لوگو امرداد

دوره‌های آموزش هیربدی در پاریس پایان یافت

دومین دوره از آموزش‌های هیربدی که با پشتیبانی انجمن جهانی زرتشتیان درپاریس برگزار شده بود در بهمن‌ماه ۱۳۹۵خورشیدی به کار خود پایان داد.

این دوره از مهرماه ۱۳۹۴ خورشیدی در مرکز فرهنگی زرتشتیان پاریس آغاز شده بود و چند تن از همکیشان برای یادگیری آموزش‌های دینی در آن شرکت کرده بودند. درون‌مایه‌ی دوره‌ی هیربدی درباره‌ی فلسفه زرتشت، سرگذشت زرتشتیان، آموزش دین‌دبیره، چگونگی برپایی جشن‌ها، تراداد(:سنت) و آیین‌های دینی، یادگیری گزیده خرده اوستا و شیوه سخنرانی درست بود که استادان به آن پرداختند.

برنامه ریزی و سرپرستی دومین دوره آموزش هیربدی بر دوش موبد کورش نیکنام بود.

گفتنی است انجمن جهانی زرتشتیان بنا دارد تا برای دین آموختگانی که در آزمون‌های چندگانه پیشرفت کرده‌اند، گواهینامه هیربدی بدهد تا بتوانند در جایگاه آموزگار دینی زرتشتی دانسته‌های خود را در نشست‌ها و آیین‌ها به دیگران آموزش دهند.

 

1

2

3

4

5

6

 

4585

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

28 پاسخ

  1. با تشکر از زحمات موبدیار گرامی در ترویج دین و آیین زرتشتی و نگهداری مرکز زرتشتیان پاریس که به همت شادروان کسرا وفاداری شکل گرفت. این سریع ترین گواهینامه هیربدی در تاریخ است. همکیشانی که دو سال در دوره های دینی انجمن موبدان شرکت کردند هیچ مدرکی دریافت نکردند. همکیشانی نیز که در سال 1382 در دوره هیربدی موبدیار نیکنام در ایران شرکت داشتند بعد از پنج سال مدرک دریافت کردند.
    انجمن جهانی زرتشتیان، بر خلاف نام آن، جهانی نیست و مورد تایید ارگان های اصلی زرتشیان مانند فزانا و انجمن زرتشتیان تهران و موبدان ایران نیست. این انجمن توسط اکثرا غیر زرتشتی زادگان اداره میشود. نگرانی این است که اعطای گواهینامه توسط این سازمان باعث توهم گیرندگان و لطمه احتمالی به همکیشان در ایران بشود.

  2. موبد نیکنام در گروهی تلگرامی هستند که این پرسش مطرح شد:چرا جشن سده از حالت خاص جامعه خارج شده است؟؟
    سوال اینجاست .این دوره مورد تایید عموم زرتشتیان است؟انجمن موبدان انرا تایید کرده و یا نوعی اقدام سرخود است که در خویش دیگرشان نیز شاهد آنیم!اینگونه باشد واتیکان نیز نسخه های بدل خود منتشر کند! آیین ما صرفا انتقال ازبرکردنی ها و آیین ها نیست.آن معنویتی که مدنظر آیین زرتشتی است را در تمایلات به رهبری های خود انتصابی متجلی نکنیم و این نسخه را تکثیر نکنیم.

  3. به نظر خود اقای نیکنام تنها کسی هستند که می توانند گواهی نامه پایانی این دوره هیربدی را امضا کنند! زیرا حداقل از آنچه که از گزارش های گاه و بی گاه منتشر شده، ایشان ثبت نام کننده، مدیر، ناظم و معلم این دوره بوده اند. شاید در اینده ایی نه چندان دور دانشگاه مطالعات زرتشتی هم به همین روش گشایش یابد و مدرک دکتری هم به افراد داده شود! به این صورت دکتر هیربد هم خواهیم داشت!

  4. با سپاس بی‌ پایان از شما موبد نیکنام گرامی‌ که یک تنه و بدون هیچگونه چشم داشت و به دور از کینه ورزی و چشم زخمِ همکیشان ، که به جز تنگ چشمی و سنگ پیش پا انداختن هیچگونه هنری از خود نشان نداده و نخواهند داد ، به کار سامان گری و پیشرفت و به روز نمودنِ و آگاهی‌ رسانی زرتشتیان درون و برونِ میهن هستید. شما نمونه‌ای از سوشیانت در جهان امروزمی‌‌باشید.
    دست مریزاد و یک ایران درود بر شما استاد گرامی‌.

