیگر سرپرستان (:مسوولان) میراث فرهنگی شهری و استانی دروغ شمرده شده و به گونه‌ی کامل رد شد. اما این نوشته که هیچ سرچشمه‌ای‌(:منبعی) هم ندارد، همچنان در سطح گسترده‌ای در حال پخش است و هر بار ابعاد تازه‌ای به خود می‌گیرد.

به گزارش اَمرداد، در یک هفته‌ی گذشته نوشته‌ای در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به گونه‌ی گسترده در حال پخش است که در آن ادعا شده است که بزرگ‌ترین گنج ایران که دیرینگی 7 هزار ساله دارد در زیرزمینی به اندازه‌ی یک زمین فوتبال پیدا شده است. ناهَمسانی‌(:تفاوت) که این نوشته‌ی بدون سرچشمه با دیگر نوشته‌های قدیمی‌تر و پوچ دارد، این است که نگارنده که فردی زرنگ و باهوش و با تجربه بوده است، از نوشته‌ای ساده و روان و همه فهم بهره برده و یکی از نگاره‌های‌(:عکس‌ها) سنگی را هم از درِ ورودی به اصطلاح خود زیرزمین که همانندی با چنین موضوعی دارد، در پایین آن گذاشته است. همچنین در این نوشته، گفتمان‌(:بحث) بسیار مهمی به میان آورده‌(:مطرح کردن) شده است مبنی بر این که، نیروهای امنیتی حتا از تهران در پیرامون این محوطه‌ی باستانی گِرد آمده و پروانه‌ی‌(:اجازه) ورود به هیچ کس را نداده و حتا نمی‌گذارند کسی فیلم یا نگاره‌ای بگیرد! از سویی، نگارنده که بی‌گمان فردی تیزبین بوده، از سادگی توده‌ی مردم بهره برده است و با واژه‌های دلربا و فریبنده، کوشیده است تا نظر خوانندگان را به سوی این موضوع جلب کند. از همین روی ادعا شده که نمونه‌ی این شهر پنهان‌(:مخفی) در هیچ کجای جهان نیست و همه‌ی تندیس‌های‌(:مجسمه‌ها) این پرستشگاه، دست نخورده و سالم به درازای 3 تا 5 متر که بیشتر از طلا ساخته شده است برجای مانده و هیچ آسیبی هم به آن‌ها نرسیده و شگفتی همگان را نیز برانگیخته است! نگارنده برای این که بتواند افراد بیشتری را به سوی خود کشانده و از سادگی و نا آگاهی مردم بهترین بهره را برده و سخنان خود را به کُرسی بنشاند، کشف این گنجینه را همتای پارسه (تخت جمشید) دانسته و جای پیدا شدن آن را هم در نزدیکی این محوطه‌ی باشکوه باستانی عنوان کرده است. در بخش دیگری از این نوشته که این بار با شتاب نگاشته شده است و با اندکی ژرف نگری‌(:دقت) و هوش می‌توان به سُستی و خامی آن پِی برد، آورده شده است که اندازه‌ی درازا و پهنای آن‌(:مختصات) و شناسه‌های‌(:مشخصات) این شهر زیرزمینی را از دوست برادرم که خودش به عنوان کارشناس بومی منطقه وارد راهرو و پرستشگاه شده، دریافته‌ام. در پایان هم نگارنده از سر دلسوزی و باز هم با بازی واژگان، آورده است که کوشش می‌کنم تا هر جوری که شده، نگاره‌های دیگری از این شهر به دست آورم و برایتان بفرستم تا ببینی چه شکوهی در درازای 7 هزار سال در این جا زیر خاک پنهان بوده و دست نخورده برجای مانده است. و خواستار آن شده که خبر رسانی کنید تا همه‌ی مردم از هویت با ارزش ملی خود آگاه شده تا بلکه این یادگارها در جای خود بمانند!؟

