در میان دانشمندان بریتانیایی که دربارهی اوستا پژوهش و مطالعه کردهاند، جیمز مولتُن از پیشگامان است. او هرچند زندگی طولانیای نداشت اما در سالهای نهچندان بلند زندگی علمیاش آثار نوشتاری مهمی از خود بهجای گذاشت.
جیمز هوپ مولتن (مولتون) دانشمندی انگلیسی بود. او را به سبب پژوهشهایش دربارهی زبان یونانی و نیز بررسیهای درازدامن دربارهی انجیل، میشناسند. زمان کوتاهی نیز در لباس کشیشی سرگرم آموزشهای دین مسیحی بود. با این همه، در اوستاشناسی نیز گامهای موثری برداشت و پژوهشهای درخورنگرشی انجام داد. بهویژه پافشاری او بر این بود که اوستا متنی یکتاپرستانه است و باید با همین دید آن را بررسی کرد و شناخت.
مولتن در سال 1863 میلادی زاده شد. زندگانی طولانیای نداشت و همزمان با جنگ جهانی اول، در سفری دریایی، در حملهی زیردریاییهای آلمان کشته شد. این رویداد تلخ در سال 1917 میلادی روی داد و جهان از دانش او بیبهره ماند.
کتابی که مولتن دربارهی دین زرتشتی نوشت «طلیعهی مذهب زرتشت» نام دارد. این کتاب که به نام «گنجینهی مغان» به فارسی برگردان شده است، تنها چهار سال پیش از مرگ مولتن انتشار یافت. از اینرو میتوان کتاب او را رهآورد سالیان زندگیاش در دانش اوستاشناسی گمان بُرد. او دانستههای خود دربارهی اوستا و دین زرتشتی را در این کتاب بهشیوهای علمی گردآوری کرد. هرچند سپستر با پژوهشهای بیشتری که اوستاشناسان انجام دادند آگاهیها دربارهی اوستا و دین زرتشتی بسیار فزونی گرفت.
مولتن جستارهای بسیاری دربارهی اوستا و دین زرتشتی نوشت. او باور داشت که گاتها بیشک سرودهی اشوزرتشت است و گواه یکتاپرستی زرتشتیان. مولتن بخشهای دیگر اوستا را از دید زبانشناسی با گاتها جدا و آنها را نوشتههایی سپسینتر (:متاخرتر) میدانست. همین را دلیل بر آن میگرفت که گاتها بسیار کهن و معیاری اصیل برای داوری دربارهی دین زرتشتی است.
مولتن بهدرستی دریافت که امشاسپندان، فروزههای (:صفات) اهورامزدا هستند و تجسم و وجود بیرونی ندارند. سوشیانتها را نیز سودرسانانی میدانست که جایگاهی مهم در باورهای مزدیسنایی دارند. مولتن دربارهی دین باستانی ایرانیان باورهای ویژای داشت. برای نمونه، او همانند کریستنسن، بنونیست، گریشمن و چند تَن دیگر از دانشمندان، هخامنشیان را با احتیاط بسیار و تنها برپایهی برخی نشانهها، مزداپرست گمان میدانست، اما باور داشت که به اطمینان نمیتوان این سخن را بیخدشه گمان برد.
به هر روی، گمانی در این نیست که اگر جیمز مولتن در آن سفر مرگبار دریایی از میان نمیرفت، میتوانست دامنهی پژوهشهای اوستاشناسی خود را گستردگی افزونتری ببخشد و به دستاوردهای علمی پُربارتری دست پیدا کند.
*یارینامه: ویکیپدیا
با دیگر اوستاشناسان و زرتشتپژوهان جهان در پست زیر آشنا شوید:
یک پاسخ
روزگار نیک. جناب مولتن البته در کسوت کشیشی بودند و جرقه ورود ایشان به کنکاش در زمینه مزدیسنا به خواست مجمع رهبری کلیسای جامع کانتربری بریتانیا صورت گرفت و سبب آن هم البته فضای فکری دو قطبی سده نوزدهم در اروپا و علاقه وافر فیلسوفان و خاورشناسان آن دوره برای به چالش کشیدن کلیسا و مسیحیت سنتی با فکرافزار ادیان و باورهای شرقی بود. پژوهش های گردآوری شده ایشان در کتاب «گنجینهی مغان» اگرچه اندکی با کج سلیقگی به فارسی ترجمه شده اما درونمایه آن گویای داوری منصفانه و رواداری ایشان نسبت به آیین مزذیسنا است.
یادش گرامی باد.