میگویند زمانی که خواجه حافظ شیرازی راهی یزد شد، زمان کوتاهی در جایی درس خواند که اکنون «مدرسهی ضیاییه» نام دارد. اینکه این سخن تا چه اندازه درست است؟ پیدا نیست، اما داستانی است که آوازهای دارد و چهبسا بهراستی هم مدرسهی ضیاییه زمانی پذیرای حافظ بوده است؛ مدرسهای که نام دیگری هم دارد: «زندان اسکندر»!
گویا در سدهی هفتم مهی بود که فرمانروای یزد دستور داد جایی را که به زندان اسکندر نامبردار شده بود و تنها بازماندهای (:بقایایی) از آن دیده میشد، خراب کنند و بهجای آن مدرسهای بسازند. آن مدرسه را ضیاییه نامیدند و اکنون در شمار میراث تاریخی و فرهنگی شهر یزد شناخته میشود. شهر یزد نیز نام دیگری داشت و به آن «زندان اسکندر» هم گفته میشد. در تاریخها آمده است که اسکندر شماری از تبعیدیان را به جایی فرستاد که سپستر یزد نام گرفت. نامیدن یزد به زندان اسکندر، از این داستان (که پیدا نیست تا چه اندازه درست باشد) میآید. اینکه حافظ در میانهی غزلی از «وحشت زندان سکندر» سخن میگوید، اشاره به سفر یزد اوست؟ «دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت/ رخت بربندم و تا مُلک سلیمان بروم!» (مُلک سلیمان اشاره به شهر شیراز است).
به هر روی، ساخت مدرسهی ضیاییه، بیش از هفتادسال زمان بُرد. بانی آن کسی به نام خواجه ضیاءالدینحسن بوده است که در سال 613 مهی آغاز به ساخت مدرسه کرد و پس از درگذشت او، پسرانش کار را پی گرفتند و به پایان رساندند.
سازهی مدرسهی ضیاییه
مدرسه در کوی (:محلهی) تاریخی فهادان یزد جای دارد. ورودی آن گچکاری شده است، سپس شبستان مدرسه در برابر دیدگان بازدیدکنندگان قرار میگیرد، بدون آن که در نمای درونی آن آرایه و تزیینی دیده شود. هر چه هست، خشت خام و کاهگِل است و همین سادگی، زیبایی ویژهای بدان بخشیده است.
گنبد مدرسه بلند است و سرتاپا از خشت ساخته شده است. از بیرون که مدرسه دیده میشود، بنایی ساده بهگمان میرسد اما باید به درون آن رفت تا شُکوه و زیباییاش را در آن سادگیها بازشناخت. مهرازی مدرسه اثرپذیرفته از شیوهی مهرازی ایران در دورهی ایلخانان است، چرا که پایان ساخت آن در سدهی هفتم و به روزگار چیرگی ایلخانان مغول بر ایران بوده است.
گنبد مدرسهی ضیاییه سنگنوشتههایی داشته است که در گذر زمان از دست رفتهاند. گنبد بخش جداییناپذیری از مهرازی مدارس تاریخی یزد بود. گنبدها، تمام سطح سازه را میپوشاندند و نمای بیرونی زیبایی به سازه میبخشیدند.
مدرسهی ضیاییه چندین بخش دارد: درگاه، مناره، زاویه، کتابخانه، پایاب و باغچهای درختدار. درگاه (یا پیشتاق) فضای سرپوشیده و نیمهبازی مانند ایوان است که در جلو درگاه ورودی سازه ساخته میشد. در این فضا، بازدیدکنندگان گاه اندکی درنگ میکردند و سپس وارد فضای درونی مدرسه میشدند. مناره نیز از ویژگیهای مدرسههای تاریخی یزد است که از دوران سلجوقی (در سدهی ششم) رواج یافت. اما پایاب سازه راهی برای دسترسی به آب بود. نهری درون سازهها وجود داشت که در حقیقت دستکندی بود برای جاریشدن آب. مدرسهی ضیاییه نیز از این ویژگی برخوردار است. پایاب ضیاییه 38 پله با ژرفای اندکی بیش از هشت متر دارد.
در گردادگرد فضای درونی مدرسهی ضیاییه، رواقهایی ساخته شده است. رواق یا پیشگاه خانه، فضای سرپوشیدهی ستوندار است. بزرگترین رواق مدرسهی ضیاییه در بخش باختری آن جای دارد. ساختمایهی (:مصالح) بهکار رفته در مدرسه نیز همانگونه که اشاره کردیم خشت خام است و کاهگِل. در دهههای گذشته گنبد مدرسه با آجر باززندهسازی شد.
از همهی آن نکتهها که بگذریم، باید به فضایی درونی مدرسهی ضاییه اشاره کرد که یکی از دلانگیزترین سازههای خشتی شهر یزد را شکل داده است. ستونها و سقفی که رنگ کمپیدایی از لاجوردی دارد، بهراستی دلربا و آرامشبخش است. بیگمان باید این سازهی تاریخی و فرهنگی یزد را نمونهای از شاهکارهای مهرازی دانست و جلوهای از هنر مهرازان یزد در سدههای گذشته.
*یارینامه: تارنمای یزد فردا؛ ویکیپدیا و گزارش خبرگزاری فارس.
در نشانی زیر با دیگر سازههای شگفت و کهن ایران آشنا شوید: