ورهرام ایزد فروزهی پیروزی اهورایی خجسته باد
امروز ورهرام ایزد از ماه سپنتاآرمیتی سال 3757 زرتشتی، چهارشنبه 14 اسفندماه 1398خورشیدی، چهارم مارچ 2020 میلادی
کوروش بزرگ بنیادگذار کشور ایران ـ مردی که همهی تاریخ نگاران او را «اندیشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» نامیدهاند در مارس سال 530 پیش از میلاد درگذشت.
وی یازده سال پس از ایجاد دولت واحدی از سه قوم آرین: پارس، پارت و ماد، شهر بابِل (واقع در جنوب غربی عراق امروز و پایتخت یک امپراتوری به همان نام) را تصرف و در آنجا در اکتبر سال 539 پیش از میلاد ایجاد جامعه مشترک المنافع ایران را اعلام کرده بود [به نوشته پاره ای از مورخان، امپراتوری مشترک المنافع ایران]. طبق نوشته برخی از مورّخان و تطبیق تقویمها، فوت کوروش در چهارم مارس ( مصادف با 13 اسفند) اتفاق افتاد.
امپراتوری ایران (جامعه مشترک المنافع) در زمان کوروش که نام او در غرب با قَلب تلفظ حروف یونانی، سیروس و سایرِس، گفته می شود از هند تا مرمره و از سیردریا (رود سیحون) تا دریای سرخ امتداد داشت که پسر او کامبیر (کامبوزیا = کامبوجیا = کمبوجیه) بر وسعت آن افزود و داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دو قرن بزرگترین قدرت و تنها اَبَرقدرت جهان بود با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند.
کوروش برای اخراج طوایف آرال که از سیردریا گذشته وارد سُغدیانا و سرزمین پارسیان در فرارود (تاجیکستان امروز و …) شده بودند به این منطقه رفته بود که به سوی او که سوار بر ارّابه بود و سربازانش را در میدان نبرد هدایت میکرد زوبینی پرتاب شد و عُمر وی پایان یافت. با وجود درگذشت کوروش، سربازان او جنگ را بردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا عقب راندند. [سُغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خُجَند است]. آرالیها تمدنی عقب مانده و غیرقابل قبول برای ایرانیان داشتند و کوروش مایل به آلوده شدن ایرانیان به این تمدن نبود. برخی از مورّخان درگذشت کوروش بزرگ را در منطقه فرارود نتیجه بیماری نوشتهاند، نه اصابت زوبین.
بنیادگذار و پدر کشور ایران که مادرش از طایفه ماد و پدرش از طایفه پارس بود در میدانهای جنگ، همیشه در میان سربازان بود و از آنان جدا نمیشد و (اگر نوشته مورخان یونانی درست باشد) جان خود را بر سر همین روش گذارد. او بارها گفته بود که نباید سرباز جان برکف نهد و بجنگد و افتخار پیروزی نصیب شاه شود که به دور از میدان جنگ در چادر خود درمیان نیروهای محافظ و اسبان آماده برای فرار میآساید.
جنازه کوروش همچنان که وصیت کرده بود به پاسارگاد منتقل و مدفون شد که آرامگاه او تا به امروز باقی مانده و ایرانیان پس از 25 قرن همچنان برای ادای احترام نسبت به او به پاسارگاد می روند. کوروش در بابِل و پس از صدور اعلامیه ای که امروزه از آن به عنوان نخستین منشور اتحاد ملل و حقوق بشر نام برده می شود وصیت کرده بود، صرف نظر از محل مرگ او، باید در پاسارگاد دفن شود. کوروش هنگام تعیین محل دفن خود، از این که برای مدتی بسیار طولانی، جسد او قطعه زمینی را از ثمر دادن باز می دارد از مردم ایران پوزش خواسته بود.
اگر اندیشه و تلاش کوروش نبود، کشوری بنام ایران هم به وجود نمیآمد و … و باید سپاسگزار او بود. برخی که تفکّر عمیق ندارند نسبت به انتقال جسد کوروش از فرارود به پاسارگاد تردید دارند. اینان باید بدانند که پیش از پیدایش یخچال صنعتی و مومیایی کردن به شیوه مدرن، اجسادِ هزاران تَن از بزرگان ملل را از نقطه ای بسیار دوردست به محل تعیین شده انتقال داده و مدفون ساختهاند. دفن استخوانها کافی بود. برای مثال؛ جسد ناپلئون بناپارت را دهها سال پس از فوت، از جزیره سنت هلنا در اقیانوس اطلس به فرانسه منتقل کردند و جنازه آغامحمدشاه قاجار را از ایران به عراق جهت دفن. همچنین باید دانست که ایرانیان باستان برای حفظ محیط زیست از آلودگی، پس از دخمه گذاری اجساد، تنها استخوانهای یک مرده را دفن می کردند. پیش از کوروش، در منطقه جنوب غربی ایرانِ امروز که نفت عمدتا از آنجا است کشوری باستانی و مستقل به نام عیلام (ایلام) وجود داشت. بسیاری از مسیحیان مغرب زمین، کوروش را «کورِش» تلفظ می کنند.
