امروز پیروز و فرخ روز اشتاد ایزد و بهمنماه ۳۷۵۹ گاهشمار زرتشتی، چهارشنبه 20 بهمنماه ۱۴۰۰ خورشیدی، هشتم فوریه 2022 میلادی
136 سال پیش 20 بهمنماه 1264 استاد ابراهیم پورداوود، حقوقدان، ایرانشناس، اوستاشناس و نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی دانشگاه تهران، در رشت دیده به هستی گشود.
ابراهیم پورداوود یکی از ایرانشناسان برجسته به شمار میرود. پورداوود، بنیادگذار ایرانشناسی در ایران و او را جاوید دارندهی فرهنگ و زبانهای ایران باستان میدانند. پورداوود نخستین مترجم اوستا به زبان فارسی بود و از وی آثار بسیار دیگری در زمینهی ایران و فرهنگ آن به جای مانده است. به واقع پورداوود را به عنوان نخستین اوستاشناس و ایرانشناس میشناسند که پس از گذشت نزدیک به یک سده، هنوز از کتابهای او درباره ایران باستان و ترجمه فارسی اوستا بهره جسته میشود. پورداوود، بنیانگذار ایرانشناسی در ایران و جاوید دارنده فرهنگ و زبانهای ایران باستان میدانند. پورداوود تنها یک استاد برجسته دانشگاه تهران نبود، بلکه جایگاه بینالمللی داشت. ابراهیم پورداوود در سال ۱۳۴۶ به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران شناخته شد. از دیگر افتخارات آن استاد بزرگ و تکرار نشدنی دریافت نشان تاگور از دولت هند و عالیترین نشان علمی آلمان از پروفسور هویس (از روسای جمهور آن کشور) بود. ایشان دکترای افتخاریشان را از نیز دانشگاه دهلی و نشانهی شوالیه سن سیلوستر از پاپ پل ششم دریافت کردند. او زندگانی خود را برای زنده کردن فرهنگ خود گذاشت و به همین علت در جهان چهرهای شناخته شده دارد. او همچنین نخستین استاد مطالعات ایران باستان و زبانهای باستانی ایران در دانشگاه تهران بود. او خدمات علمی و برجستهای به زبان و ادبیات ایران ارایه داد تاجایی که دانشگاه تهران به مناسبت شصتمین زادروز پورداود در ۱۳۲۵ خورشیدی نشان ادبی را به او اهدا کرد و بزرگانی چون بدیعالزمان فروزانفر، پرویز ناتلخانلری، لطفعلی صورتگر و محمد معین در آن آیین سخنرانی کردند. همچنین در این آیین بود که علی شایگان وزیر فرهنگ وقت، نشان نخست دانش را برای نخستین بار از طرف وزارت فرهنگ به استاد پورداود پیشکش کرد. پورداوود در زمینه شعر نیز آثاری را از خود به یادگار نهاد. دیوان شعر او شامل قصیده غزل، مسمط، ترجیعبند و به طور کلی اشعاری است که در جنگ جهانی اول سروده و دارای موضوعات و مضامین وطنی است. چند شعر نیز درباره دوران جوانی و پیری او در این دیوان دیده میشود. پورداوود دیوان خود را به نام یگانه دخترش پوراندختنامه نامید. افزون بر دیوان، منظومهای به نام یزدگرد شهریار نیز از آثار شعری او به شمار میرود که ۱۹۷ بیت و درباره کشته شدن یزدگردسوم، واپسین پادشاه ساسانی، است. ابراهیم پورداود از برجستهترین دانشمندان ایرانی شناخته میشود که در گسترش فرهنگ و ادبیات پیش از اسلام به پژوهش و کاوش پرداخت و در راه زندهگردانی فرهنگ و زبانباستان کوشید تا ایرانیان بتوانند اوستا را به زبان ساده فارسی بخوانند و از آیین و تاریخ نیاکان خود آگاه شوند.
