دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست، ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به «کمال ذرهای» راه نیافت (بوعلی)
«Avicenne» یا «Avicenna» نامی است که دانشمندان اروپایی بر نابغهی فرزانهی ایرانی نهادند که در میان فلاسفهی اسلامی، نامبردار به: الحکیم الوزیر الدستور، شرف الملک، حجه الحق، شیخ الرئیس، ابوعلی حسین بن عبدا… بن حسن بن علی بن سینا است.
برابر با نگرشهای کارشناسان غربی او یک چهرهی شگفتانگیز در تاریخ علم به شمار میرود و جهان دربارهی کمتر کسی این همه سخن گفته است.
یک هزاره پس از درگذشت روان دانش پژوه او، همچنان در انجمنهای آموزشی و دفترهای پژوهشی، در گفتگوهای دانشمندان و اندیشه ی پژوهندگان یاد میشود.
در روند چند سده پس از مرگش چنان بزرگ شد که سالها هر گونه دگرگونی ناچیز یا دستبرد در نگرشهایش، گناهی نابخشودنی بود.
گونههایی از دانش که او پایهگذاری نمود، نزدیک به شش سده پس از او در شرق و غرب روان بود و بسیاری از پدیدهها و آفریدههای فکری او از ورای هزار سال، گرایش و شگفتی خود را پایدار دارد.
آیا به راستی این پورسینای ایرانی، اوسینای اروپایی و شیخ الرئیس مسلمانان کیست؟
پدرش اهل بلخ بود و از نمایندگان فرمانروایی خجسته سامانیان که در دورهی نوح ابن منصور سامانی (366-387 هجری قمری) به بخارا فرستاده شد تا رسیدگی به آمار مالی و درآمد قریهی خورمیثن(خرمیثن) را به او واگذارند. پس از آن در قریهی افشنه (در نزدیکی خورمیثن) دل به دخترکی «ستاره» نام سپرد که بوعلی نتیجهی این پیوند بود.
ابوعلی که به صفر سال 370 هجری (ژونیه 980م) دیده به دیدار جهان گشوده بود، تا پنج سالگی در خورمیثن بسر برد. و پس از آن تا 427 هجری که به جاودانگی پیوست، با یک سرگذشت روبرو هستیم!!!… که خواهانیم از بررسی چند بارهی آن بپرهیزیم!
زندگینامه و سرگذشتی که همواره کوشیدهایم تا به هر زبان و روشی آن را به شاگردان و دانشجویان خود بیاموزیم. تا گونهی زندگی و رویه ی رفتاریاش را سرمشق سرگذشت بزرگمردان و چهرههای برجستهی ایرانی بدانیم که همواره کانون اندیشه و خردورزی بودهاند.
اما به راستی تا چه اندازه توانستهایم تا این چهرهی جهانی را با جوانان و فرزندانش در ایرانِ سدهی بیست ویکم عیسوی که اینک دلدادهی فرهنگ غرب و پیشرفت و شکوه مکانیزهی یونانی – اروپایی آن گشتهاند، آشنا سازیم.
و آیا هیچ گاه از خود پرسیدهایم که اگر جوان ایرانی آگاه بر این باشد که همان ابوعلی که همیشه سرگذشتش را در کتابهای درسی، در برابر مدرک و نمره، به او سپردهاند، همان کسی است که سدهها دانش پزشکی غرب به او وامدار بوده و دبستانهای فلسفی اروپا به همت و ویرایش او با اندیشههای بینشمند نیاکان یونانی خود آشنا شدهاند، چه واکنشی از خود خواهد داشت؟
و یا اگر بداند که این چهرهی والای اندیشه و خرد جهانی را که وابسته به مرزهای آریایی خراسان اوست، نابخردان اروپایی، تنها به انگیزهی نامش که بیانگر مذهب او بوده، او را «عرب» میدانند و اساس پزشکی را که او و زکریای رازی در جهان پی افکندند، «طب عرب» مینامند، … تردید نکنید، ورق بر خواهد گشت!
اما آیا میدانیم که جهان اروپایی از سدهها پیش او را : «شهریار پزشکان» (prince medicines) نامیده است؟
آلدومیلی، دانشمند بلندپایهی ایتالیایی مینویسد:
«پورسینا در پزشکی از بقرات و جالینوس درگذشت، و در فلسفه ارستو را پشت سر بگذاشت. دفترهای پزشکی بقرات و جالینوس را بر آزمایش نگرشهای فلسفی ارستو زد و میانهی آن هر دو را برگزید و تمامی نگرشهای فلسفی و پزشکی قومهای عرب زبان شرق را در این باره گردآوری نمود.»(1)
راجربیکن، پورسینا را پس از ارستو بزرگترین فیلسوف جهان میشناسد و توماس آگوس ناس، نام او را همواره در کنار افلاتون، و با ارج و ستایش فراوان یاد میکند.
