لوگو امرداد

آیا پیشرفت اقتصادی انسان در گرو نابودی محیط طبیعی است؟

در بسیاری از خبرها صحبت از نابودی محیط‌زیست است. در گزارش‌های دیگر، خبر از نابودی منابع طبیعی و میراث‌های فرهنگی کشورمان به میان می‌آید. این گونه خبرها برای کسی که کمی درد وطن‌دوستی و مهر میهن داشته باشد به‌شدت دردآور است. پرسش این است که آیا به راستی پیشرفت بشر و به‌ویژه اقتصاد صنعتی به قیمت نابودی طبیعت و میراث‌های طبیعی و فرهنگی انجام می‌شود؟ این نوشته یادداشتی است در بازنمایی این موضوع.
در برخی خبرها، از جمله در گزارش¬های جالب نشریه امرداد یا دیگر خبرنگاری‌ها، با چنین جمله ها یا عنوان‌هایی برخورد می‌کنیم که چهار مورد را می‌آورم:
“دره‌ی ویژدرون، با پرتگاه‌های بسیار بلند و صخره‌ای، 20 کیلومتر از شهر ایلام دور است. در نزدیکی شهر کوچکی به نام «مهر»، در بخش «ملکشاهی»، آن گستره‌ی صخره‌ای را می‌توان دید. آبادی مهر، سرشار از معدن‌های آهک و زغال‌سنگ است و نیز سنگ گچ. هنوز از معدن‌های آن‌جا بهره‌برداری بایسته‌ای نشده است و دست‌نخورده مانده‌اند.” (امرداد آنلاین، 13 خرداد 1399).
“دره زرشک؛ به عنوان بخشی از گستره‌ی حفاظت شده و زیست‌محیطی شیرکوه دیرزمانی است در چنگال معدن‌داران افتاده و حال و روز بیمار بدحالی را دارد که نیازمند امدادهای سریع مسوولان است. اما این فاجعه چه سرانجامی خواهد داشت؟ هنوز پیدا نیست!” (امرداد آنلاین، 14 خرداد 1399).
«شهردار مهریز گفت: کوه ریگ به عنوان یکی از مهمترین جاذبه‌های گردشگری مهریز، برای میزبانی بهتر از مسافران نوروزی به بخش خصوصی واگذار شد». (خبرگزاری تسنیم، 26 اسفند 1392).
«فاجعه‌ی زیست‌محیطی در راه است؛ معادن خُرد مراتع یزد را می‌بلعد/ صدای محیط‌زیست هم به جایی نمی‌رسد» (خبرگزاری مهر استان یزد، 27 آذر 1396).
در هر چهار خبر بالا ما به دست‌درازی یا چنگ‌زدن صنعت (در اینجا صنعت معدن و صنعت گردشگری) بر محیط طبیعی سروکار داریم. در گزارش نخست در باره‌ی دره‌ی ویژدرون که به گفته‌ی خود گزارشگر «یکی از پدیده‌های کمیاب طبیعی ایران است که از شگفتی صخره‌های بلند و تراش خورده‌اش مرز واقعیت و خیال در هم گم می‌شود»، آورده شده که: «هنوز از معدن‌های آن جا بهره‌برداری بایسته (؟) نشده است و دست نخورده مانده‌اند (!). اگر این دوجمله را کنار هم بگذاریم آن‌گاه جا دارد از خود بپرسیم که چطور در جایی چنین کمیاب و بسیار زیبا می‌گوییم دست نخورده مانده است و معدن در آنجا بهره‌برداری بایسته (!) نشده است؟ خوب اگر که بهره‌برداری بایسته شده بود و پای جاده و راه‌های آسفالته توسط سودجویان و فرصت‌طلبان اقتصادی ولی اقتصاد برانداز به آنجا رسیده بود که دیگر طبیعت بی‌همتایی باقی نگذاشته بودند تا من گزارش نمایم.
