شب چلهی امسال پاورچینپاورچین از راه میرسد. خبر دارد که دل و دماغ همیشگی را نداریم. کرونا و گذر سخت زندگی، توش و توانمان را گرفته است. دو سالی است که گرفتار دشواری روزگار شدهایم و به هر دری میزنیم این مهمان ناخوانده، همین ویروس سمج و ناپیدا، از زندگیمان بیرون نمیرود. اما زندگی جاری است. شادیها را چنگ میزنیم و چشمبهراه گذر از شب چله میمانیم و دیدن آفتاب تند و قشنگی که روی شهرها و خانهها بتابد و گرمی و آرامشاش در رگهایمان جاری شود. خدا را چه دیدهایم؛ شاید فصل سرد زمستانی سرخوشانه آغاز شود و بامدادِ روزی، ناگهان پردهها را کنار بزنیم و ببینیم برفِ پُرپشتی باریده، شادمانه راه برویم و پا بکوبیم و با دست برفها را از سرشانهها پایین بریزیم و کلاغی را ببینیم که روی شاخهی خشکیدهی درختی قارقارکنان میگوید: «برف! برف!».
شب چله با همهی سیاهیاش، مژدهها با خودش دارد. باخبرمان میکند که شب دیریاز زمستانی و تاریکی ترسآورَش همیشگی نیست. به ریسمان پوسیدهای بند است و بامداد روشنیبخش روز و تابش گرم و نوازشگر آفتاب، همراه ما در گذر از روزها و ماههای سرد زندگی خواهد بود؛ همان تازگی و نوشدنی که قلبمان را نرمنرمک گرم میکند و نیرویمان میدهد که شتابان و بیتاب به پیشواز نوروز برویم. کجا به یاد داریم که تاریک و سیاهی پایدار مانده باشد و یخبندان و زمهریر، برای همیشه خورشید را پنهان کند؟ پس نومید نباید بود؛ شبهای سرد و سیاه زمستانی میگذرد و شادی آمدن بهار و برآمدن خورشید، گونههایمان را نرم و دلخواه نوازش میکند.
آنچه در بالا آمده است بخشی از نوشتاریست با عنوان «بهپیشواز خورشید در دیرپاترین شب سال»، به قلم شهداد حیدری، که در تازهترین شمارهی امرداد چاپ شده است.
متن کامل این نوشتار را در رویهی سوم (مردم) امرداد شماره 449 بخوانید.
«امرداد» شمارهی 449 از دوشنبه، 29 آذرماه 1400 خورشیدی، در روزنامهفروشیها و نمایندگیهای امرداد در دسترس خوانندگان قرار گرفت.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.