امروز فروردین ایزد و بهمنماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، چهارشنبه 13 بهمنماه ۱۴۰۰ خورشیدی، دوم فوریه 2022 میلادی
۱۳ بهمنماه، پانزدهمین سالگرد درگذشت پرویز یاحقی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده چیرهدست ویولون است. او را به عنوان نابغه موسیقی و چهرهای اثرگذار و صاحب سبک در این حوزه می شناسند. وی توانست با پنجههای بیهمتای خود زیباترین قطعات موسیقی ایران را پدید آورد.
تا پیش از پرویز یاحقی ویولن بیشتر در ارکسترها استفاده میشد و به شوند دشواری در آموختن این ساز، شمار کمی برای تکنوازی به سراغ آن میآمدند. نمود این هنرمند و شیوه نوازندگی و پنجه او، ایـن ساز را به عنوان یک ساز سولو در میان مردم رایج کرد به گونهای که پس از درگذشت او، خیلیها به این ساز روی آوردند. سبکی که منحصر به او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوریهای خود او بود و پیروان فراوانی نیز پیدا کرد که از آنجمله میتوان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و … را نام برد که هریک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی بهنوعی مستقیم یا غیرمستقیم از وی تاثیر گرفته و شاخههای این سبک به شمار میروند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچگاه نتوانستند در بروز این حس، استقلال کامل نشان دهند. او در تاریخ فعالیت هنریاش با هنرمندان بـسیاری از جمله غلامحسین بنان، ادیب خوانساری، داریوش رفیعی، حسین قوامی، حسین خواجه امیری، اکبر گلپایگانی، محمد رضا شجریان و بسیاری دیگر از هنرمندان کشورمان همکاری داشته است.
صدیقی پارسی نامور به یاحقی، ۳۱ شهریورماه ۱۳۱۴ در تهران چشم گشود. از همان ابتدای کودکی به موسیقی علاقهمند شد. او این هنر را بـا نیلبک آغاز کرد چنانچه خود گفته بود، در کودکی برای شغل پدر به همراه خانواده به لبنان سفر کرده بود و پس از گذشت مدتی کوتاه به شوند دوری از دلبستهاش ویولن، بهحال افسردگی و بیماری افتاد که خانواده او را به ایران میفرستند تا در کنار دایی هنرمندش حسین یاحقی کسب هنر کند.
او با شاگردی در مکتب هنرمندپرور ابوالحسن صبا و تلفیق نبوغ ذاتی، خلاقیت و استعداد شگرفش، پلههای ترقی را پیمود تا جایی که در همان سالهای جوانی در برخی ارکسترها و قطعات، باوجود حضور استادانش، تکنوازیها به او سپرده میشد که خود نشان از هوش سرشار این جوان داشت. وی ۱۶ ساله بود که به برنامه گلها راه یافت. این سیر پیشرفت با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگهایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازیهای فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را بهعنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد.
در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد میکنیم. برخی قطعات او با کوکهای مخصوص و برخی دیگر با کوک افتاده نواخته میشود که این دوکوک و به ویژه افتاده (به معنی همصدا بودن دو سیم در کنار هم [mi-mi la mi] از نوآوریهای یاحقی و مختصات همین مکتب و سبک است که بعدها دیگران نیز از آن بهره گرفتهاند. ساختن آهنگهای ماندگاری همچون: بیداد زمان، میزده شب (ماهور) سراب آرزو (افشاری) غزالان رمیده (شوشتری و همایون) آهنگ دلنشین او در چهارگاه با مطلع: [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه کو…] (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زندهیاد جواد معروفی و بسیاری از آهنگهای دیگر او، هنرمندان بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقهمند کرده که حتا بهرغم گذشت سالیان پیاپی بر این آهنگها، هنوز هم زبانزد عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش بزرگی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر بیژن ترقی بود. پرویز یاحقی صداى دلنشينى هم داشت بهطورى كه مدتى بهكار گويندگى روى أورد و مجرى برنامهاى در راديو به نام «روزنامه گويا» بود.