مورد دوم، روانشاد «دره زرشک»، دره‌‌ای ویران شده در تفت یزد که یکی از زیبا‌ترین دره‌های استان یزد از نظر کوهپیمایی به شمار می‌آمده است. این دره، توسط بخش‌های معدنی وابسته به برخی نهادها و بخش‌های خصوصی (البته به سبک ایرانی آن) به افرادی واگذار شده است. همین واگذاری محیط طبیعی ملی به افرادی که سر در نهادها و بخش‌های دولتی یا خصوصی دارند جای پرسش است؟ به مانند این که ما یک آتشفشان یا یک کوه‌ریگ یا یک دامنه‌ی کوه را به بخش خصوصی یا یک نهاد برای استفاده (یا سوء‌استفاده) ببخشیم ولی پرسش اینجاست از سوی چه منبعی و چه دستگاهی این بخشش اعمال می‌شود؟ به گمان باید سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور باشد. در این حال پس تکلیف سازمان محیط‌زیست کشور که باید نگهدارنده‌ی منابع طبیعی ما باشد چه می‌شود؟ تخریب روزافزون دره‌ی زرشک خسارت‌های زیادی را به خاک و آب‌های سطحی و آب‌های ژرف (زیرزمینی) وارد کرده و می‌کند که پی‌آمدهای بهداشتی و پزشکی آن بی‌چون‌و چراست. اما چه کسانی باید پاسخ‌گوی این پی‌آمدهای دردناک و کشنده باشند؟ اگر از آنان بپرسیم شاید جوابشان اینچنین باشد:«بله درست است. شما درست می‌فرمایید. ولی بهتر است از مسوولان فلان اداره بپرسید». و سپس روز از نو، پرسش از نو و از این اداره و مسوول به آن دیگری حواله می‌گردی تا یادت برود که از کجا آغاز کرده بودی!
مورد سوم به نقل از خبرگزاری تسنیم آن بود که شهرداری مهریز یک کوه‌ریگ به نام در مهریز را به بخش خصوصی اجاره داده است (!!!). کوه‌ریگ یا هر پدیده‌ی طبیعی که ثروت و میراثی ملی و در پیوند با همه‌ی مردم کشور است را چگونه می‌توان به بخش خصوصی اجاره داد؟ اگر قانون یا تبصره‌ای هم در این مورد وجود دارد آیا درست است یا درست اجرا شده است؟ اصولاً با چه مجوزی یا پروانه‌ای می‌شود بخشی از زمین طبیعت که از آنِ همه‌ی مردم است را به یک بخش خصوصی واگذار کرد؟ این داستان البته سال‌هاست تکرار می‌شود و آن را سَرِ باز ایستادن نیست.
