در میان گلدشتهای ایران، دشت سمیرم و فرشی از گلهای آن، یادکردنی است. در اینجا به دیدن آن گوشه از سرزمینمان میرویم تا از بیکران زیبایی سمیرم بهرهای ببریم و یاد خوش آن را زنده نگه داریم!
سمیرم در جنوب باختری استان اصفهان جای دارد و زیستگاه قشقاییتباران سرافراز است. باید 160 کیلومتر از جنوب شهر اصفهان دور شد تا به سمیرم و کرانههای دلانگیز آن رسید. گستردگی این بخش از استان اصفهان، بیش از 5 هزار کیلومتر مربع است. سمیرم راهِ دسترسی به چهار استان را شدنی میسازد: استانهای اصفهان، فارس، چهارمحالوبختیاری و کهگیلویهوبویراحمد. از این رو، سمیرم همانند چهارراهی پیوندگاهیست؛ افزون بر این که یک راه رسیدن به رشتهکوههای دنا هم هست. به چهارسوی سمیرم که بنگریم از هر سو به زیستبومهایی دلپذیر و بهرهور از زیباییهای بیشمار طبیعت ایران خواهیم رسید: از بروجن و لردگان گرفته تا اقلید و شهرضا و دیگر جاها و پهنههای فرحبخش و دیدنی دیگر.
سمیرم با رشتهکوههای زاگرس سربهسر است. همان کوه دنا، مانند دیواری از صخره و سنگ و شکوه طبیعت، سمیرم را دربرگرفته است. از این رو، سمیرم برخوردار از پوشش گیاهی سبز و بارآور است و فراوردههایی از آنجا به دست میآید که آوازهای آنسوتر از سمیرم و اصفهان دارند. سیبهای باغات سمیرم، یا عسل خوشگوار آنجا، در جهان شناخته شدهاند. گلیم و جاجیم و نمد و قالی سمیرم نیز زیبا و دلپسند است.
به همهی آنهایی که برشمردیم و گردشگری سمیرم را خواستنی میسازد، دشت لالههای واژگون را هم باید افزود که در جایجای این شهرستان دیده میشوند و رنگی از شادمانی میپاشند. در وَردشت، در ونک، در پادنا، در چالقفا، در لیکارد و در جاهای دیگر سمیرم، از آن لالههای واژگون میتوان رد و نشانی خوش گرفت؛ همچنین در شهرستان دهاقان. وَردشت در 20 کیلومتری سمیرم جای دارد؛ ونک از شهرهای بخش مرکزی سمیرم است؛ پادنا گسترهای کوهستانی و سرسبز سمیرم است؛ چالقفا دشت ییلاقی آنجا شناخته میشود و لیکارد نیز در زیبایی کممانند است. البته مهرگرد را هم نباید از یاد بُرد و لالههای واژگون آنجا را.
چالقفا 20 کیلومتر دورتر از باختر سمیرم است. درختان جنگلیاش انبوه و فراوان است و پوشش گیاهیاش بسیار چشمگیر. چالقفا از گسترههای ییلاقی قشقاییها شناخته میشود. سرشار از چشمههای زلال است و فراوانی حیاتوحش آن زمانی زبانزد بود، اما اکنون شوربختانه رو به کاهش گذاشته است و شکارچیان دمار از روزگار جانوران چالقفا درآوردهاند!
باید راهی خاکی و 10 کیلومتری را با پیچوخَمهای بسیار آن، پیمود تا به چالقفا رسید و زیستبوم و دشت لالههایش را دید و از تماشا سیراب شد. آنجا کوه و چشمههایی هست که دلخواه کوچروان قشقایی است. کوهها سر به آسمان گشودهاند، گلها بوی دلآویز میپراکنند، رودخانهها در جوشوخروشاند و زنان قشقایی با جامههای زیبا و رنگین خود در کنار مردان سربلند ایل، راه میسپارند و با چارپایان خود از گسترهی چالقفا گذر میکنند. زیباییای بیشتر از این؟ از چشمههای چالقفا نیز چه بگوییم که به وصف نمیآیند. از پرندگان آنجا نیز یاد کنیم؛ از خرامان رفتن کبکها، از دیدن تیهوها، از پرستوهای آسمانپیما؛ و در کنار و همراه آنها، لالههای واژگون و هوای خوش و آسمان روشن و ابرهای بارانزا. بهراستی حیف و دریغ نیست که زیستبوم سرزمینمان را ویران کنیم و دست به چیدن لالههای واژگون ببریم؟ چالقفا جایی برای رویش گیاهان دارویی پُرشمار هم هست. بیش از همه، موسیر که با رشد و برآمدن لالههای واژگون پیوند دارد.
از شهرستان جنوبی اصفهان، دهاقان و دشت لالههای واژگون آن نیز یاد کنیم. دهاقان را در گذشتهها «سمیرم سفلی» مینامیدند. دهاقان همسایهی دیواربهدیوار استان چهارمحالوبختیاریست. شمال دهاقان به شهرستان مبارکه و جنوب آن به سمیرم میرسد. از باختر و خاور نیز به بروجن و شهرضا راه دارد.
لالههای واژگون دهاقان هیاهویی از تماشاست. از فروردین تا روزهای پایانی اردیبهشت، لالههای سربهزیر میرویند. در این بازهی زمانی، سیل گردشگران است که راهی دشت دهاقان میشوند. کوهنوردانی هم که چشم به صعود به قلهی «شنلی» روستای ورق دوختهاند، در میان آنها نمایاناند. آنها راهی دره آلمالُخ میشوند تا بالارفتن از کوه را آغاز کنند. در باغهای آلمالخ سیبهای آبدار و خوشمزهای بهدست میآید که باید مزهی آن را چشید. خود آلمالخ نیز واژهای تُرکی و به معنی «سیب شیرین» است. آلمالخیها باور دارند که خوردن سیب آنجا شفابخشی به همراه دارد. به شرطی که در آلمالخ خورده و به جای دیگری بُرده نشود! بر فراز آلمالخ میتوان ونکِ سمیرم و گسترهی مهرگرد را دید؛ همانجایی که نشانههای دیگری از لالههای واژگون پیداست.
*با بهرهجویی از: تارنماهای «بومگردی»؛ «پایگاه خبری شمسخبر»؛ «ویکیپدیا» و «سایت گردشگری ایران».