    دمت گرم و سرت خوش باد
    مزدا

  5. دوست عزیزمهران سپهری ، موبد نیکنام موبد هستند نه موبدیار .
    از آن گذشته ، فارغ از بحث مدرکی که به هیچ دردی نمیخورد ، آیا ایرادی دارد چندتن از خارج نشینان با دین خودشان آشنایی یابند ؟ ما بواسطه مهاجرت خیل عظیمی از جامعه خود را از دست داده ایم ، حال اگر سنت هایمان همچون جمعیتمان منقرض شود ، دیگر فرقی ندارد دوره ها زود تمام شده باشند یا دیر و مدرک چه زمانی و توسط چه کسی به افراد داده شود . کاش این کلاسها برای افراد غیرزرتشتی نیز بود تا آنها هم با مبانی دین آشنا شنود نه جهت تبلیغ ، صرفا جهت آشنایی . هیچ وقت دانستن به کسی آسیب نرسانده ، بخصوص به دینی که پیام آورش خود معلم بوده است . در عقاید وسطایی خود تجدید نظر کنیم و با دنیای جدید که در آن تنها نیستیم تامل کنیم . ایدون باد

  6. به خشنودی اورمزد،

    سپاس بیکران از موبد کورش نیکنام از این همه کوشمندی و پشت کار.

    کسانی‌ که از سیتِش (وضعیت) هَمدارگان (اجتماع) پیوسته رو به گسترش (نو-، کهن-)زرتشتیان در اروپا کمتر می‌دانند باید بدانند که چه آنان را خوش آید و چه نه، سالانه به شمار بهدینان اروپا افزوده شده و خواهد شد. از اینرو نیاز به شماری از هیربدان بوده و است تا نیاز دینی و دانشی این همکیشان برآورده شود. بویژه اینکه نداشتن آموزگارانی دینی تواند پیامدهای بد و زیانباری، چون سؤاستفاده ی بهدینان پَت (توسط) گروهک‌های کاراهی (سیاهی) یا فرقه‌سازان، بدنبال داشته باشد. پس چه بهتر که هیربدانی آموزانده شوند تا در اروپا از برای نبود موبد، از گواهگیری گرفته تا گهنبار‌خوانی را برگذارکرده تا تراداد‌ها در اروپا نزد بهدینان پاگرفته و آروین (تجربه) و زندگی‌ شوند.

    آرزوی تندرستی برای موبد نیکنام گرامی‌.

  7. بسیاردرشگفتم وگاهی نگران! که چرا دوستانی که ادعای تحصیل دانشگاهی می کنند گاهی به حسادت و احساس خودکم بینی دچار می شوند. دوستانی که خود شان دست به برنامه ریزی، برای کنفرانس، پاسخگویی وآموزش دین وفرهنگ باستانی ایران ندارند! بردیگری ایراد می گیرند. ضرب المثلی که می گوید : گرتو بهتر می زنی بستان، بزن! پیشنهاد مناسبی نیست؟. دوستی که نظر می دهد چرا در ایران مدرک را دیر داده اند! از انجمن موبدان پرسان شوند یا گفته اند انجمن موبدان باید انجمن های خارج از کشور را قبول داشته باشد!! آیا اساسنامه انجمن موبدان ایران که مجوز خود را از وزارت کشور جمهوری اسلامی دریافت کرده، مامور تایید انجمن های دیگر به ویژه خارج از کشور را نیز دارد!؟ دوست دیگری که نوشته است گاه وبی گاه گزارش هایی دریافت کرده است! چگونه وبه چه مناسبت در پی تهیه گزارش کار دوره هیربدی بوده است؟ چرا گزارش را از خودمان دریافت نکرده اید وگاه و بی گاه از دیگران بوده است؟ این بهمن بزرگوار که با هزینه کسرا وفاداری برای یادگیری زبان باستانی به پاریس آمده بودند، هنگامی که ما در پاریس برای دریافت پروانه کار انجمن های فرهنگی بودیم، ایشان در هتلی درپاریس پاسخگوی مسافران بودند. اگر توان علمی و آموزش داشتند، چرا پیش نیامدند تا در این کار شایسته که بتوان دیگران را نیز آموزش داد سهمی داشته باشند! دوستان، برای شما همان بهتر که از برخی پرفسورهای اروپایی استقبال کنید و به آنان پروانه دهید تا خواستاران بینش درست اشوزرتشت را به خرافاتی همچون دختر زیبای ۱۵ ساله اشاره کنند که بامداد روز چهارم پس از درگذشت به سراغتان خواهد آمد!!.چون به گفته آنان که بیش از خودمان دین زرتشت را شناخته اند شما از زرتشتیان درستکار و برگزیده اید و بهشت ادبیات پهلوی منتظر شماست. کمی آگاهانه تر بیندیشیم.