ابراهیم پورداوود ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، در خانوادهای بازرگان، زاده شد. نام پدرش داوود بود. مادرش دختر ملاحسن خمامی، از مجتهدان بزرگ آن سامان بود. در ۵ یا ۶ سالگی به مکتب میرزا محمدعلی رفت (محل آرامگاه کنونی وی) پس از تحصیلات ابتدایی، مقدمات فارسی و عربی را در مدرسه حاجی حسن رشت انجام داد و در ۱۲۸۴ به همراه برادر و استادش عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم مشغول شد و از محمدحسین سلطانالفلاسفه بهره برد. در سال ۱۲۸۷ در بیروت در مدرسه لوییک، زبان و ادبیات فرانسه را فراگرفت و در همانجا نام پورداوود را بر خود نهاد و در شهریور ۱۲۸۹ به فرانسه رفت و در همانجا بود که با محمدعلی جمالزاده آشنا شد. در سال ۱۲۹۲ با یاری محمد قزوینی نشریه ایرانشهر را منتشر ساخت و در ۱۲۹۳ به بغداد رفت و در همان سال به یاری جمالزاده روزنامه رستخیز را منتشر کرد.
در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین و سپس در دانشکده ارلانگن به ادامه تحصیل در رشته حقوق پرداخت. در آنجا با تقیزاده آشنا شد و در نشر مجله کاوه با او همکاری کرد. همکاری با تقیزاده و نیز با محمد قزوینی و آشنایی با خاورشناسان آلمانی از جمله یوزف مارکوارت تأثیری ژرف بر اندیشه او نهاد و او را بیش از پیش به تحصیل و تحقیق درباره ایران باستان علاقهمند ساخت. پورداوود در ۱۳۰۳ به همراه خانواده به ایران بازگشت و در مهر ۱۳۰۴ به دنبال دعوت پارسیان هند به هندوستان رفت و دو سالونیم در آنجا ماند و به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و چند سخنرانی درباره تمدن ایران باستان از جمله شرح آتش بهرام، پیشوایان دین مزدیسنا، تقویم و فرق دین مزدیسنا، زبان فارسی، فروردین، دروغ و ایران قدیم و نو ایراد کرد. وی در ۱۳۱۱ به دنبال درخواست رابیندرانات تاگور از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت و در دانشگاه ویسوبهارتی به تدریس پرداخت. در ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و به ادامه کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت و سرانجام در ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد. در ۱۳۱۷ عضو پیوسته فرهنگستان ایران شد. به مناسبت شصتمین سال تولد پورداوود، مجلس جشن باشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران با حضور استادان و دانشمندان و دانشجویان و شخصیتهای کشور برپا شد و به همین مناسبت در ۱۶ مهر ۱۳۲۵ یادنامهای در دو مجلد تدوین و چاپ شد. یکی به فارسی با مقالهای مفصل از محمد معین درباره پورداوود و دیگری حاوی مقالات خاورشناسان به زبانهای بیگانه. پورداود ایرانشناس، اوستاشناس و نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در ۱۳۴۶ عنوان استاد ممتاز دانشگاه را به دست آورد. از زمان بازنشستگی به بعد، اوقات خود را به خواندن و پژوهش گذراند و کمتر در مجامع دیده شد و سرانجام ابراهیم پورداود پس از سالها آموختن و آموزش فرهنگ ایران زمین و آفریدن شاهکارهای فراوان در ۲۶ آبان ۱۳۴۷ در ۸۳ سالگی در تهران درگذشت و در رشت بهخاک سپرده شد. تمام آنچه برای دکتر ابراهیم پورداوود میتوان گفت به «میهنپرستی» و «باستانگرایی» برمیگردد. او دلباختهی ایران باستان بود و تا واپسین نفس در راه شناخت آن گام برداشت. استاد پورداوود نه تنها نسبت به آن آگاهی یافت بلکه آگاهیبخش ایرانیان و جهانیان نسبت به ایران باستان شد. ارزشمندترین اثر وی ترجمهی «اوستا» به زبان فارسی است. ایشان از زبان عربی در ترجمهی آثارش دوری میجست. بنابراین در ترجمهی برجستهترین اثر خود (اوستا) نیز از بهکار بردن واژگان عربی پرهیز کرده و با استفاده از واژگان کهن فارسی و بهره بردن از قواعد زبان فارسی ترجمهای خوشآوا و رسا ارائه کرد. ابراهیم پورداوود بزرگ عنوان نخستین «ایرانشناس» و «اوستاشناس» را کسب کرده است و اگر این عناوین را برآمده از شیفتگی به ایران باستان و فرهنگ و تمدن کهن ایرانی بدانیم، متوجه میشویم که او علاقهاش را به میدان مطالعه و پژوهش آورده و حضور پربار و ارزشمندی در این عرصه داشته است.
