جهانگیرنامه داستان نبرد جهانگیر، پسر رستم، با ایرانیان و در آمدن او به سپاه ایران و نبرد وی با رستم در باختر است. سرایندهی داستان شاعری است گمنام به نام قاسم و متخلص به مادح.
از این قاسم مادح هیچ آگاهی در دست نیست و بنا به بیت پایانی منظومه، میتوان گفت وی از مردم سرزمین هرات بوده است:
به نظم آمد این دفتر اندر هرات
به توفیق جبار موت و حیات
ژول مول او را سرایندهی سدهی پنجم میداند، اما دكتر صفا، بنا بر واژههای بهكاررفته در این منظومه، آن را سرودهشده در پایان سدهی ششم و آغاز سدهی هفتم میداند كه در سدهی نهم در آن دست برده و بیتهایی بر آن افزودهاند.
داستان جهانگیرنامه با نبرد رستم و سهراب آغاز میشود. رستم پس از كشته شدن سهراب، آشفته و پریشان به مازندران میرود و دلنواز، دختر مسیحای عابد، را میبیند و با وی پیوند زناشویی میبندد. رستم پس از این پیوند، تا كنار دریای باختر میرود و چند تن از پرستندگان لات و عزی را به دین پروردگار درمیآورد.
دلنواز پسری به دنیا میآورد و مسیحا وی را جهانگیر مینامد. جهانگیر در هشتسالگی، در دیدار مانند رستم، به بالا همچون سهراب و در زور و بازو چون سام نریمان بود. مسیحا او را به ری میفرستد تا به یاری كاوس برود؛ اما وی در ری به فریب هومان نزد افراسیاب میرود و به جنگ با ایرانیان میپردازد و گیو و بیژن و توس و فرامرز و پسرانش، سام و تخواره، و گستهم و زواره و گرگین را اسیر میكند تا سرانجام زال او را میشناسد و او با آگاهیهای سام، شبانه پهلوانان را از بند میرهاند و به لشگرگاه ایران روی میآورد. هنگام گریز، جنگ سختی با افراسیاب میکند و او را شكست میدهد و به سپاه ایران میپیوندد. به فرمان كاوس، به نبرد با «عاد میشینهچشم»، فرستادهی پادشاه بربر، میرود و او راشكست میدهد. پس به جنگ «ملیخای جادو» كه توس را اسیر كرده بود، میرود و اسم اعظم را بر حصار جادوان میخواند و آن را میگشاید؛ سپس به گشودن طلسم «فراموشكرد» كه جمشید آن را ساخته بود، میرود. پس از آن، به جنگ «سقلاب»، پادشاه بربر، به سوی شام میرود و همراه با فرامرز و دیگر پهلوانان ایران، سقلابشاه و پسرانش را اسیر میكند. آنگاه به باختر لشكر میكشد و به مبارزه با دارابشاه میرود و او راشكست میدهد. وی نامهای به آزادچهر مینویسد و رستم را به یاری میخواند.
جنگ بین رستم و جهانگیر، همانند نبرد رستم و سهراب، درمیگیرد؛ اما زمانی كه رستم، جهانگیر را بر زمین میزند، رخش شیههای میكشد؛ فرامرز آوای او را میشناسد و میداند كه مبارزش رستم است؛ پس میگوید كه این پسر توست. رستم از هوش میرود و جهانگیر به پای او میافتد. پس از این آشنایی ایرانیان با سپاهیان داراب كه پیشروشان «راحیلهی جادو» بود، جنگیدند و همه را به جز «دلبر مغربی» كه به دین حق درآمده بود، كشتند. پس از آن، رستم سقلاب را به پادشاهی آن دیار برنشاند و خود پس از 25 سال، همراه دیگر پهلوانان به ایران بازگشت.
پس از آن، جهانگیر برای شكار به كوهی در نزدیكی زابل میرود. كه دیوی راه را بر او میبندد. او به دیو یورش میبرد و دیو از دست او میگریزد و از چشم جهانگیر ناپدید میشود. جهانگیر بر صخرهای میایستد تا مگر او را ببیند كه دیو ناگهان او را پرتاب میکند و جهانگیر كشته میشود. چون خبر به رستم میرسد، وی پریشان و آشفته میشود و دلنواز از ناراحتی میمیرد. پس مادر و فرزند را در تابوتی قرار میدهند و در مازندران، نزدیك دخمهی مسیحای عابد، جای میدهند.
داستان جهانگیرنامه از اندیشههای اسلامی بسیار بهره برده است تا جایی كه رستم را پهلوانی جهادگر در راه برپایی دین حق و مبارزه با لات و عزی تازیان میشناساند. نكتهی دیگر، به كار بردن اسم اعظم در برابر جادو است كه گونهای از اندیشههای پیش از اسلام است كه به صورت اسلامی درآمده است. در حماسههای ایرانی با به كار بردن نام یزدان، جادوی جادوان را از میان برمیداشتند.
همچنین تورانیان در شاهنامه و دیگر كتابهای حماسی ایران مردمی با نژاد ایرانیاند كه در پی پارهای از رویدادها به دشمنی با ایرانیان برمیخیزند؛ اما در این كتاب، تركان همان زردپوستان مهاجمی میباشند كه در سدهی ششم به ایران یورش آوردند و در سراسر داستان ویژگیهای این قوم را دارند. نامهای سامی و تازی نیزدر این داستان بسیار است. همچنین میتوان خطاهایی را چون آوردن تخواره فرزند زواره در شمار فرزندان فرامرز و یا آوردن پسری به نام سام برای فرامرز، در حالی كه وی تنها پسری به نام آذربرزین دارد، نام برد. نام جهانگیر نیز در هیچ یك از داستانهای حماسی نیامده است و رستم در شاهنامه تنها دو پسر دارد: سهراب و فرامرز. با این همه، بخش پایهای داستان كه بخش دوم آن دربارهی زاده شدن جهانگیر و نبردهای اوست، به زبان حماسهسرایی ایرانی بسیار نزدیك است و بودن دو گونه گفتار در كتاب را، بنا به گفتهی دكتر صفا، میتوان افزوده شدن بخشهایی از داستان در سدههای بعدی دانست.
یک پاسخ
سلام
کاش میشد کتاب جهانگیرنامه رو برای فروش عرضه کنین