  8. در شگفتم که چرا اینجوری هستیم!!!! گروهی که خاموشند و چیزی نمی گویند. گروهی جز حرف زدن کاری نمی کنند. این گروه که حرف میزنند معدود کسانی را که دست به کاری می زنند می آزارند. جناب نیکنام خواهش میکنم نرنجیدو به راه خود ادامه دهید.

  9. زنده باد موبد نیکنام
    تلاش شما برای گسترش دین بهی بسیار ستودنی است. ای کاش مانند شما در جامعه ی زرتشتی بیشتر داشتیم.

  10. به نظرم اگر به جای این که در یادداشتتان به زندگی شخصی افراد می پرداختید (البته ناقص )! ، درباره مطالب و افرادی که اموزش این دوره را به عهده داشته اند صحبت می کردید بهتر می شد گفت که ایا موضوعی که در یادداشت مطرح کرده ام درست است یا نه؟! در مورد استقبال از پروفسورهای اروپایی توصیه می کنم این مقاله را بخوانید:
    No None Stands Nowhere: Knowledge, Power, and Positionality across the Insider-Outsider Divide in the Study of Zoroastrianism, Yuhan Sohrab-Dinshaw Vevaina, 2106, The Zoroastrain Flame
    موضوع بامداد روز چهارم و استقبال از روان خیلی قدیمی تر از ادبیات پهلوی است. متن اوستایی هادخت نسک هم به ان پرداخته است. بینش درست اشوزرتشت ارزویی بوده است که نویسندگان متون اوستایی مانند وندیداد و به دنبال آن متون پهلوی مانند بندهش مانند شما به دنبال آن بوده اند! انها هم شاید به اندازه شما مطمئن بوده اند که به آن رسیده اند!

  11. Dear Mobed Niknam, Thank you for all your efforts to help the growing Behdins of EU
    wish you all the best sir.

  12. جناب سپهری، فکرمیکنم زمان آن رسیده که شما و استادانتان از توهم ریاست معنوی انجمن موبدان تهران(با تاکید بر تهران!) بر زرتشتیان تمام گیتی دست بردارید، چرا که نه جمعیت زرتشتیان تهران (و حتا ایران) بیش از زرتشتیان بسیاری از کشورهای دیگر است و نه حتا به وسیله ارگان های دینی پارسیان مورد قبول و پذیرش

  13. دوره آموزش هیربدی را هشت تن استاد و موبد که در رشته های گوناگون یاد شده در گزارش بالا سرآمد بودند، دنبال کردند، افتخار سرپرستی این دوره را مانند دوره نخست داشتم. یادآوری می شود همانند ایران گواهینامه دوره دوم هیربدی در پاریس، تاکنون به کسی داده نشده و دین آموزان پس از پایان دوره، بابرگزاری چند برنامه دینی وآیینی وارسال گزارش آن شایستگی دریافت گواهینامه هیربدی را خواهند داشت.
    یاداوری دیگر اینکه نه تنها هادخت نسک را می شناسم بلکه بخش های دیگر اوستا را پژوهش کرده ام، نسک های پهلوی اردای ویراف نامه، روایت داراب هرمزدیار، بندهش، دینکرد، روایت امید اشه وهیشته و… را نیز می شناسم و آداب برشنوم و سه شور را نیز در هندوستان آموخته م. پرسش من این است که آنچه با بینش زرتشت ناهمگون است را از آداب ورسوم زرتشتی بدانیم؟ زرتشت توانایی آن را نداشت تا در سرودهایش همانند اردای ویراف، از بهشت و جهنم آنچنانی سخن بگوید؟ همانند امید اشه وهیشته خوات ودتام را آنچنان بیان کند! و مانند هادخت نسک، جهان پس از مرگ را برای نیکوکاران با استقبال دختری زیبا روی ولی برای گناهکاران پیرزن ژولیده موی بیان کند! دوستان گرامی مرغ همسایه غاز نیست! اینان که پرفسور شده اند و در نوشته هایی غیر از گاتای زرتشت دایه مهربان تر ازمادر شده اند، دلشان برای ما نسوخته است! نمونه دیگر آن را درفرانسه نیزداریم، کلنس نام دارد. یهودی زاده ای که اگر سران انتصابی ما! او را نیزبه ایران دعوت کنند از شیوه های گوناگون قربانی در دین زرتشت سخن خواهد گفت! هشیار باشیم و خود را دست کم نگیریم تا اندیشه راستی گستر اشوزرتشت را پاسداری کرده باشیم.