او با نواختن سهتار نیز کامل آشنا بود و در صدابرداری هم کاردانی داشت و آرشیوی غنی از موسیقی فراهم آورد که در نوع خود بیهمتا است. وی در چند سال آخر زندگی، به شوند آسیبدیدگی قادر به نوازندگی نبود و این قضیه لطمه روحی شدیدی به او وارد کرد.
پرویز یاحقی 13 بهمنماه 1385 در ۷۰ سالگی در پی ایست قلبی در تنهایی خانهاش درگذشت و در قطعه هنرمندان بهخاک سپرده شد. برخی از رسانهها خبر درگذشت استاد ویـولن را بـا پخش قطعاتی از کارش منتشر کردند: «به رهی دیدم برگ خزان، پژمرده ز بـیداد زمـان، کـز شاخه جدا بود…»
روز «فروردین» که به زبان پهلوی «فرورتن» است، از زبان پارسی باستان «افرورتینام» گرفته شده و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. فروردین همان فروهر است. فروهر ذرهای نور اهورایی است كه در بدن هركس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی كند. فروهر هیچگاه آلودگی به خود نمیپذیرد و پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپیماید و به سرچشمه خود میپیوندد.
نوزدهمین روز از ماه در گاهشمار زرتشتی فروردین نام دارد. بر گرفته از فره وهر fravahr به چم (:معنی) پیش برنده و پیش کشنده است. در ایران باستان باور داشتند که ذرهای از این نور اهورایی در هر آفریدهای به صورت امانت گذاشته شده است، این ذره در آغاز پاک و بدون آلودگی بوده و همیشه هم پاک خواهد ماند و هرگز هیچ آلودگی و ناپاکی را به خود نخواهد گرفت. پیشینیان بر این باور بودند که فروهر در حقیقت روان درگذشتگان بوده و باور داشتند که روانهای مردگان در نخستین روزهای بهار نزد اقوام خود به زمین باز میگردند.
فروهر که ذرهای از هستی بیکران پروردگار بوده، و برای راهنماییِ روان، به تن در آمده، پس از مرگ به همان پاکی و خلوص به اصل خود میپیوندد و به لوثِ گناه آلوده نمیگردد. به باور زرتشتیان در نهادِ هریک از مرتوگان (:مردمان)، چه زن و چه مرد ، چه غنی و چه فقیر، ذرهای از انوارِ خورشیدی اهورایی وجود دارد که ،« فرَه وَهَر» نامیده شده و سبب عمدهی رسایی و کمالِ مادی و مینوی ماست. این «فرَه وَهَر» از مبدا اصلی خود که اهورامزدا باشد جداشده و برای مدت محدودِ زندگی در تنِ ما منزل گزیده است. این نیرویِ ایزدی ما را به درجاتِ عالیه ارتقا داده و از حالت حیوانی و انسانی به عالمِ فرشتگان میرساند. در پایان ، پس از طی مراحل مینوی ما را به عالم حقیقت، و وحدت میرساند و از دیدار و پیوند با اهورامزدا برخوردار میسازد.
روز «فروردین» که به زبان پهلوی «فرورتن» است، از زبان پارسی باستان «افرورتی» نام گرفته شده و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. گر چه فروردین از ریشه پَروردین بوده که به فروردین تغییر یافته مانند پارس و فارس، پیروز و فیروز و پروردین به چم ماه پرورش گلها و گیاهان و درختان، نیز نام گرفته است چون در این ماه دوباره پرورش مییابند.
فروردین همان فروهر است. فروهر ذرهای از نور اهورایی است كه در بدن هركس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی كند.
فروهر هیچگاه آلودگی به خود نمیپذیرد و پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپیماید و به سرچشمه خود میپیوندد.
زرتشتیان در این روز جامه (:لباس) نو میپوشند و از درگذشتگان خود یاد میکنند.
گل تاج خروس نماد این روز در دین زرتشتی است.