ز یاران دیروز آمد خبر
زشادی تو نشناس پا را زسر
غم غربت ما به پایان رسید
ز مام وطن چون خبرها دمید
شکوفا شود طبع طنز و ادب
همی روز گردد سیاهی شب
«چکاچک» بیاورد خنده به لب
بگوید به پایان رسیده تعب
ز زیباترین دوره زندگی
دهد دوستان قدیم آگهی
یکی طفل نوپا بیامد پدید
که نامش “امرداد” مهرش شدید
بگشتیم او را همه والدین
ادا کرده بر مام میهن چو دِین
قدمهای کودک چو قدرت گرفت
دل ما جوانان حرارت گرفت
به ناگه سفر آمدی پیش و ما
بکردیم ترک وطن از قضا
ولی مهر این کودک جاودان
بمانده همی در دل ما چنان
که امروز عاشقتر از هر زمان
برایش نویسیم از روح و جان
به آذر بباشد همین افتخار
که بهر «امرداد» بودهست یار
فراخوان یادها و خاطرهها و دیدگاهها: امرداد؛ بیستوپنج سال با شما