اما این همه‌ی داستان نیست. در چند روز گذشته و پس از رد و دروغ پنداشته شدن این نوشته از سوی مدیران میراث فرهنگی استان و شهرستان مَرودشت در خبرگزاری‌ها، این فرد یا افرادی که بسیار هم زرنگ هستند در دو روز گذشته فیلمی غیرحرفه‌ای و بی‌کیفیتی را که در جایی تاریک و با چراغ قوه گرفته شده، در فضای مجازی پخش کرده و با نشان دادن چند تندیس و تَکوک (:ریتون) هخامنشی و پول‌های کاغذی هزار تومانی، کوشش در اثبات سخنان خود داشته و دارند. سخن در خُور نگرش‌(:نکته قابل تامل) در این نوشته این است که از زبان فرد دیگری آورده شده است که یک آدم بزرگ‌منش‌(:با شرف) پیدا شده و با به خطر انداختن کار و حتا جان خود این فیلم را گرفته و پخش کرده و در دنباله‌ی نوشته آورده است که، به تندیس‌های هخامنشی، سکه‌ها و تَکوک‌ها با ژرف‌نگری نگاه کنید. وی پول ایران را هم در کنارش گذاشته است تا نگویند مال کشور دیگری است، و در پایان نوشته شده : درود بر بزرگ منشی‌اَش! …

پیش از پرداختن به جنبه‌ی روان‌شناسی و جامعه‌شناسی این موضوع برای آگاهی خوانندگان بهتر است کمی از روستای فاروق در شهرستان مَرودشت آگاه شویم : روستای فاروق که در سال 1394 به عنوان یک شهر گزینش‌(:انتخاب) شده است در 30 کیلومتری شهرستان مَرودشت و در جاده‌ی قدیمی گذر شیراز به اِسپهان (اصفهان) جای گرفته است. جمعیت این شهر بر پایه‌ی آمار سال 1385 بیشتر از 8 هزار تَن (:نفر) است. اقتصاد شهر فاروق بر پایه‌ی باغ داری است. بیشترین ارزش این شهر جای‌گیری در گذر راه باستانی پارسه به پاسارگاد است. هر چند در فضای مجازی و نوشته‌ها آورده شده است که این شهر پیشینه‌ی 7 هزار ساله دارد، ولی تا کنون هیچ آثاری از این دیرینگی در این شهر پیدا نشده است، مگر تپه‌های باستانی که در پیرامون این منطقه جای گرفته است. ناگفته نماند که در گذشته‌های دور شهری به نام فاروق مطرح نبوده و تنها شهرستان مَرودشت و یا بهتر است بگوییم دشت مرودشت بوده که پیشینه‌ی باستانی دارد. هم اینک در شهر فاروق و سِیدان که به هم چسبیده اند، تنها دو یادمان باستانی ساسانی و فَرا هخامنشی (پس از هخامنشی) بیشتر وجود ندارد. بافت این منطقه که بیشتر زمین‌های کشاورزی با انبوه باغ‌های پردرخت و سرسبز است نیز، نشانه‌هایی از یک شهر زیرزمینی را به ما نشان نمی‌دهد. در نوشته‌های کهن و دفترهای تاریخی هم تا کنون اشاره ای به چنین جایگاهی نشده است (هرچند از دید باستان شناسی هیچ چیزی دور از ذهن نیست، ولی هم اینک بدون آرمان و سرچشمه‌ای استوار نمی‌توان سخنی را در این زمینه به میان آورد). سخنی دیگری که باید از آن نام برده شود، این است که به جز یک نگاره، هیچ کدام از نگاره‌ها در پیوند با این منطقه و حتا ایران نیست. نگاره‌هایی که پیکره‌ها و تندیس‌های طلایی را نشان می‌دهد، همگی در پیوند با تمدن مصر بوده و ساختگی است و پیشتر هم با دروغ‌اَفکنی آن را به گنجینه‌ای به شهرستان خُوی در استان آذربایجان غربی نسبت داده بودند! تنها نگاره‌ای سنگی که درِ دایره‌ای شکل دارد و راه پله‌های ریزی را نشان می‌دهد در پیوند با این منطقه است که آن هم درِ کاریزی‌(:قنات) قدیمی وابسته به دوره‌ی میانه‌ی اسلامی است که به نام کاریز پایینی(:سفلی) در فاروق (پارو) شناخته شده است. همچنین نگارنده در سال‌های گذشته چندین بار از این منطقه به گونه‌ی میدانی بازدید کرده و آشنایی کاملی از بافت منطقه دارد. تندیس‌ها و تَکوک‌های هخامنشی درون فیلم تازه پخش شده هم همگی یا ساختگی بوده و یا برای گمراهی بینندگان است و نمی‌توان با دیدن فیلم به چیز ویژه‌ای رسید و سرنخی را یافت.

