لوگو امرداد
یادداشت به قلم بابک شهریاری

جهل را به محکمه ببرید

babakآبادان تسلیت. ساختمان در حال ساخت فرو ریخت، مالک و پیمانکار دستگیر شدند. با فاصله نه چندان زیاد از ساختمانی که پیش از اتمام، فرو ریخت زیگورات چند هزارساله هنوز سر بر آسمان می‌ساید. در سرزمینی این فاجعه رخ داد که تخت‌جمشیدش فخر مهندسی جهان است سرزمینی که کندوانش تا هنوز پا برجاست. ما را چه شده؟
این که چه حکمی برای متهمین ظاهری صادر خواهد شد، من نمی‌دانم اما یک چیز را می‌دانم، این فاجعه تکرار خواهد شد باز هم تکرار خواهد شد چرا که در این فاجعه فقط نوک قله کوه یخ در ظاهر پیداست، علت بس ژرف‌تر از آن چیزی است که در نگاه اول خودنمایی می‌کند.
علت این فاجعه و بسیار فجایع دیگر چیز دیگری است. آن زمان که در منجیل زلزله رخ داد، آن زمان که بم با خاک یکسان شد انگشت اتهام به سوی بلایای طبیعی گرفته شد اما اهل دانش نیک می‌دانند که رخدادهای طبیعی علت فاجعه نیستند، اهل دانش نیک می‌دانند که مقصر پیمانکار و مالک و ناظر و … نیستند. مگر شدت زلزله منجیل در جهان بی‌مانند بوده؟ آیا نقاطی در جهان وجود دارند که چنین زلزله‌هایی در آنها رخ داده باشد و اما میزان خسارات کمتری را تجربه کرده باشند؟ اگر پاسخ مثبت است باید بپذیریم که علت فاجعه نه آدم‌ها هستند و نه طبیعت، علت فقط یک کلمه است ناآگاهی.
دردناک تر از ناآگاهی، توهم دانایی است توهمی که بیشتر ابنای بشر از آن رنج میبرند توهمی که در رگ و پوست انسان و در تاریک‌خانه نهان انسان‌ها تنیده می‌گردد و فقط وقتی به آن پی می‌بریم که نور آگاهی بر ما بتابد و این نور تابیده نمی‌شود مگر آنکه در معرض آموزش قرار بگیریم. آموزشی مداوم و همیشگی چرا که دریافت هیچ مدرکی و طی کردن هیچ دوره آموزشی متضمن ان نیست که فهم ما از واقعیت کامل شده باشد. با هر بار تکرار آموزش بخش دیگری از مجعولات ذهنی ما زدوده می‌شوند و به حقیقت نزدیک‌تر می‌شویم.
زلزله طبس، زلزله گلیبافت، زلزله منجیل، زلزله بم، زلزله کرمانشاه … تجربه به ما می‌گوید در فاصله زمانی کم‌تر از هر ده سال در پهنه این سرزمین زلزله ویرانگری رخ می‌دهد که نه تنها هزینه خسارات مالی آن بسیار گزاف است بلکه خسارات انسانی آنها غیرقابل سنجش و غیرقابل جبران است. خساراتی که به کمک آگاهی قابل پیشگیری بودند و هستند.
امیدوارم از میان مسوولان کسانی پیدا بشوند و یک پرسش ساده را پاسخ دهند.
پرسش اساسی: اگر تمام دست‌اندرکاران صنعت ساختمان اعم از مهندسان و کارگران و … درسراسر کشور هر ساله در دوره‌های بازآموزی شرکت کنند و همواره با تکنولوژی‌های جدید آشنا شوند و اگر بابت شرکت در هر دوره بجای اینکه هزینه ای از ایشان دریافت شود به ایشان دستمزد نیز پرداخت شود، کل هزینه سالانه چنین عملکردی چه میزان است؟ آیا کسی پیدا شده هزینه پنجاه سال آموزشی با این کیفیت را با هزینه‌های، مثلا زلزله بم مقایسه کرده باشد ، آیا این دو هزینه اصولا با هم قابل قیاس هستند؟
در نهایت از قوه قضاییه یک درخواست دارم «جهل را به محکمه ببرید».
بابک شهریاری – مدرس سازمان نظام کاردانی ساختمان استان تهران

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

5 پاسخ

  1. جهل همیشه نداشتن دانش نیست. بی اطلاعی از انسانیت، شرافت، تعهد، اخلاق، نداشتن شعور … جهل هست. آنچه دانش داشته باشید ولی شعور به کار گرفتن دانش را نداشته باشید انگار نادانی انگار بی سواد هستی. هرچه کارشناسان امر و آگاهان هشدار بدهند راهنمایی کنند ولی تعهد شعور نداشته باشید یا کار را درست انجام نمی دهید و یا اصلا انجام نخواهید داد. همانگونه که دو دانشجو از یک دانشگاه معتبر فارغ التحصیل می‌شوند یکی کارامد و ابتکار عمل به دست می گیره ولی دیگری می شود دردسرساز. داشتن شعور (بینش، خرد) مهمترین هست که در هیچ مکتبی آموزش نمی دهند

  2. علاوه بر جهل و بی شعوری، نبودن قانون و و یا عدم اجرای قانون و یا اجرای سلیقگی قانون، دردی دیگر است .

  3. با تشکر از نویسنده گرامی، به جای کلمه عربی جهل از واژه انگره مینو استفاده کنیم که معنی را کامل می‌رساند. جهل به معنای نادانی و نداشتن دانش جرم نیست. همه ما هم نسبتا جاهل هستیم. این اندیشه و مینوی انگره است که ویرانگر است و باید در بند کشیده شود.

  4. ای مزدا کسی که همیشه به اندیشه‌ی ایمنی و سود خویش است چگونه به جهان خرمی‌بخش، مهر خواهد ورزید؟ (گات‌ها هات 50-بند1)

  5. درود بر جناب آشنا ازبرای نگاشتن بند زیبای 01-50 گات ها .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-07