مورد چهارم یک عنوان خبری است که جوابی است بر همه موارد بالا و این که :«معادن خُرد مراتع یزد را می‌‌بلعند و زور سازمان محیط‌زیست هم به آنها نمی‌رسد(!)» که این خبر از خبرگزار مهر آمده است. شوند پیدایش این همه معادن خرد و درشت در کشور که تقریباً جایی را تا شعاع چند ده کیلومتری شهرها و روستاها و آبادی‌ها سالم باقی نگذاشته‌اند چه بوده است؟ روند رشد این معادن ریز و درشت در چهل سال گذشته چگونه بوده است؟ چرا به این تعداد بی‌شمار و بی‌رویه پروانه داده شده است؟ آیا از سود به‌دست آمده از این معادن، چند درصد صرف مردم محلی شده و از آن بهره برده‌اند یا چه میزان صرف بازسازی محیط‌زیست خسارت دیده‌ی محلی، نگهداری و بهبود وضعیت روستاهای اطراف این معادن می‌شود و چند درصد راهی پایتخت یا شهرهای بزرگ می‌شود؟
پاسخ این پرسش‌ها به ظاهر تا حدود زیادی در دست مسوولان سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی و سازمان منابع طبیعی و محیط‌زیست کشور است اما در عمل پاسخ نهایی در دست این موسسه‌ها نیست (!) و این مشکل و پیچیدگی کار است. من در اینجا تنها در باره‌ی ارزش نگهداری از پایداری ویژگی‌های محیط طبیعی اطرافمان توضیحاتی می‌آورم.
در آغاز بایسته است در باره‌ی موضوع علم زمین ریخت‌‌شناسی یا ژئومورفولوژی بازنمایی کنم. آغاز پیدایش این علم که با نام معرفت‌الارض یا زمین‌شناسی شناخته می‌شد، ممکن است به پورسینا (ابوعلی سینا) دانشمند ایرانی بازگردد که در زمان خویش (1) نظریاتی را در باره‌ی دگردیسی و دگرگونی سنگ‌ها و پوسته‌ی زمین پیش کشیده شده بود (2) (ر.ک. ترنبری، 1985). تکامل و پیشرفت شاخه‌هایی از زمین‌شناسی و علوم جغرافیای طبیعی به پیدایش علم ژئومورفولوژی در اواخر قرن نوزدهم میلادی انجامید. موضوع اصلی و پایه‌ای این علم، شناخت و تفسیر چگونگی پیدایش و تغییر و تحول پدیده‌های طبیعی سطح زمین است. پیدایش و گونه‌گونی فرم‌ها و چشم‌اندازهایی مانند، تپه‌ها و کوه‌ها، کویرها و بیابان‌ها، رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و دریاها و سواحل آنها همه در درون این علم بررسی و پژوهش می‌‌شود. ابزار مطالعه در این علم نیز بسیار گسترده و چند منظوره و شامل: شیمی، بیوشیمی، بیولوژی، هواشناسی، فیزیک، بیوفیزیک، خاک‌شناسی، زمین‌شناسی، رسوب‌شناسی و…..است. به همین شوند بهترین نوشتارها و کارهای پژوهشی نوین به وسیله‌ی گروه‌های چندین نفری از متخصصین و پژوهشگران در گستره‌های گوناگون فراهم می‌شود.
علم زمین ریخت‌شناسی یا پیکرشناسی زمین گرایش‌هایی دارد و مطالعه‌ی آن با هدف‌های گوناگون صورت می‌پذیرد. یک گرایش نگهداری سطح زمین از آسیب و آشفتگی است که برآمدهای آن به خسارت‌های شدید بر جامعه‌ی انسانی کشیده می‌شود. یکی از مخاطره‌آمیز‌ترین این آسیب‌ها و آشفتگی‌ها، بر هم زدن نظم و پایداری سطح زمین است. شرایط سطح زمین در درازای زمان از گام ابتدایی و دوره‌ی زادن