امروز فرخ و پیروز روز آسمان و آذرماه ۳۷۵۹ زرتشتی، یکشنبه 21 آذرماه ۱۴۰۰ خورشیدی، ۱2 دسامبر ۲۰۲۱ میلاد
بیست و یکم آذرماه، هفتاد و پنجمین سالروز آزادسازی، آذربایجان، آذرآبادگان ورجاوند از چنگال دژمنشان گرامی باد. با گرامی داشتن آن میهنپرستی خویش را پاس میداریم. بلند باد نام والای قهرمانانی که در این روز، پیروزی را به میهن، پیشکش کردند.
حکومت خودمختار آذربایجان که با نام رسمی حکومت ملی آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: آذربایجان ملّی حکومتی) شناخته میشد، نام سیاسی یک حکومت دستنشانده توسط شوروی بود که در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ در منطقهٔ آذربایجان ایران به پایتختی تبریز از سوی فرقه دمکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشهوری و به فرمان رهبر اتحاد جماهیر شوروی، یعنی ژوزف استالین بنیانگذاری گردید که شامل شهرهای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، سلماس، مرند و اطراف اینها میشد. ماجرای تشکیل و نابودی این حکومت به بحران ایران که یکی از سرآغازهای جنگ سرد بود بر میگردد که سرانجام با پسنشینی نیروهای شوروی از مناطق اشغال شده و ورود ارتش شاهنشاهی ایران، این حکومت که دست نشاندی اتحاد جماهیر شوروی بود فروپاشید.
حمایت شوروی از ایجاد این دولت، در چهارچوب یک پروژهی برنامهریزیشده برای اشغال و جدا کردن شمالغربی ایران و پیوستن آن به شوروی انجام شد. فشارهای شوروی تنها عامل ایجاد جنبش آذربایجان نبود بلکه آذربایجانیها با برخورداری از پشتیبانی شوروی، تاحدی به تمرکز برقرار شده در روزگار رضاشاه، بیکفایتی، فساد در دولت مرکزی و تبعیض نسبت به این استان واکنش نشان میدادند. در نتیجه، پس از اشغال از سوی شوروی در ۱۹۴۱ دغدغهای برای هویت در گروههای اجتماعی آذربایجانیها برایشان منطقی به نظر میرسید. حزب توده با توصیف کردن تفاوتهایی که اساساً اجتماعی و منطقهای بودند به عنوان طبقه، در آذربایجانِ تحت حمایت شوروی محبوبیت پیدا کرد و وقتی تاکتیکهای شوروی، تغییری را دیکته کرد، آنچه فرقه دمکرات نامیده شد را با گروهی از هواداران آماده فراهم کرد.
در اوت سال ۱۹۴۱ دولت های شوروی و انگلیس به بهانه تأمین مایحتاج ارتش شوروی ایران را اشغال کردند و رضاشاه را نیز به تبعید فرستادند. اسناد محرمانهای که اکنون پس از پایان سده در مورد جنگ سرد فاش شدهاست، تشکیل این حکومت را ناشی از دستور مستقیم استالین میداند. برای گسترش بخشیدن بیشتر تجزیهطلبی در ایران به قصد گرفتن امتیازات نفتی، استالین حکومت دیگری نیز در بخشی از جُنوب آذربایجان غربی به مرکزیت مهاباد تشکیل داد که به جمهوری مهاباد شناخته شد. ارتش شوروی در آن زمان بهطور کامل از حکومت پیشهوری پشتیبانی کرده و حتا مانع از جابهجایی ارتش ایران میشدند. در نهایت زیر فشار بینالمللی و پس از قرارداد قوام-سادچیکف و وعدهی گرفتن امتیازات نفتی از ایران، ارتش شوروی از مناطق اشغال شده خارج شد و پس از مدت کمی با حرکت ارتش ایران به سمت تبریز در دسامبر ۱۹۴۶، هر دو حکومت اشغالگر به سرعت سقوط کرد. کابینه حکومت به شوروی متواری شد و این حکومت فرو پاشید.
بیستوهفتمین روز از هر ماه در گاهشمار مزدیسنی آسمان نامیده میشود. آسمان از آفریدههای اهورایی و ایزد نگهدارندهی سپهر. واژهی آسمان در اوستا به صورت اسن، اسمن، در پارسی میانه و در پازند به صورت آسمان آمده است. این واژه در اوستا به چم (:معنی) سنگ نیز به کار رفته است. آسمان نخستین آفریدهی اهورامزدا پیش از جهان مادی است که آغاز و انجام آن نادیدنی است. (یشتها فروردین یشت بند۳) و در اوستا ستوده شده است.آفرینش دیگر پدیدهها با آسمان در پیوند است. به این معنی که اهورامزدا از گوهر آسمان آب و از آب زمین را آفرید. و به یاری آسمان شادی را آفرید. “که در دوران آمیختگی که ”روزگار ماست” آفریدگان به شادی زندگی کنند. ایرانیان باستان آسمان را هفت پایه میدانستند. نخست ابر پایهی دیگر سپهر اختران، سه دیگر ستارگان آلوده نشده، چهارم بهشت که ماه بدان پایه ایستد، ششم گاه امشاسپندان، هفتم روشنایی بیکران که جای اورمزد است. در برخی منابع برای آسمان فقط سه پایه، ستاره پایه و ماه پایه و خورشید پایه نام برده شده است اما در ادبیات پهلوی از هفت طبقهی آسمان یاد شده است. همکاران آسمان، شهریور، خور و مهر و انارم ”انغر روشن ”میباشند.
آسمان نخستین گیتیایی اهورامزداست و در گهنبار میدیوزرم آفریده شده است. آسمان از آفریده های بسیار زیبا و ستودنی اهورامزداست. آسمان برای ایرانیان باستان سرچشمه نور و گرمای خورشید بوده و همان گونه که خورشید نیایش می شده، آسمان هم ستوده می شده است.
در شاهنامه آمده است:
« مه بهمن و آسمان روز بود / که فالم بدین نامه پیروز بود».
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
آسمانروز ای چو ماه آسمان / باده نوش و دار دل را شادمان
جان ز باده شاد كن زیرا كه عقل / باده را بیند همی شادی جان
هر زمان باده خور ای تازه چو گل / تازه كن شادی به باده هر زمان