این داستان جذاب و الهامبخش از تجربه زندگی و کار در شهری سرخپوستنشین در شمال کِبِک کانادا، نشاندهنده تلاش و پشتکار خوشه نمیرانیان است که با معرفی فرهنگ ایرانی به مردم «چیساسیبی» توانست پل ارتباطی بین دو فرهنگ بسازد تا یکدیگر را بهتر درک کنند و از تفاوتهای فرهنگی لذت ببرند.
او با معرفی فرهنگ ایرانیان در جشنواره Multi-cultural Day و دریافت مشترکات فرهنگی، توانست ارتباطی عمیقتر با مردم چیساسیبی برقرار کند. بهعنوان نخستین زن ایرانی در این شهر، با چالشهای زیادی مواجه شد، اما آشنایی با فرهنگها به آسانسازی همکاری و همزیستی در محیطهای چندفرهنگی کمک کرد و تجربههای بیمانندی از زندگی با مردم مهربان و مهماننواز این شهر به دست آورد.
به درخواست امرداد، خوشه نمیرانیان درباره تجربه تاثیرگذاری گسترش فرهنگ ایرانی در برون از مرزهای ایران گفت و دستاوردهای خود در معرفی تمدن و تاریخ ایران را به اشتراک گذاشت. در ادامه میخوانید:
با درود به تمامی خوانندگان نشریه امراد. من خوشه نمیرانیان هستم، در سال ۱۳۶۷ در تهران و در یک خانواده زرتشتی متولد و بزرگ شدم. تا مقطع متوسطه اول را در مدارس زرتشتی تحصیل کردم و رشته علوم تعذیه و رژیم درمانی را در تهران ایران تا مقطع کارشناسی ارشد خوانده و ادامه دادم. همچنین در ایران به عنوان متخصص تغذیه و رژیم درمانی در دانشگاه علومپزشکی تهران مشغول به کار بودم. در سال 1398 تصمیم به ادامه تحصیل در کانادا گرفتم و از آنجاییکه به زبان انگلیسی و فرانسوی مسلط بودم، به مونترال در استان کبک کانادا مهاجرت کردم. از دانشگاه مونترال بورس تحصیلی در رشته علوم فعالیت بدنی و ورزش درمانی (Kinesiology) در مقطع کارشناسی ارشد گرفته و در سال 1401 فارغالتحصیل شدم.
بعد از اتمام تحصیل ، تصمیم به کار در رشته علومتغذیه و رژیمدرمانی گرفته و برای بیمارستانهای سراسر مونترال و استان کبک درخواست دادم. یکی از شهرهایی که درخواست من را پذیرفت ، یک شهر سرخ پوستنشین (در گویش و زبان مردم کانادا به سرخپوستهای محلی Cree گفته میشود.) در شمال کِبِک به نام چیساسیبی (Chisasibi) بود. وقتی به جستوجوی چیساسیبی درGoogle Map پرداختم، متوجه شدم که ۱۰۰۰ کیلومتر از مونترال فاصله دارد و نزدیک قطب شمال است، ولی تجربه زندگی با سرخپوستها من را وسوسه به رفتن میکرد. در نتیجه تصمیم گرفتم برای چند ماه به آنجا بروم و اگر با محیط کار و شرایط زندگی کنار آمدم، در آنجا بمانم. آنجا شرایط کاری بسیار سخت بود، به همین علت هر دو ماه یکبار میتوانستیم به مدت دو هفته از شهر خارج شویم و من به مونترال بازمیگشتم.
زندگی در آنجا تجربههای زیادی برای من به همراه داشت. از دیدن طبیعت بِکر قطب شمال و شفق قطبی تا شرکت در مراسمها و آشنایی با فرهنگ سرخپوستها.