سخن دیگری که در خُور نگرش بوده، این است که دروغ اَفکنی‌ها به جایی رسیده که به گفته‌ی مدیرکل میراث فرهنگی استان، کارشناسان این سازمان چندی پیش برای بررسی و درستی این موضوع به آن منطقه رفته و هیچ چیزی را نیافته‌اند. با این همه هنوز هم هستند افرادی که این سخنان را باور نداشته و این نوشته‌ی بی پایه را دست به دست در فضای مجازی می‌چرخانند. اما به راستی انگیزه‌ی گسترش چنین نوشته‌ها و پیام‌هایی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در یک دهه‌ی گذشته چیست؟ و چرا مردم به سادگی فریب چنین سخنانی را می‌خورند.

 

 

 

 

 

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

3 پاسخ

  1. اگر حقیقت داشت و نویسنده (یا نویسندگان) این متن جعلی شجاعت و صداقت داشتند موقعیت دقیق جغرافیایی آن را اعلام میکردند تا با گوگل ارت قابل بررسی باشد نه اینکه از یک منطقه وسیع نام ببرند . البته یک نکته با مزه هم وجود دارد و آن اینکه هم اکنون چند میلیون نفر در سطح ایران در خدمت پخش این شایعه هستند اما حتی 1% آنها هم به این شایعه باور ندارند ، اگر داشتند روستا(شهر) نامبرده امروز باید میزبان دهها هزار نفر مشتاقان فرهنگ ایران میشد.من متاسفم برای مردمی که بدون دانستن چیزی را که شنیده اند منتقل میکنند و بیشتر متاسفم برای کسانی که خود میدانند دروغ است اما باز هم به بازپخش آن میپردازند .

  2. کاری به اینکه گنج پیدا شده یا نه ندارم ولی کلآ با دادن مختصات دقیق مخالفم چون اگه اینجور مختصات ها دقیقآ اعلام بشه به جز دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران خیلی از مزدوران دولتی و یا حتی خارجی برای نابودی یا دزدی از این گنجینه های ملی به اون منطقه میرن و با توجه به حفاظت و سابقه ی بد دولت در رسیدگی و نگهبانی از اینجور مکان های ملی ، تمام آنچه امروز باقی مانده نابود یا دزدیده خواهد شد .

  3. سپاسی بیکران از اقای آریای ارجمند که به ابعاد و روشن گری این شایعه ی بامزه پرداختند.هدف پیشین این افراد سود جو که سرکیسه کردن ملت ساده و بینوا بود ولی اکنون از رواج این دست شایعه ها تاریخی چه هدفی را دنبال میکنن خدا میداند.البته به نظر من خرده و اشکال زیادی هم نمیشود از عامه ی مردم گرفت،چون عامه ی مردم با نگرش اینکه ایران یک کشوری با تاریخی غنی و بسیار است به این شایعه ها نگاه میکنن و گاها وجود و صحت این خبرها را بعید و دور از ذهن نمیدانند،ولی باید به این اگاهی برسند که خبر را از منابع رسمی مطلع بشوند نه از کانال ها و گروه های تلگرامی عادی که هر خبری را امکان دارد پخش کنند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-09