  14. در کجای دنیا در چهار پنج جلسه معلم تربیت میکنند، به خصوص آموزگار و هیربد دینی. فردی که قبلا با دین و آیین زرتشتی آشنایی نداشته، در کوتاه مدت نه تنها بتواند زرتشتی شود، بلکه گواهینامه معلم و مبلغ دین را داشته باشد؟ انجمن موبدان ایران و کارگروه دینی مدارس ده ها کلاس دینی و آیینی در سال را برگزار میکنند، ولی در بوق و کرنا و در رسانه ها نمیگویند. جامعه کوچک زرتشتیان ایران با میانه روی و دوستی، سعی در آرامش، همراهی و همزیستی با دیگر ادیان و جمهوری اسلامی را دارد و از تبلیغ و تغییر پرهیز کرده است. آقای نیکنام میتواند از عضویت انجمن موبدان کنار شود و خود را هیربد و عضو انجمن جهانی بخواند. در غیر اینصورت او میتواند طبق اعتبارنامه موبدیاری از اصول و روش انجمن موبدان پیروی کند. در دانشگاه، استادیارانی داریم که بسیار باسواد و زحمتکش هستند، ولی خود را استاد نمی خوانند. حرکت های شتاب زده، به خصوص در کشورهای خارج، به نفع و صلاح جامعه زرتشتیان ایران نیست.

  15. آقای کورش مرادیان. من عضو کوچکی از انجمن موبدان هستم که از قبل از زرتشت وجود داشت و زرتشت انجمن مغبدان را به عنوان انجمن برادری و برابری در گاتها ستود و نگهداشت. انجمن موبدان هرگز ادعای ریاست نداشته و تنها به پاسداری از دین و آیین زرتشتی با الگو بودن و توصیه کردن پرداخته است. موبدان در طول تاریخ جان برکف، اوستا را سینه به سینه نگاه داشتند. خوشبختانه زرتشتیان یک دین، یک مذهب، و بر خلاف تصور شما یک انجمن موبدان یکپارچه دارند. موبدان بزرگ ما مانند موبد فیروزگری همواره با موبدان هندوستان و اروپا و آمریکای شمالی تعامل و نبادل نظر داشتند. اگر موبدان را از جامعه بردارید، دیگر از دین و آیین چه خواهد ماند؟ بنابراین من همانگونه که از دین خود دفاع میکنم و به کیان کیش زرتشتی غیرت دارم، از یکپارچگی و همبستگی جامعه و موبدان نیز دفاع میکنم و نمیتوانم به روی انحرافات و تکروی های برخی مدعیان دین و آیین زرتشتی چشم پوشی کنم.