زندگی با مردم مهربان و مهماننواز چیساسیبی من را ترغیب میکرد که راهی برای آشنایی بیشتر با فرهنگ مردم چیساسیبی پیدا کنم. وقتی متوجه شدم که سردبیر مجله محلی چیساسیبی از آن شهر رفته و این موقعیت شغلی خالی است، با خودم گفتم که این بهترین موقعیت برای آشنایی بیشتر با فرهنگ سرخپوستها است. در نتیجه برای این شغل درخواست دادم و پذیرفته شدم و در حال حاضر به عنوان سردبیر مجله Waaskimaashtaau به معنای نور درخشان در زبان Cree فعالیت دارم.
در این مدت تشابهات زیادی بین فرهنگ، لباس و اساتیر ایران و سرخپوستهای کانادا یافتم. از جمله لباس سنتی زنان سرخپوست که با روبانهای رنگی تزیین شده است مشابه لباس محلی زنان مازندران است. همچنین زنان از روسریهای گلداری همچون زنان ترکمن استفاده میکنند. سرخپوستان همانند ما زرتشتیان به آتش احترام گذاشته و در مقابل آن نیایش میکنند. همچنین آنها نیز آمدن بهار را همچون ایرانیان جشن میگیرند. از طرفی دیگر وقتی میفهمیدند که من از ایران آمدهام ، کنجکاو میشدند و از فرهنگ و تاریخ و زبان و آداب و رسوم ایرانیان سوال میکردند و به من میگفتند که من اولین زن ایرانی هستم که به آنجا آمده و با آنها همکار هستم. وقتی درباره فرهنگ ایرانیان، نوروز و لباسهای محلی ایران با آنها صحبت میکردم ، بسیار برایشان جالب و هیجانانگیز بود و از من درخواست کردند که در جشنواره Multi-cultural Day (روز چند ملیتی) که در اواخر اسفند ماه برگزار میشود، شرکت کرده و به معرفی ایران بپردازم.
در روز جشنواره با لباس زنان سیستان و بلوچستان حاضر شدم و به معرفی و سرو غذاهای آش رشته، لوبیا پلو و برخی شیرینیهای اصیل ایرانی پرداختم. همچنین به علت نزدیک بودن این روز به نوروز، سفره زیبای هفتسین را پَهن کرده و به معرفی نوروز نیز پرداختم. برای مطالعه و معرفی بهتر ایران، بروشوری را تهیه کرده و در اختیار شرکت کنندگان قرار دادم. در بخش سمعی بصری نیز، ویدیویی که به معرفی رقصهای مختلف اقوام ایرانی، آثار باستانی و طبیعت ایران میپردازد، پخش کردم. در طول جشنواره، موزیکهای محلی ایرانی در کنار موزیکهای سایر کشورها، پخش میشد.
مردم حاضر در جشنواره، محو تماشای لباس محلی من و سفره زیبای هفتسین شده بودند و وقتی برای صحبت با من میآمدند، به من میگفتند که تابهحال اسم ایران به گوششان نخورده است و حتا نمیدانند که ایران کجای نقشه جغرافیا است! این موضوع مرا بسیار شگفتزده کرد. در نتیجه سعی میکردم با زبانی ساده به معرفی فرهنگ و زیباییهای ایران بپردازم و همچنین از مشترکات فرهنگی بین مردم ایران و سرخ پوستان کانادا صحبت کنم.
بعد از پایان جشنواره روز چند ملیتی، ایمیلهای محبتآمیزی از شرکتکنندگان دریافت کردم که تعدادی از ایمیلهای دریافتشده حاکی از علاقه و اشتیاق آنها جهت سفر به ایران و آشنایی بیشتر با فرهنگ مردم ایران بود. در بعضی از ایمیلها به غذاهای خوشمزه سرو شده در روز جشنواره اشاره کرده بودند.
بعد از این جشنواره، به درخواست مدیرم به عنوان مدرس کلاسهایی که برای ساکنان چیساسیبی بهصورت فصلی برگزار میشود، شرکت کرده و علاوهبر تدریس رشتههای ورزشی که مرتبط با رشته تحصیلی من در کانادا است، به آموزش آشپزی غذاهای ایرانی پرداختم که با استقبال فراوان مردم چیساسیبی روبهرو شد.