آری گویا فراموش کردهایم که:
«دورانی که ابن سینا را در خود پرورد، دوران مردپرور ایران زمین بود. از پس چند قرن که از حملهی اعراب گذشته بود مدارس و محافل درس و دانشگاههای ایرانی، هر روز بیش از پیش دانشمندان نامآور تیزبین ژرف اندیش به جامعهی بشری تقدیم میکردند. از همین دانشگاهها «الخوارزمی» بیرون آمد و لگاریتم را به جهان عرضه کرد، از همین مدارس «ابوالوفا بوزجانی نیشابوری» به عرضه آمد و مثلثات را پیشنهاد کرد. همین مدارس زکریای رازی پزشک بزرگ ایرانی را در خود پرورد. و از همین مدارس «ابوریحان بیرونی» بیرون جست و یک هزار سال پیش از انیشتین، گفت که «نور جسم است.»(2)
اینها آگاهیهایی است که بیگمان برخورداری جوان امروزی ایرانی از آن، بیش از دوره کردن زندگی بزرگان شایسته مینماید:
الف- نقش کتاب «قانون» در پزشکی اروپا:
دانشنامهی پزشکی ابن سینا با نام «قانون» که همچنان برترین گفتار پزشکی جهان به شمار میرود، در پنج دفتر به نگارش در آمده که عبارتند از:
1- «امور کلیه» (پزشکی نظری)،
2- «ادویه ی مفرده»(داروپزشکی)،
3- «امراض جزئیهی آدمی از سر تا قدم»(که شامل 22 فن است)،
4- «در امراض جزئیه ی اغساء»،
5- «درادویه مرکبه و زهرها و پادزهرها» است.
هر یک ازاین دفترها نیز دارای چند بخش است که هر یک جداگانه و یا با هم سدهها بر دانش پزشکی غرب نورافکندهاند.
شادروان دکترعیسی صدیق پیرامون این کتاب گرانسنگ پورسینا چنین مینگارد:
«کتاب قانون از حیث فصل بندی و انتظام فکر، روشنی مطالب و سودمندی موضوعات به حدی جالب است که در زمان حیات وی در تمام عالم اسلام انتشار یافته و مورد استفاده قرار گرفته و چند بار به زبان لاتین ترجمه و قریب پانصد سال کتاب درسی دانشگاههای اروپا بوده است.»(3)
نباید فراموش کرد که قانون نخستین گفتار پزشکی است که به لاتین ترجمه گردید و در نیمهی دوم سده ی پانزدهم میلادی، شانزده بار و در سدهی شانزدهم بیش از بیست بار در اروپا منتشر شده و تا کنون هشتاد و هفت ترجمه از آن شده است.
و از بنامترین ترجمانان آن در اروپا میتوان : روبرت چستر(R.chester)(ترجمه سال 1145م)، ژراردو دوکرمونا(سده ی 12)، یوحنا اشبیلی، موسی طبون، زرحیا جراسیان(Gracian Zarahiah) را نام برد.
قانون در سدهی دوازدهم میلادی (دو سده پس از زایش پورسینا) به وسیلهی «گراردوس کرمونتیس» به لاتین و ایتالیایی ترجمه شد. در سال 1900 کوئینگ بخش تشریح قانون را به زبان فرانسه برگرداند، و دفتر نخست قانون با ترجمهای نیمه در سال 1930 به وسیله ی کامرون گردنر انجام گرفت. و بخش بیماریهای چشمی در دفتر سوم قانون، به وسیلهی هیرشبرگ ولیپرت در سال 1902 به آلمانی ترجمه شد.
پورسینا سرودهای نیز در پزشکی نگاشته به نام «الارجوزه فی الطب» که دو مترجم اروپایی آن (آرمنوگودوبلز، آلیاگوس) آن را «کانتی کوم» و «کانتی کا» نامیدهاند. در سال 1956 به وسیلهی ژاهیه و ا. نورالدین به فرانسه ترجمه و به همراه ترجمهی لاتین (دوبلز) انتشار یافت.
قانون در دانشگاههای اروپا تا 1650 میلادی آموزش داده میشد و پورسینا در پایگاه یک استاد فرزانه و آموزگار پزشکی در سراسر اروپا سخت شایستهی ارج و ستایش شد و تا سال 1650 م ( 1061هجری قمری) در دانشگاههای «لوون»(Louvain)(بلژیک)، «من پلی»(monpollier)(فرانسه) و آکسفورد آموزش داده میشده و دانشجویان پزشکی ناگزیر به بررسی و فراگرفتن آن بودند و تا پایان سده ی پانزده میلاد برترین و بالاترین کتاب درسی دانشکدههای پزشکی مسیحی در اروپا گردید.
در قدیمترین برنامهی آموزشی که در پیوند با «مدرسهی پزشکی مونپلیه» است، در منشوری از پاپ کلمنت پنجم (به تاریخ 1309م)، و نیز در تمام منشورهای پس از آن تا 1557م، مانند نامهای که روژبیکن (Roger Bacon) روحانی و فیلسوف انگلیسی (1214-1294) درباره ی بوعلی برای کلمنت چهارم نوشته، نام قانون آمده است.