  16. آقای سپهری من نوشته ی شما را خواندم. از دیدِ یک زرتشتی، شگفت زده شدم که هنوز با پیشرفت همه جانبه ی تکنولوژی چنین گفتمان‌هایی‌ انجام می‌‌پذیرد. شما زمانی‌ که در دانشگاه رشته ی مهندسی‌ پذیرفته می‌‌شوید، کسی‌ به شما مهندس نمیگوید! شما باید از پسِ همه ی آزمون‌ها با سربلندی بیرون بیاید تا در رشته ی دلخواهتان مهندس شناخته شوید.. و از همه مهم تر: در هر کشوری که شما بروید، از جهانِ سوم گرفته تا جهانِ یکم، به شما مدرکِ معتبرِ مهندسی‌ می‌‌دهند اما هر کشوری به سختی مدرکِ کشورِ دیگر را می‌پذیرد! آیا این بدین معنا است که شما بیسواد هستید؟ یا در آموزش کم کاری کرده‌اید؟ من شوند (دلیل) این همه دگماتیسم (تعصب) شمارا درک نمیکنم.. شاید تا هزار سالِ دیگر انجمن موبدان ایران نخواهد کلاسی‌ برای زرتشتیان برون مرز بگذارد ( در توان و حتی اندیشه ی انجمن موبدان ایران هم نیست که در بیرون از میهن کلاسی‌ برگزار کند)، آیا همگان باید بیسواد بمانند؟ گناهِ من و زرتشتیانی به مانندِ من چیست که پس از سالها دوری از میهن بخواهند به دانایی‌شان افزوده شود؟ چشم‌ها را باید شست.. جورِ دیگر باید دید.. آیا شما در بیرون از میهن زندگی‌ کرده‌اید؟ با سختیها و کمبود‌هایِ آن‌ آشنا هستید؟ میدانید آوردنِ همکیشان بر زیرِ یک سقف، چه هزینه سنگینی‌ و چه برنامه ریزیِ طاقت فرسایی به دنبال دارد؟ – به گفت از پسِ چار دیوارِ خویش / همه عمر ننهاده‌ام پای پیش – …
    هیچکس در این کلاس‌ها دم از یادگیری تمام و کمال نزد.. صد در صد این گفته درست است که در هرکاری کمبود‌های هست، اما از یک جا باید آغاز کرد… – بزرگی‌ سراسر به گفتار نیست / دو صد گفته چون نیم کردار نیست – …
    ما همگان موبد نیکنام را به درستی‌ می‌شناسیم. ایشان به مانند یک رفرمیست (سامانگر) به دنبال نوسازی ، آموزش ، آموختن و پژوهش هستند… خدماتِ ایشان و کتابهایی که نوشته اند و زحماتی که کشیده اند، خود گواهِ این ادعا است.. در دلسوز بودن ایشان من هیچگونه شک و گمانی ندارم! … و در پایان بیاید همگی‌ به این گفته ی خواجه شیراز گوشِ دل‌ فرا بسپاریم که فرمود: درختِ دوستی بنشان، که کامِ دل‌ به بار آرد / نهالِ دشمنی برکن، که رنجِ بیشمار آرد….

  17. واقعا بسیار سپاسگزارم که ما را از استقبال دختری زیبا روی و یا پیرزنی ژولیده مو در راه رسیدن به بهشت یا جهنم خلاص کردید! (اگر بندهش را نگاه کنید دو روایت دیگر هم گفته شده است یکی برای درستکاران، گاوی فربه و برای بدکاران، گاوی نزار را توصیف کرده است که به استقبال می اید و در روایتی دیگر به ترتیب بوستانی خرم و بوستانی خشک). باید بگویم که در راه رسیدن به خانه سرود یا خانه دروج و در گذر از پل چینود هر کسی این موضوع استقبال را وارد کرده است ما را از بینش زرتشت دور کرده است! زرتشت از بهشت و جهنم و پل چینود انچنانی سخن نگفته است. بله، اما چطور سخن گفته است؟ ،، و نیز باور دینی پیرو دروغ آنچه واقعیت راستین است نادیده می گیرد، بی گمان روانش در گذرگاهی که مرز داوری میان خوب و بد است او را سرزنش می کند، چون کارهایش و گفتارش با زبانش از راه راست به دور افتاده،، (یسنای 51 بند 13، ترجمه ساسانفر، 1390: ص 1047) یا ،، آنچه که زرتشت به مغان (پیروان درستکار) از پیش نوید داده است که اهورامزدا نخستین است که در خانه سرود (بهشت) می آید، با پیروی از اشا و اندیشه نیک، این پاداش های سودمند برای شما نوید داده شده (یسنای 51 بند 15، ترجمه ساسانفر، 1390، ص 1055). همه این کتابهایی که در اخرین یادداشتتان در بالا لیست کرده اید و انها را خوانده اید ظاهرا خواسته اند توصیف همان ،،garo.demana (گرودمان) و drujo.demana (دروج دمانه) و cinavato.peresat (چینوت پرست) و سرنوشت urvan (روان) ذکر شده در گاهان را بگویند! شما می خواهید ما را فقط از ،،توصیف های انچنانی،، بهشت و جهنم و سرنوشت روان خلاص کنید!؟ یا از کل مفهوم بهشت و جهنم و سرنوشت روان!؟؟ اگر فقط از ،،توصیفهای آنچنانی،، واقعا نمی دانم باید این را ،،روشنفکری ناقص نامید یا دین داری ناقص،،! در پایان این که علوم انسانی غربی شاخه ایی است از آنچه که علوم جدید نامیده می شود. هرچند که به نظرم نظرات کلنز یا هینتزه و … چیزی بیشتر از تئوری های علمی با روش تحقیق خاص خود نیست که می توان آنها را نقد کرد اما کمی برای به چالش کشیدن روش علمی غرب در تجزیه و تحلیل تاریخی ادیان، باید ابزارهایی بیشتر از بدگویی و کلی گویی داشت! در ضمن کلنز یهودی زاده نیست. از یک سو، اصولا باید از ذکر گرایش دینی افراد خودداری کرد، از سوی دیگر اگر مقدمه کتابش به نام La quatrieme Naissance de Zarathushtra را بخوانید انجا می گوید که در چه دینی زاده شده است و از آن مهمتر این که نگاه امروزش را به دین و باورمندی می گوید (که به طور خلاصه می توان آن را خداناباوری و ماتریالیسم نامید). در هر صورت بهتر است دنیای تجزیه و تحلیل ها و تئوریهای علمی را بهتر بشناسیم و نقد کنیم.

