دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، نزدیک به پانصد سال پیش از زادروز مسیح و در دوران فرمانروایی داریوش یکم آغاز شد. داریوش، نخستین ناوگان دریایی جهان را پدید آورد. کشتیهای او طول رودخانه سند را تا کرانههای اقیانوس هند و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند و سپس شبهجزیرهی عربستان را دور زده و تا انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در نزدیکی کانال سوئزِ مدرن، فرمان کندن کانالی را داد و کشتیهایش به وسیلهی همین کانال به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبهای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است:
«من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال را دادهام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید. پس این جوی کنده شد چنان که فرمان دادهام و ناوها آیند از مصر، از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.»
از سفرنامه فیثاغورث در سال ۵۷۰ پیش از میلاد تا سال ۱۹۵۸ در همهی منابع مکتوب جهان نام «خلیج فارس» و یا مانند آن در دیگر زبانها ثبت شده است. در دوره داریوش دوم ناوگانی ایرانی به رهبری سردار «صداسپ یا ستاسپ» ماموریت پیدا کرد تا جهان را دور بزند. ناوگان وی متشکل از چند کشتی باد و پارو، راهی دریای مدیترانه و سواحل «شنقیط یا موریتانی» شد و تا نزدیک «اشانتی» و سواحل بِنین پیش رفت، ولی در اثر برخورد با اقوام وحشی سفر را ناتمام گذاشتند.
یونانیان و رومیهای باستان
در همه نقشههای کهن، نام خلیج فارس ثبت شده است. یونانیهای باستان، از جمله بطلمیوس، این خلیج را «پرسیکوس سینوس» یا «سینوس پرسیکوس» که همان خلیج فارس است، نامیدند. از آنجا که این نام برای نخستین بار در منابع ارزشمند و بهنام تاریخی که غیرایرانیان نوشتهاند آمدهاست، هیچگونه شبههی نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنانکه یونانیان بودند که برای نخستین بار، سرزمین ایران را نیز «پارسه» و «پرسپولیس» یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. «استرابن» جغرافیدان سدهی نخست میلادی نیز بارها در کتاب خود از خلیج فارس با گفتار «پرسیکون کای تاس» (Persikonkaitas) نام برده است که برابر واژه به واژهی «خلیج فارس» است. وی جایگاه زندگی عربها را میان دریای سرخ و خلیج فارس گفته است. همچنین فلاریوس آریانوس، تاریخدان دیگر یونانی در سده دوم میلادی، در کتاب «تاریخ سفرهای جنگی اسکندر» از این خلیج به نام «پرسیکون کیت» که چیزی جز خلیج فارس نیست، نام میبرد:
گزنوفن (۴۳۰-۳۵۴ پ.م)، تاریخنگار یونانی در آثار خود از آبهای جنوب ایران به نام خلیج فارس یا خلیج فارسیان یاد کرده است.
نئارخوس (۳۶۰-۳۰۰ پ.م)، دریاسالار مقدونی که در سال ۳۲۶ پیش از میلاد به دستور اسکندر دریای فارس را پیمود و تا دهانه رود سند پیش رفت، در سفرنامه خود چنین آورده است: «پس از دویست اِستاد راه به ریگ و از آن جا به دیلم و دهنهی رودخانهی اندیان آمدیم، رودخانهی اندیان سرحد خوزستان و فارس و پس از سند بزرگترین رودخانه است. هیچ یک از سواحلی که پیمودم مانند دریای فارس، آباد و معمور نبود.»
اِراتوستن (۲۷۶-۱۹۴ پ.م)، ریاضیدان و جغرافیدان یونانی که زمانی ریاست دانشگاه اسکندریه را نیز داشت و نظریههای مهمی درباره شکل و جایگاه زمین نمایان کرد. وی در همه آثار خود به نام خلیج فارس اشاره کرده است.
هیپارکوس (۱۹۰-۱۲۰ پ.م)، دانشمند و جغرافیانگار یونانی که در همه آثارش نام خلیج فارس آشکارا نمایان است.
اِسترابو (۶۳ یا ۶۴ پ.م تا ۲۴ میلادی)، تاریخنگار و جغرافینگار یونانی در کتاب از «ایندی تا ایبری» یا از هند تا اسپانیا، دریای جنوب ایران را خلیج فارس نامیده است.
فلاویوس آرینوس (۸۶ تا ۱۶۰ میلادی)، تاریخنگار یونانی در کتاب آنابازیس یا تاریخ سفرهای جنگی اسکندر، نام «پرسیکون کا ای تاس» که برگردان درست خلیج فارس است بر این دریا نهاده است.
اوزبیوس (۲۶۳-۳۳۹ میلادی) ، تاریخنگار رومی که به نام «پدر عیسویت» شناخته میشود، با توجه به «کوروش نامه» گزنفن، در اشاره به تاریخ گذشته ایران، خلیج فارس را دریای فارس نامیده است.
با این حال کند و کاو در سفرنامهها یا کتابهای تاریخی بر گنجایش سندهای خدشه ناپذیری که خلیج فارس را «خلیج فارس» گفتهاند، میافزاید. این منطقه آبی همواره برای ایرانیان که دارای حکومتی توانمند بودهاند و امپراتوری آنها در سدههای پیاپی بسیار گسترده بوده، هم از نظر اقتصادی و هم از دید نظامی اهمیت بسیاری داشت. آنها از این راه میتوانستند با کشتیهای خود به دریای بزرگ دسترسی پیدا کنند و به هدفهای اقتصادی و نظامی دست یابند.
منبع: کتاب مجموعه مقالات خلیج فارس، چاپ دفتر سیاسی و مطالعات بین المللی وزارت امور خارجه، سال 1369- رویههای 1 تا 9