ویلیام دورانت درباره ی نسخه ای از قانون چنین گزارش داده که :
«نسخه ی گرانبهایی از این کتاب که 300 سال پیش نوشته شده است، اکنون در کتابخانهی «آستور» در نیویورک موجود است. روزی که من اجازه دیدن این کتاب را کسب کردم، دیدم این کتاب به قدری بزرگ است که من قدرت این که آن را از قفسه بر روی میز مطالعه ببرم، ندارم. این کتاب دارای هزار صفحهی دو ستونی است و صفحهی آن به اندازهی قطع یکی از قرآنهای بزرگ شماست.»(4)
در این جا از دیگر دفترها و پژوهشهای پزشکی پورسینا میتوان به این جستارها نیز اشاره جست :
1- النبض(در دَوَران خون)، 2- تشریح الاعضا، 3- جودیه در طب، 4- الاغذیه و الادویه، 5- الاقراباذین، 6- البول، 7- تبدیرسیلان المنی، 8- رساله فی تخلیط الاغذیه، 9- الخمر، 10- السکنجبین، 11- سیاسه البدن وفضائل الشراب(رساله الخمریه و سیاسه البدن)، 12- الادویه القلبیه
و همچنین دیگر دفترهایی پزشکی از پورسینا که نام آن ها همه با واژه «الارجوزه» آغاز میگردد:
1- الارجوزه فی التشریح، 2- الارجوزه فی المجریات فی الطب، 3- الارجوزه فی الفصول، 4- الارجوزه فی البا(اسباب انحطاط قوه البا)، 5- الارجوزه فی تدبیر الفحول فی الفصول الاربعه، 6- الارجوزه فی الوصایا الطبیه، 7- الارجوزه لطیفه فی الوصایا البقراط
ب- پورسینا، پدر پزشکی نوین:
برابر با آگاهیهایی که پس از این خواهد آمد، بی هرگونه هواخواهی، پورسینا را میبایست، پدید آورندهی «نخستین»های جهان پزشکی دانست:
1- پورسینا بدون رادیوگرافی، آگاهیهای درستی را به دست ما میدهد که همانند هنگامههای سه گانهی بیماری سل در پزشکی امروز است.
2- او چهل گونه تپش (نبض) را بررسی کرده، و گمان دارند که در این باره از پزشکی چینی برخوردار بوده است.
3- برای بیماری اسهال، نسخه خوردن آب پنیر، و پنیر بز را پیچیده که مانند دستور خوردن «اسید لاکتیک» و شیرخشکهای لاکتیک در دورهی ماست.
4- پورسینا بیماریهایی که از راه آب و هوا دارای واگیر بودند را، همچو سل، سرخک و آبله خوب میشناخته است.
5- برای درمان سنگهایی که در مجاری ادرار گیر میکنند، بهرهبری از صندلی فلزی را که پوشش چرمی داشته باشد بایسته میداند. اواین وسیله را «قاتاتیر» مینامد که امروز در پزشکی اروپایی «کاتاتر» مینامند.
6- او نخستین پزشکی است که سرطان معده را بررسی کرده، و یکی از شگفتترین دستورهای شفای او در سرطان پستان، سود گرفتن از گرما است که تا 15 سال نیز هم در جهان غرب بدین پی نبرده بودند!
7- او استخوانها و مفصلها را خوب میشناخته و روشهای شگفتانگیزی برای شکستهبندی داشته است.
8- ابن نفیس، پزشک دمشقی که گزیدهای از کتاب قانون را فراهم کرده بود، گفتاری پیرامون گردش خون میان قلب و ریهها نگاشته که نخستین کشف گردش خون در جهان به شمار میرود و این خود بخشی از کشف ویلیامها روی در بررسی همهی گردش خون در تن است.
9- پیشنهادهای او دربارهی بهداشت، ورزش، بهرهوری از هوای پاک، جوشاندن آب ناشناخته پیش از خوردن (برای دوری از مالاریا)، گرمابهی آفتاب و … همچنان پابرجاست.
10- در کارد پزشکی(عمل جراحی) نیز شستوشوی بریدگی با شراب (مایهی الکلدار) را پیشنهاد کرده است. او جراحی مثانه را با برش خط میانی زیر شکم، کاری ساده و کم خطر میداند (مانند امروز) و نخستین پزشک جراحی است که عصبهای جدا شده را پیوند داده است.
روانش انوشه، راهش پررهرو.
پانویسها :
1- La sience Arabe d'Aldo Mieli Leiden, 1938
2- کارنامه ابن سینا، فریدون جنیدی، رویه ی 23
3- تاریخ فرهنگ ایران، عیسی صدیق، رویه ی 127 تا 128
4- بخشی از سخنرانی دکتر ویلیام جمز دورانت(نگارندهی تاریخ تمدن)، 1اردیبهشت 1327خ، انجمن روابط فرهنگی ایران و امریکا، ترجمهی دکترمهدی فروغ
یارنامه:
تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ج ا، دکتر ذبیح ا…صفا، دانشگاه تهران، 1371
کارنامه ابن سینا، فریدون جنیدی، بلخ، 1360
قانون ابن سینا شاهکار بزرگ طبی او، دکتر محمود نجم آبادی، هنر و مردم، ش 130و 179، تیر و امرداد 1352