یا به وجود آمدن ناهمواری (فرود و فراز) آغاز شده و تا مرحله‌ی یکسان‌شدگی یا همواری و صاف شدن (هم ارتفاعی) پیش می‌رود. هر گونه دستبرد یا تغییر در سطح زمین که به تغییر بلندی یا کاهش اختلاف ارتفاع با بر هم زدن محیط همراه باشد نظم و پایداری پیشین را بر هم زده و آشفته می‌سازد. به عنوان نمونه، اگر در یک دشت هموار و بسیار کم‌شیب، برای استخراج شن و ماسه، گودال‌های بسیار بزرگ بکنیم و پیش‌بینی و برنامه‌ریزی برای پیامدهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی (زیستی) و هیدرولوژیک (آبشناسی) آن بخش از دشت (و بقیه‌ی آن گستره) را نداشته باشیم امکان دارد نتایج غیرمنتظره‌ای روی دهد که جبران‌پذیر نباشند.
بسیار پیش از آشکار شدن بیماری‌هایی مانند جهانگیری یا پاندمیک ویروس کووید-19 بشر به این مرحله رسیده بود که دستکم برخی از جوامع و سازمان‌های جهانی به فروپاشی بی‌رویه‌ی سازوکار طبیعی زمین و سپهرهای آن (خاک، آب و هوا) پی برده بودند و یادآوری¬های اخطار گونه‌ای را در گردهمایی‌های بین‌المللی مطرح می‌ساختند. شوربختانه بیشتر حکومت‌ها و سازمان‌های داخلی و محلی در کشورهای گوناگون به این اخطارها نه تنها گوش جان نمی‌سپردند بلکه با تیشه‌ی اندیشه¬ای نادرست به نام سودجویی و فرصت‌طلبی، ریشه‌ی پویایی و پایداری طبیعی را بیشتر می‌زدند!!
یکی از این از ریشه زدن‌های پایداری طبیعی، به هم ریختن و نابودی آب و خاک بوده است که همراه با افزایش میزان گازکربنیک و سایر گازهای آلاینده هوا (به شوند فعالیت‌های انسانی)، تیشه بر ریشه تندرستی جوامع انسانی در همه زمین زده است. در کشورهایی که نظام درست و منطقی و قانون‌مدارانه‌ای وجود نداشته باشد که بتواند از محیط‌زیست و طبیعت با برنامه‌های سخت و سنگین نگهداری و حمایت شود شرایط به این گونه آشفته می‌شود که در اخبار می‌بینیم و می‌شنویم. یک نمونه که خود شاهد آن بوده‌ام در اینجا می‌آورم.
حدود پاییز 1368 خورشیدی بود که به همراه دوستی از دانشگاه یزد از چشمه‌ها و گنبدهای دیدنی تراورتن توران پشت دیدن کردیم و عکس‌هایی گرفتیم (نگاره‌های زیر). گنبدهای تراورتن توران پشت، جزو دیدنی‌ترین و ارزشمندترین پدیده‌های طبیعی زمین ریخت‌شناسی در استان یزد به‌شمار می‌آیند(3).(می‌شدند!). این چشم‌انداز طبیعی بکر و جالب می‌توانست در صورت وجود خرد جمعی، خردمندی مسوولان و دست‌اندرکاران، و آموزش مردم محلی موجب سودآوری منطقی و بهینه برای استان و مردم محلی باشد. عکس‌ها نمونه‌ای از زیبایی طبیعت این محیط را نشان می‌دهد که دیگر وجود ندارد.