بوته بادام زمينى را پورداوود از اروپا به ايران آورد و در آستانه اشرفيه پرورش داد كه امروز از تنقلات رايج است.
یکی از سرودههای پور داوود، سرود مزدیسنا نام دارد که در مهرماه ۱۳۱۰ سروده شده و نخستینبار با صدای جواد بدیعزاده خوانده شدهاست و همچنان در آموزشگاههای زرتشتیان در هندوستان و ایران همخوانی میشود بیتهای آغازین این سرود چنین است:
بامداد شد بانگ زد خروس از سرای شه برزدند کوس
چرخ شست نک روی آبنوس موبدا تو هم خیز و روی شو
خوان اشم وهو، گو یتا اهو
گو یتا اهو، خوان اشم وهو…
در آغاز دهه ۱۳۶۰ خورشیدی، گروه کر کانون دانشجویان زرتشتی، این قطعه را اجرا و ضبط کرد و در سال ۱۳۶۹ به همراه اوستا خوانی موبد رستم شهزادی در یک کاست با عنوان مزدیسنان منتشر کرد. این اجرا امروزه در آغاز آیینهای رسمی زرتشتیان در ایران و دیگر نقاط جهان پخش میگردد.
اشتاد یا ایزدبانو اشتاد، در اساطیر ایران نام یک ایزدبانو است که ایزد پایدار روز بیستوششم هر ماه در گاهشمار زرتشتی نامیده میشود. اشتاد به چم «راستی و درستی» است. این ایزد راهنمای مینویان و جهانیان است. در آیین مزدیسنا بر این باور است که خداوند، زمین را در اشتاد روز آفرید. بنا به این روایت برخی اشتاد روز را، روزی خجسته دانستهاند.
واژهی اشتاد از بنیان و نهان ارشتاد یا ارشتات بوده که در گذر زمان به اشتاد تبدیل شده است. ارشتات به معنای راستی و درستی است و در یسنا ۱۶ و همچنین در دو سی روزهی کوچک و بزرگ، در ردیف سی فرشته در پیوند با روزهای ماه به شمار آمده است.
اشتاد همچنین رهنمای مینویان و جهانیان شمرده شده و با دو ایزد دیگر، یعنی زامیاد (ایزد زمین) و رشن در پیوند ویژه و نزدیک دارد و ایزد اشتاد همکار و یاور امشاسپند «امرداد» بوده و در اوستا به چم «کار و دادخواهی» هم آمده است.
زرتشت بهرام پژدو میسراید: «روانت باد ویژه جان و دل شاد / نگهدارت سروش و رشن و اشتاد
چهار روز در نزد زرتشتیان ارج بسیار ویژهای دارد: مهر، آذر، ورهرام و اشتاد و برای هر یک از آن ها زیارتگاهی ساخته شده است. یکی از نیایشگاههای زرتشتیان کرمان، «شاه اشتاد ایزد» نام دارد. این زیارتگاه که در محله گَبر آباد در شمال شرقی شهر کرمان جای دارد، به این ایزد ویژه شده است. زرتشتیان روز اشتاد ایزد هر ماه در پیرانگاه ستیپیر در نزدیکی روستای زرتشتینشین مریمآباد یزد به نیایش همگانی میپردازند.
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
اسب، گاو و ستور به گشتن، هل تا به درستی آیی (بازگردی).
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
در (اشتاد) روز، اسب و گاو ستور / به گشتن افکنی مایه گیرند و زور
در بندهش پیرامون این ایزدان آمده است:
آن سه فره بر چینوت برایستند. آنجا که رشن، روان را آمار کند و اشتاد و زامیاد، روان را بر ترازو بگذارند.
در شاهنامه آمده است:
«همه ساله ز اشتاد و از آسمان / تن و جانت با شادی و کامتان».
مسعود سعد سلمان گوید:
«اشتاد روز و تازه ز گل بوستان / ای دوست می ستان ز کف دوستان».
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
اشتادروز و تازه ز گل، بوستان
ای دوست می ستان ز كف دوستان
در بوستان نشین و می لعل نوش
زیرا كه سبز گشت همه بوستان
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه مینویسد:
«در این روز خداوند زمین را بیافرید». سفر کردن و خون گرفتن در این روز نیکوست.