  18. منظور موبدیار نیکنام از امید اشه وهیشته اثری به نام روایت امیداشوهیشتان است به قلم آتورگشنسب مهر آتور گشنسپ و پرسش از روحانی اعظم امید بن اشوهشت از موبدان سده چهارم هجری!
    هرچند برخی نکات غیرمعمول در متن دیده میشود که جای سوال است اگر منبع استناد و پژوهش باشد؛چنانچه اساتیری که زمانی معتبر پنداشته می شد یا گاتهای برگردان غیاث آبادی که بخش انتخاب آزاد همسر را برده داری خوانده است!!منابع تحقیق خود نشانگر سطح ادعاست!!

  19. جناب آقاى نيك نام اميدوارم در همه زمينه ها موفق باشيد. افرادتنگ نظر كه هيچ كارى جز تخريب بلد نيستند هميشه بوده اند و خواهند بود. شما لازم نيست جواب اينها را بدهيد. اينها انتقاد نميكنند فقط تخريب ميكنند چون توهم سلطه بر جامعه زرتشتى را دارند كه البته راه به جايى نخواهند برد.

  20. درود جناب هومن منظور شما از تنگ نظری پرسش‌های است که دوستان در ذهنشان آمده و طبق اصولی که در ایران اجرا شده نبوده و با این وقت که این کلاسها اجرا شده بنظر من …….

  21. مشکل افرادی مانند هومن هستند که انتقاد پذیر نیستند و هر کس را که قصد کمک و نظر دارد را دشمن و تخریب کننده می بینند. اینجا محل نبادل نظر و یادگیری است، نه محل توهین و توهم. مسلما آقای نیکنام هم میتوانند از نظرات استفاده کنند.

  22. انتقاد اگر سازنده باشد مورد پذيرش است. مثلاً ديدگاه نخست آقاى مهران سپهرى در مورد زمان كلاسها(گرچه با آن موافق نيستم ولى به هر حال قابل بررسى و قابل طرح است) و در جاى ديگر عنوان ميشود انجمن موبدان يكپارچه بايد باشد باز هم مشكلى نيست ولى وقتى اين انجمن يكپارچه مشروعيت خود را نبايد از همكيشان بگيرد؟!نبايد قابل نقد باشد؟!نبايد انتخاب شوندگانش با راى همگى همكيشان پذيرفته شوند؟ اينها هم به كنار من مشكلى با هيچكدام ندارم. آيا اگر اين انجمن به هر دليلى نتواند بسيارى از كارها را انجام دهد ، اشكالى دارد افراد ديگرى تحت ارگان يا تشكلهاى ديگرى همكارى كنند؟ مثلاً آيا اگر انجمن زرتشتيان تهران توانايى برگزارى مسابقات ورزشى را نداردو كانون دانشجويان اين زحمت را ميكشد مشكلى وجود دارد؟خيلى هم خوب است. تعدد انجمنها نه تنها مخرب نيست مفيد نيز هست. تمركز گرايى هميشه مفيد نيست. مخصوصاً در حال حاضر كه رو به انقراض مي رويم متأسفانه و از هر تحرك و فعاليتى بايد حمايت كنيم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-04