مشتریهای گرمابههای سنتی یکدست نبودند. در میان آنها از فرودستان تا فرادستان و مسندنشینان یافت میشد. زمانی که مشتریِ نامآشنا و سرشناسی به گرمابه میآمد و استاد حمامی میدانست که دستمزد افزونتری به او میرسد، به کارگران گرمابه گوشزد میکرد که بیش از دیگران به آن مشتری برسند. آنها هم حساب دستشان میآمد و در آرزوی «انعامی» بیشتر، مثل پروانه دور مشتری مالدار میچرخیدند و او را مشت و مالی دلخواه میدادند. این هم بود که مشتریهایی که جایگاه اجتماعی بالاتری داشتند و از سرآمدان بهشمار میرفتند، نوکری با خود میآوردند تا در زمان رفتن به گرمابه و بیرون آمدن از آن، همراهشان باشد. یک کار نوکر این بود که پس از پایان شستوشوی مرد سرشناس، لنگ و قطیفه را روی دوش او میانداخت و تا سربینه همراهیاش می کرد و آخر سر نیز با مشت و مالی مختصر، در پوشیدن لباس کمککارش بود. اگر هم مشتری از میان شاهزادگان بود، نهتنها شمار همراهانش بیشتر بود، بلکه گاه گرمابه را «قُرق» میکردند تا او به دور از مزاحمت دیگران، شستوشو کند و تَن به آب خزینه بسپارد. «گرمابه کُردشت» آذربایجان شرقی، چنین ویژگیای داشت؛ آنجا گرمابهای برای شاه و جانشینش بود.
گرمابه کردشت در روستایی به همین نام در بخش سیهرود، ساخته شده است؛ درست در ساحل جنوبی رودخانهی ارس. این روستا در زمانی که میان ایران و روس جنگ درگرفت و به از دست رفتن بسیاری از بخشهای شمال خاوری ایران انجامید، ارزش نظامی بسیار داشت و جایی برای آمدوشد فرماندهان جنگ بود. در آنجا گرمابهای برای فتحعلیشاه قاجار و نایب السلطنهاش عباس میرزا، پسر نامدار شاه، ساخته بودند. دور تا دور آن نیز حصار و برجکهایی برپا شده بود که هنوز هم بازماندههای آن را میتوان دید. عباس میرزا با همراهان بسیارش به گرمابه میآمد و اگر گرمابه را قرق نکرده بودند، به دور از دیگران شستوشو میکرد. برای همین بود که ورودی جداگانه در بخش شمالی گرمابه ساخته بودند که تنها شاه و عباس میرزای ولیعهد از آن ورودی به راهرویی میرسیدند و با گذر از آن، به درون گرمابه میرفتند. یک سر دیگر راهرو به عمارت و اتاق شاه میرسید.
اما در اینکه گرمابه کردشت در زمان فتحعلیشاه قاجار ساخته شده باشد، دیدگاه همهی کسانی نیست که دربارهی این سازهی تاریخی پژوهش کردهاند. یک دیدگاه دیگر چنین است که گرمابه کردشت در روزگار شاه عباس صفوی، در سدهی یازدهم مهی(:قمری)، ساخته شده است و تنها پادشاه حق استفاده از آن را داشت. سپستر آغامحمدخان قاجار دگرگونیهایی در آن پدید آورد و به دیگران نیز اجازه داد که از آن استفاده کنند؛ «دیگران» نه به معنای مردم، بلکه شاهزادگان و پیرامونیان و عزیزکردههای درباری. بازگفت دیگر، همانگونه که پیشتر اشاره شد، آن است که گرمابه را به دستور عباسمیرزای نایبالسلطنه ساختهاند. چرا که او فرماندهی ارتش ایران در جنگ با روسها بود و در آذربایجان بهسر میبُرد. شگفت است که هنوز هم برای دانستن تاریخ ساخت سازهای تاریخی تا این اندازه آگاهیهای ما نااستوار و دوگانه است. آیا این اندازه کمشناختگی دربارهی سازههای تاریخی را نمیتوان نشانهای از بیتوجهی ما به میراث تاریخی کشورمان دانست؟ شاید چنین باشد!
