امروز خورداد امشاسپند از ماه خورداد سال 3758 زرتشتی، خجسته جشن خوردادگان، یکشنبه چهارم خوردادماه 1399 خورشیدی، 24 می 2020 میلادی
مِهرداد یکم (شاه برگزیدهی ایران از دودمان اشکانیان) تیسفون را رو به روی سلوکیه ـ در سوی دیگر دجله (کناره شرقی آن) بساخت و پایتخت قرارداد که 787 سال پایتخت ایران بود.
«سلوكوس Seleucus یکم نامور به سلوکوس نیکاتور» ـ یکی از شش ژنرال اسكندر مقدونی و جانشین او در متصرفات آسیاییاش، 25 ماه می سال 311 پیش از میلاد ساختن شهری را در كنارهی غربی رود دجله (عراق امروز) آغاز كرد كه پنج سال بعد تكمیل شد و سلوكیه نام گرفت و دستگاه فرمانرواییاش به آنجا جابجا شد ولی چون از ایرانیان بیم داشت، چندی بعد در کنار مدیترانه (ترکیه امروز و نه چندان به دور از مرز سوریه) شهر دیگری به همان نام ـ سلوکیه ساخت و پایتخت نخست خود قرار داد. 150 سال پس از آن، مِهرداد یکم تیسفون را رو به روی سلوکیه ـ در سوی دیگر دجله (کناره شرقی آن) بساخت و پایتخت ایران قرارداد.
این شهر در دوران اشکانیان به عنوان پایتخت غربی ایران در منطقه میانرودان بنیاد نهاده شد و در دوران ساسانی اهمیت خود را به عنوان مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی حفظ کرد. پس از حمله اعراب به ایران، شهر تیسفون به تاراج رفت و رفتهرفته متروکه شد.
تیسفون در غرب رود دجله قرار داشته و هم پایتخت اشکانیان بوده و هم پایتخت ساسانیان. این شهر هم اکنون در 30 کیلومتری بغداد پایتخت کشور عراق قرار دارد. تیسفون پایتخت زمستانی پادشاهان ایران بوده و بناهای آن یکی از باارزشترین بناهای به جا مانده از ایران باستان است و طاق معروف کسری یا طاق خسرو و یا ایوان مدائن در این شهر قرار دارد. این شهر در سال 637 میلادی به دست اعراب افتاد و گنجینه ساسانی در این شهر به غارت رفت.
اردشیر ساسانی که حتا آماده به شنیدن نام سلوکیها و متجاوزان به ایران نبود در کنار سلوکیه شهری ساخت و نام آن را «وه اردشیر» گذارد و ساکنان سلوکیه به آنجا جابجا شدند. خروش آب و سیل دهها سال بعد «وه اردشیر» را ویران ساخت. اردشیر ساسانی برای ساختن این شهر، سلوکیه را ویران نساخت تا از مصالح ساختمانی آن استفاده کند. او گفته بود که ساکنان سلوکیه وقتی که ببینند «وه اردشیر» بهتر است خودشان به آنجا نقل مکان میکنند که چنین شد.
9 قرن پس از بنیاد تیسفون و 11 دهه پس از نابودی امپراتوری ایران، بغداد که یک روستا در نزدیكی تیسفون و در شمال آن بود به صورت شهری بزرگ درآمد و پایتخت (دارالخلافه) عباسیان شد، ولی نام آن تغییر نکرده است (بغ داد به چم پیشکش خدا به زبان پارسی میانه). عباسیان با ویرانی ساختمانهای تیسفون و انتقال مصالح ساختمانی آنها، بغداد را گسترش دادند. فاصله تیسفون که طاق کسرای آن (تالار دیدار خسروانوشیروان با مردم در کاخ سلطنتی ـ تالار عَدل و به قول شاعر؛ بارگه داد) همچنان پابرجا است تا بغداد 20 مایل (32 کیلومتر) است. تازی آن را مدائن گوید و اینک آبادی «سلمان پاک». در سال 1917 و در جریان جنگ جهانی اول که نظامیان انگلیسی ـ بیشتر هندی ـ برای جنگ با عثمانی وارد بینالنهرین (عراق امروز) شده بودند، گروهی از بزرگان ایران پس از آنکه آگاه شدند که نیروهای دو دولت در کرانهی تیسفون در برابر هم موضع گرفتهاند و پس از آغاز نبرد، طاق کسری بر اثر برخورد گلوله توپ آسیب خواهد دید مصرّانه از عثمانی و انگلیس خواستند که نیروهای خودرا تغییر جایگاه دهند و گوشزد کردند که اگر چنین نشود ناچار خواهند شد به سود نیروی همسو وارد جنگ شوند که میدان نبرد به العماره جابجا شد.
جشن خوردادگان
جشن رسایی و کمال، جشن تندرستى و شادابى
جشن سبزى و سرزندگی، جشن نيايش و ستايش
جشن باران و آبادی، جشن بالندگی آب
جشن تازه شدنِ جانِ جهان
بر همگان خجسته باد.
چهارم خوردادماه، جشن خوردادگان به فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام امشاسپند خورداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان و به پاسداشتِ آب و آبادانی برگزار میشود.
خورداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گاتها یکی از فروزههای اهورامزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورامزدا است. خورداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آبها در این جهان کار اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهان اند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در یسنا، هات ۴۷، آمدهاست که اهورامزدا رسایی خورداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
چهارمین یشت از یشتهای بیست و یکگانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورامزدا یادآور میشود که «… یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم…» و سپس تأکید میشود هر آن کس که خورداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کردهاست. در بندهش نیز دربارهی خورداد آمدهاست: «… ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..»، «… خورداد سرور سالها و ماهها و روزهاست [ یعنی] که او سرور همهاست. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست…»
در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُرداد» نام برده شدهاست: «… این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: … سوسن خرداد را، ..» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروفترین نمونههای گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته میشود، همچنین یکی دیگر از گونههای نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است، سوسن چلچراغ Lilium lederbourii نام گرفتهاست. در متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون «بوی دوستی» توصیف شدهاست.
یکی از مهمترین آیینهای روز خرداد که در جشن خردادگان پررنگ تر میشود، رفتن به سرچشمهها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایشهای ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بودهاست. در متن پهلوی «اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یادآوری شده که «در خورداد روز جوی کن». بر این پایه، در این روز توجهای ویژه میشده به نگهداری و نوسازی جایهایی که آب از آنها سرچشمه میگیرد و در آنجا جاری میشود چون چشمهها، چاهها، جویها، کاریزها و رودها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیست امکانپذیر میکنند.