در پایان این نکته را اضافه کنم که من خوشحال هستم که همانطور که توانستم با فرهنگ تاریخ، زبان و گویش مردم Cree که بزرگترین اجتماع سرخپوستان کانادا است، آشنا شوم و همانطور بهعنوان نماینده ایران در آنجا، آنها را با تمدن و تاریخ ایران آشنا کنم.
باسپاس
خوشه نمیرانیان- ۱۱ تیر 1403
فرتورها رسیده است.
۴۰۹۰
12 پاسخ
درود و شادباش به این فعالیت گسترده و نادر در زمینه فرهنگی.
پیروز باشید.
( بزرگان رنج گران و یا آموزش فراوان دیده اند h-m )
جالب و خواندنی بود. همچنین تجربیات هیجانانگیز و ارزشمندی داشتید. شاد و تندرست باشید.
باعث افتخار، عشق به وطن و میراث باستانی ایرانیان در میان زرتشتیان کشورمان موج میزند
امید آنکه همیشه پاسدار این فرهنگ زیبا و رنگارنگ باشید
افرین خوشه جان، تجربه بسیار ارزشمند و هیجان انگیزی داری، امیدوارم همیشه پویا و سختکوش و موفق باشی.
درود بیکران
پاینده باشید.
روزخوش .درجایی خواندم .زمانهای خیلی دور مناطق شمالی به هم وصل بود و به مروز یک عده از مناطق شمال شرق به مناطق شمال غرب مهاجرت نمودند و کم کم همه در اثر شرایط آب و هوایی به صورتی تقسیم بندی شدند که حتی گفته شده که سرخ پوستان از نژاد اریایی به حساب میایند. نمیدانم تا چه حد این موضوع درست و صحیح است. اما همانطور که میدانیم همه چیز تغییر نموده چه شرایط اب و هوایی و چه تنوع مردمان و سرخ پوستان حتی برای نبود سرخ پوستان به کشتار دست جمعی انها دست زده اند و جدیدا در رسانه ها در مدارسی در کانادا این گورهای دسته جمعی پیدا شده است. به هرجهت یک سری مراسمها به مرور زمان تغییر یافته و هرچه جلوتر میرویم این تغییر پذیری وجود خواهدداشت. حتی نژاد تغییر خواهد نمود. اما همانطور که در شرق و شمال شرق نژادها تغییر یافته و از نظر ژنتیک تغییرات مشهود میباشد. امید است خانم نمیرانیان نیز مجدد این اصالت گذشته را مجدد در آن مکان برای بومیان احیا کند تا همه به قدرت و عظمت خداوند پی ببریم. و متوجه باشیم که این راه امروز نیست راهی طولانی است که سالیان سال چرخیده و به این شکل در آمده است. شاد و تندرست و موفق باشید.
منهم خوانده بودم که عده ایی چینی از شمال شرق اسیا با قایق به شمال غرب قاره امریکا رفتند همین صحیح است چون قیافه انها به چینی ها شباهت دارند
با بهترین درودها
سپاس و درود به بانو خوشه جان گرامی که برایمان گزارش از پشتکار و کوشش خودش را برایمان اماده کرده .
دستت سبز باد و شادی و تندرستی ات روزافزون باد
آفرین بر شما یک آن خودم رو در محیط شما احساس کردم…درود برشما و پاینده باد ایران وایرانی
درود به این بانوی نیک.
درود و آفرین بانوی جوان به ایران دوستی، به استواری در آب و هوا و محیط سخت و به تلاشتان.
من از شاگردان آقای کامران فریدونی هستم. به دنبال آگاهی هایی درباره امشاسپندان و جشن های ایران باستان هستم. آگاهی های تصویری منظورم است. آیا میتوانم از شما یاری بگیرم؟
درود بر شما بانوی ایرانی ، به وجودت افتخار می کنیم خوشه ی ایران زمین.