TOORANP2 D.M 1369 copy
عکسی از یک گنبد بزرگ تراورتن به بلندی پیرامون چهار متر در منطقه توران پشت تفت (استان یزد). پاییز 1368
TOORANP1 travertine Dome 1369 copy
یک مجموعه گنبد تراورتن در برابر تپه‌های میزی شکل (مزا) در توران پشت. پاییز 1368. (عکس: د.مهرشاهی)

پس از نزدیک به یک‌سال‌و‌نیم، در اردیبهشت ماه 1370 به همراه شماری از دانشجویان گروه جغرافیای دانشگاه یزد برای بازدید از تپه‌های میزی شکل (مزا در ژئومورفولوژی) و همان گنبدهای تراورتن بی‌نظیر روانه شدیم. اما با رسیدن به محل گنبدها با منظره‌ی باورنکردنی و دردناکی روبرو شدیم و آن همانا تخریب و زیر و رو شدن شماری از گنبد‌ها و به هم ریختگی و کندگی زمین در آن گستره بود. به محل یکی از گودال‌ها که دستگاهی مشغول کار بود و زمین را حفر می‌کردند، نزدیک شدیم. دو کارگر مشغول کار بودند. روی دستگاه تولید برق که کار می‌کرد «شرکت شهاب قدس زنجان» دیده می‌شد(!). با خودم گفتم آخر شهاب قدس زنجان را چه به کندوکاو در یزد؟! از کارگرها در سروصدای زیاد دستگاه پرسیدم چه کار می‌کنند که پاسخ ندادند. پس از چند دقیقه یکی از آنها به طرفم آمد و پرسید چکار داریم؟ برایش گفتم و مرا به اتاقک موقتی که آنجا بود و روی آن هم آرم شرکت شهاب قدس زنجان بود راهنمایی کرد. پس از مراجعه به در اتاقک با مهندس شرکت روبه‌رو شدیم و از ایشان پس از سلام و علیک و معرفی خودمان پرسیدم: ببخشید آقای مهندس علت این کندوکاوها چیست؟ ایشان به مهربانی جواب دادند که هدف پیدا کردن سنگ مرمر و استخراج آن است. پرسیدم آیا این موضوع توسط یک شرکت محلی انجام می‌شود. جواب داد نه ما از طرف شرکت قدس زنجان کار می‌کنیم. بعد این مهندس از ما پرسید که شما برای چه این پرسش‌ها را دارید؟ گفتم: به نظر من تخریب این منطقه کار بسیار اشتباهی است و واقعاً به زیان محیط‌زیست و منابع طبیعی محل است و این کار خطاست. به ایشان توضیح دادم اولا که فکر نمی‌کنم با توجه به مطالعات زمین‌شناسی گذشته در این محل به غیر از سنگ تراورتن و کانی کربنات‌کلسیم و احتمالا مقدار زیادی آراگونیت (نوعی کربنات کلسیم یا سنگ آهکی ویژه) چیز دیگری یافت شود. دوم اینکه چشم‌اندازهای طبیعی منطقه بسیار مهم‌تر و ارزشمندتر از معدن آن است. آن آقای مهندس به شوخی و تمسخر حرفی زد که جالب بود. ایشان گفتند: «حتماً برای همین چشم‌انداز است که آمریکا به ایران نظر دارد»؟ من خواستم سوال‌های بیشتری بپرسم ولی ایشان پاسخگو نبودند.
در نهایت به من گفتند اگر اعتراضی دارید به خود شرکت در زنجان نامه بدهید و یا با سازمان اکتشافات معدنی یزد تماس بگیرید. من با وجود پیگیری و نامه‌نگاری با سازمان اکتشافات معدنی استان یزد در نهایت به نتیجه‌ای نرسیدم. یکی از مسایل موجود، از آنجا ناشی می‌شد که برخی از موضوع‌ها گویا فراتر از توان سازمان اکتشافات معدنی یزد بود. دو سال بعد که باز با دانشجویان به بازدید همان گنبدهای تراورتن رفتیم بیش از هشتاد درصد از آنها به وسیله دینامیت منفجر شده و در هم پاشیده شده بودند! اگر سرزمین خود را بدن و جسم و روح خویش به شمار آورید هیچگاه ممکن است این بدن را تکه تکه کنید و به فروش رسانید. مگر اینکه از روی ناچاری و نادانی باشد و بخواهید اجزای بدن خویش را به فروش رسانید که لقمه نانی درآورید یا عده‌ای را بدون ساختن و آبادکردن به سودهای کلان رسانید. و این داستان امروزین ماست.
در اوایل سال 1393 که باز به همراه دانشجویان خود به دیدار این منطقه از توران پشت رفتم تنها چیزی در حدود کمتر از ده درصد گنبدها باقی بود و گستره بزرگی را کندوکاو کرده بودند، در حالی که هیچگونه سنگ مرمری نیافته بودند. تنها قطعات سنگ تراورتن بود و یک ماشین باری مشغول بار زدن آنها بودند و گستره‌ی بزرگی از زمین‌های کنده و منفجر شده و در هم ریخته برجای مانده بود! دریغ و درد از این همه بی‌تفاوتی و بی‌رحمی نسبت به زیبایی‌های ارزشمند کشور عزیزمان.