گرمابهی کردشت یکی از بخشهای مجموعهای است که در کنار رودخانهی ارس ساختهاند. آن مجموعه، بخشهای دیگری هم دارد؛ مانند: دیوانخانه، دژ، ساخلو (پادگان)، عمارت، گرمابهای کوچکتر، مسجد و چند سازهی دیگر. خودِ گرمابه دربردارندهی بخشهای هشتیِ ورودی، سربینه، میاندَر، گرمخانه، خزینه و تون است. دو بخش اصلی آن یکی سربینه است و دیگری گرمخانه. اما آنچه به این گرمابه ویژگی یگانهای میبخشد و آن را تازگی میدهد، هماهنگی میان اجزای سازه است؛ همان که در معماری به آن «تقارن» میگویند. طراحی گرمابه چنین است که محوری را در نظر گرفتهاند و همهی بخشهای سازه را پیرامون آن محور ساختهاند. بدینگونه هماهنگی و هارمونی دلپذیری در ساخت گرمابه پدید آمده است.
گفتیم که گرمابه کردشت دو ورودی دارد. جدای از ورودی شمالی که ویژهی شاه بود، ورودی دیگر در بخش جنوبی سازه است. سربینهی گرمابه نیز 8 گوشهای(:ضلعی) است که در چهار سوی آن درگاههایی برای درون شد و بیرون رفت، دارد. 8 ستون نیز در این بخش از گرمابه دیده میشود. سرستونها مُقرنسکاری است. گرمخانه نیز سه بخشی است. بخش میانی با چهارستون از دو بخش دیگر بازشناخته میشود. در گرمخانه نیز مانند دیگر گرمابههای سنتی، حوضی طراحی و ساخته شده است.
روبهروی گرمخانه، خزینه ساخته شده است. تاقنمایی زیبا راه به درون این بخش میبَرد. درون خزینه دیگی که به آن «تیان» میگفتند، دیده میشود. تیان ظرفی مفرغی و بزرگ برای گرم کردن آب خزینه بود. در زیر تیان مواد سوختی میگذاشتند و با برافروختن آن، آب خزینه را گرم میکردند. افسوس که آتشخانه و انبار گرمابه در گذر زمان از میان رفته است و اکنون نشانی از آن دیده نمیشود. به همینگونه، حوضی که در سربینه ساخته بودند، بدان اندازه ویران شده است که نشان و ردی از آن نمیتوان دید.
نقشهای گرمابه کردشت بهراستی هنرمندانه است. آهکبُریهای نقشدار دیوارها و تاقها چشمنواز است و در دو سوی خزینه و دیوارها و سقف دو خلوت جایی که ساختهاند، نقشهای آرایهای دلپذیری دیده میشود. باید هم اینگونه میبود؛ گرمابه کردشت ویژهی شاه و پیرامونیانش بود و نمیتوانست به دور از نقش و آرایه باشد. بهویژه نقشهای اسلیمی آهکبُریها درخور یادآوری دوباره و پافشاری بر زیبایی آنهاست. اسلیمی گونهای نقشهای آرایهای به شکل شاخ و برگ گیاهان و گلهای پیچکی است که خطهای صاف و منظم دارند. این نقشهای ترکیبی و خیال انگیز را نهتنها در گچبُری سازهها، بلکه در فرش ایرانی نیز میتوان دید.
روشنایی گرمابه کردشت از روزنههای گنبد میانی سربینه بهدست میآمد؛ و نیز گنبدهای کوچکتر پیرامون آن. بر روی روزنهی گنبدها، سنگهای مرمر نازک و ظریفی میگذاشتند. این سنگها سبب میشد که نور آفتاب، بهگونهای یکنواخت درون گرمابه را روشن کند. این را نیز نشانهی دیگری از هوشمندی استادان چیرهدست ایرانی در ساخت گرمابه باید دانست.
به هرروی، بر اثر گذر سالهای بسیار، گرمابه کردشت روبه ویرانی رفت و دیگر از آن استفادهای نشد. تا آن اندازه که سازهای بدان زیبایی متروکه شد و از چشمها افتاد. تا آنکه در سال 1383 خورشیدی، میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی گرمابه کردشت را خریداری کرد و از آن مجموعهای تاریخی و گردشگری ساخت. اکنون این سازهی گرانبها و مجموعهی پیرامونش، از دیدنیهای آن بخش از کشورمان بهشمار میرود.
روستای کردشت (کوردشت) در 80 کیلومتری خاور شهرستان جلفا جای دارد و گرمابه و مجموعهی پیرامون آن به شمارهی 1655، در بهمنماه 1381خورشیدی، در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
* با بهرهجویی از: تارنمای «مجله کلبه»، «ویکی پدیا» و گزارش «خبرگزاری ایرنا».