ساختار مرزهای سیاسی و زورآزمایی ابرقدرتهای جهانی بر سرِ خاورمیانه، مردمان و اقوام گوناگون ایرانی را که هزارهها در یک سرزمین با همگونیهای فرهنگی به همزیستی میپرداختند، در پشت نامهای جدید از هم دور ساخته که مطالعهی چگونگی حکایت این جداییها تنها در حوزهی مطالعهی «تاریخ تجزیهی ایران» شایستهی بررسی است، اگرچه سهم آن در این جستار یادآوری این حقیقتِ پنهانشده است که به راستی مرزهای قراردادی یارای جدا ساختن همدلیهای فارسیزبانان اویغورستان (چین) را از سمرقند و قندهار و همآیینیها و همانندیهای اهالی کابل را از کردستان عراق ندارند!
حدیث جشن جهانی نوروز همان حکایت انگور تاکستان بلخ است که بوی خوشش اقوام گوناگون ایرانی و انیرانی (غیر ایرانی) را در سرتاسر جهان مست ساخته است!
اگرچه در گسترهی فرهنگی سرزمینهای برگزارکنندهی این آیین نباید نام هندوستان، ارمنستان، قرقیزستان، قزاقستان، گرجستان، ازبکستان، جمهوری آذربایجان، کردستان عراق و . . . را به فراموشی سپرد، اما در این میانه برای نمونه ما تنها در این گفتار ردپای این آیین باستانی را در دو سرزمین (تاجیکستان و افغانستان) خارج از مرزهای سیاسی ایران جستوجو کردیم که در هر کجای آن بوی نوروز میآید و مردمان سرزمینهای آن، نژاد و فرهنگ و هویت خویش را همچو فرزندی میبینند که سدهها پیش از این از مادر خود (ایران فرهنگی) دور مانده است . . . .
«آیین هزارچهره» عنوان نوشتاری است که بخشی از آن را در بالا خواندید. این نوشتار به قلم فرشید ابراهیمی پژوهشگر تاریخ به همانندیهای فرهنگی نوروز در کشورهای همتبار میپردازد. آیین هزار چهره در ویژهنامهی امرداد 407 چاپ شده است.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
لینک خرید اینترنتی شماره 407 امرداد