ISNA Turanposht Kharabi T Domes 1393
نگاره سوم: نمایی از بهره‌برداری ناهنجار و تخریب شدید گستره‌ای از گنبدهای تراورتن توران پشت (ایسنا، 14 مهر 1393)

درباره‌ی این غارت‌گری خبرنگاری ایسنا عنوان شگفت‌انگیز « تیشه به ریشه آثار چهار میلیارد ساله توران پشت» (!) که نادرست است و اگر منظور گزارشگر گنبدهای تراورتن است سن آنها کمتر از چند ده هزار سال برآورد می‌شود.  اما متن گزارش خبر از ویرانی شدید و ناتوانی سازمان میراث فرهنگی از جلوگیری از  نابودی این میراث طبیعی مهم استان بوده است.  در این گزارش نگاره‌ای همراه شده که گستره‌ی ویرانی را بهتر نشان می‌دهد (نگاره چهار از ایسنا، 14 مهر 1393).

ISNA Turanposht T domes demolished site 1393 copy
نگاره 4: بخش عمده گنبدهای زیبای تراورتن کنده و نابود شده است (برگرفته از ایسنا: 14 مهر 1393).

فرتورها رسیده است.

1842

 به نظر من در صورت برنامه‌ریزی درست می‌توان به نحو منطقی از لحاظ توریسم و جهانگردی از این منطقه بسیار بیشتر بهره برد و مردم محلی را از نظر کاریابی و استفاده اقتصادی کمک کرد و چنین فرصتی را به راحتی و با سهل‌انگاری از دست داده‌ایم.

در بهره‌برداری‌های بزرگ مقیاس معدنی و تاسیسات ساختمانی از زمین در کشور ما، برخی نهادها و ارگان‌های چیره ممکن است مسوولیت اصلی را داشته باشند و از این‌جاست که نهادهای علمی مثل سازمان اکتشافات معدنی و زمین‌شناسی و یا نهادهایی مانند سازمان محیط‌زیست و دانشگاه‌ها، برای نگهداری و پاسداشت محیط طبیعی در برابر این نهادها و ارگان‌ها، توان رویارویی کافی را ندارند.  نکته بسیار مهم این است که به خوبی می‌دانیم هر گونه دستبرد در شرایط پایداری سپهر طبیعی مانند آب و خاک و منابع طبیعی به شکل مرتع و جنگل و بیابان گرفته تا کوه‌ها و دشت‌ها، ممکن است به ظاهر با هدف کارآفرینی و تامین سودآوری انجام گیرد ولی بسیاری از این نوع فعالیت‌ها پس از چند سال به خسارت‌های هنگفت و آسیب به شرایط زیستی و محیط طبیعی پیرامون می‌انجامد که پی‌آمدهای آن در بیشتر مواقع جبران‌پذیر نیستند.

سرانجام اینکه هرگونه دستبرد به سپهر طبیعی که از روی ناآگاهی و سودجویی تمام به گونه بی‌رویه و خودمدارانه انجام گیرد پایان آن اگر هم با نابودی نوع انسان همراه نشود با آشفتگی هر چه بیشتر شرایط زندگی انسان‌های خودمدار و خودخواه که خود را اشرف مخلوقات می‌نامند همراه خواهد بود.  دست‌کم تاریخ یک‌صد سال گذشته چنین چیزی را به ما نشان می‌دهد. بهتر است هر چه زودتر بیآموزیم که همزیستی پایدار و مسالمت‌آمیز با محیط طبیعی و زیستی مهم‌ترین ارزش را برای ما دارد و رفتن برخلاف جهت این همزیستی به پیدایش انواع پیچیدگی ها و مشکلات می‌انجامد که چند ماهی است با یکی از موارد بسیار دردناک و وحشتناک آن (مشکل بیماری کووید-19) روبرو شده‌ایم. این گونه نابودی محیط طبیعی توسط این شرکت‌ها، ارگان‌ها و نهادهای چیره برای هر ایرانی که به کشور و میهن خود کوچکترین عشق و دلبستگی دارد بسیار ناگوار می‌نماید و شوربختی اینکه هر گونه پایداری و ابراز ناخرسندی از رخ‌داد این گونه موارد، به عنوان مخالفت با سیستم برداشت می‌شود!

*داریوش مهرشاهی: هموند بازنشسته گروه جغرافیای دانشگاه یزد

1. پورسینا متولد 359 هجری قمری و درگذشته در حدود 416 (ه.ق) که در ده رشته علمی صاحب نظر و دارای کتاب بوده است.

2. Thornbury, W.D (1985): Principles of Geomorphology. John Wiley Publisher; New York; (First edition 1969).

3. شمار گنبدها از روی تصاویر گوگل ارت و تصاویر ماهواره ای بیش از 85 مورد بوده است.

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-02-06