«کوروش» جهانی فکر می کرد و همه ملت ها را متساوی الحقوق می دانست و عقیده به ایجاد یک دولت جهانی مجهز به اخلاقیات داشت تا فساد دولتی، جرائم، و نیز جنگها و خونریزی ها که عمدتا ناشی از جاه طلبی و با هدف سلطه است پایان یابد و یک قانون واحد، حاکم بر روابط ملّت ها باشد.
اعلامیه او پس از فتح بابل که سلطانش به آزار دادن سایر ملل و نیز اتباع خود شهرت داشت، نخستین منشور ملل و اعلامیه حقوق بشر شناخته شده و نگهداری می شود. کوروش دین ایرانیان (آیین زرتشت) را به ملل دیگر تحمیل نکرد. وی یک شورا (انجمن) از سران و بزرگان ملل تابعه به ریاست خود تشکیل داده بود و امپراتوری او یک جامعه مشترک المنافع واقعی و کامل بود و شرط عضویت در این جامعه؛ دادن آزادی به مردم محل، برقراری حکومت قانون، منع بردگی و قطع ظلم و تعدّی بود. ارتش کوروش سربازان اسیر را به بردگی نمی فروخت و اموال ملّت مغلوب را مصادره و غارت نمی کرد و جان و مال همه محفوظ بود. «برگرفته از تارنمای نوشیروان کیهانیزاده»
یهودیان در کتاب مقدس خود کوروش را «آزادیبخش» و او را یک مسیح خوانده اند. کوروش اسیران یهودی دولت بابل را آزاد کرد و به وطن خود بازگردانید و با پول ایران شهرهایشان را که به دست سلطان بابل ویران شده بود مرمّت و نوسازی کرد.
بیستمین روز از هر ماه در گاه شماری ایرانی «وَرَهرام» نامیده میشود، در اوستا ورترغن. آمده و در پهلوی ورهران و درپارسی بهرام آمده، ورهرام به چم پیروزی و کامیابی قابل ستایش است. فروزهی پیروزی است. و ورهرام ایزد به چم (:معنی) پیروزی قابل ستایش است و به سبب جایگاه پر اهمیتش « شاه ورهرام ایزد » نامیده می شود.
در باور ایرانیان پیروزی همواره با ارزش و قابل ستایش بوده است به همین دلیل در اوستا سرودهای زیبایی در ستایش پیروزی آمده است.
ایرانیان باستان پیش از آغاز هر کار گروهی ، در نیایش گاه ویژهای گردهم میآمدند و سرودهای ستایش پیروزی را با هم میخواندند و با روانی نیرومند و ارادهای استوار، برای پیروزی ، پای به میدان مبارزهی زندگی میگذاشتند.
این مکانها به تدریج به نیایشگاه ورهرام ایزد شناخته شد. اکنون زرتشتیان دست کم ماهی یک بار ، در روز ورهرام، در نیایشگاه شاه ورهرام ایزد گردهم می آیند و اهورا مزدا را نیایش می کنند و از او میخواهند که پیروزی را در زندگی، بهرهی آنان گرداند و نیز همهی کسانی را که به پیروی از پیام اشو زرتشت در« تازه گردانیدن ِ زندگانی»، « پیش بردن جهان هستی» و «گسترش آیین راستی » میکوشند ، پیروز و سر افراز گرداند.
در بهرامیشت آمدهاست که بهرام آفریده اهورا نیرومند و فرهمند است و نیروی بینایی شگفتانگیزی دارد. او یورش همه دشمنان را، چه جادوان و پریان، و چه کَویها و کَرَپانهای «ستمگر» را در هم میشکند، جهان را تازگی و آشتی میبخشد و به خوبی آرمانها را بر آورده میکند. بهرام همچنین توانایی فرزندآوری و بازوان نیرومند و تندرستی و دلیری میبخشد.
در ادب مزدیسناو آریایی کهن ، بهرام ایزد در پیکره های بسیار زیبا ، نیرومند ، تیزرو ، برنا ، شاداب ، شاهین تیز پرواز ، مرد رایومند و ….
دادگری و درستی و خوشی و یکرنگی مىدارد و اهریمن زدایی مىکند، به نیکان و ستایندگان نیرو مىدهد و بر دشمنان خشم مرگ مىآورد، و در کار آشتی هم کوشاست ، آشتی که از راه درست اشو زرتشت سپنتمان آن را ستود و همواره در آرزوی بر پاییاش بود و از برای پیروزی خود و پیش بردن آواژگان بهرام ایزد را ستایش کرد.
آذر بهرام همان سومین آتشکدهی بررگ ایران هست آذر برزین مهر در ریوند خوراسان، در آتش بهرام نیایش، بند شش آن، کوه نام برده شده است.
زرتشتیان امروز، به مانند نیاکان خود در روز ورهرام ایزد در زیارتگاه شاه ورهرام ایزد گرد هم میآیند و با خواندن اوستا برای خود ، خانواده و همه مردم هفت کشور زمین آرزوی پیروزی و سربلندی می کنند . ورهرام، ایزد پیروزی و سرافرازی است. از آیینهای این روز پختن آش، سیروگ و پخش شیرینی و نخود مشکلگشا است.
نیایشگاههای شاه ورهرام ایزد در خرمشاه یزد، زین آباد یزد، شریف آباد اردکان، امیریهی تهران، تهران پارس، کرج، کرمان و اهواز وجود دارد.
نماد این روز نیز گل «سنبل» در دین زرتشتی است.