امروز فرخ روز آذر ایزد از ماه آذر سال 3758 زرتشتی، خجسته جشن آذرگان، سوم آذرماه 1399 خورشیدی، 23 نوامبر 2020 میلادی
هواداران «بابک خُرّم دین» و پیروان عقاید اجتماعی ـ اقتصادی او از دهه سوم نوامبر 842 (آذرماهِ 221 خورشیدی) در آذربایجان، اصفهان، فارس و کرمان بر ضد حکومت خلیفه عباسی دست به یک خیزش گسترده زدند که به نوشته تاریخنگاران، در بیدار کردن ایرانیان کارساز بود.
این خیزش پنج سال پس از قتل جانگداز بابک به دست المعتصم (خلیفه وقت) در سامرا،روی داده بود. المعتصم مازیار و افشین دو سردار ایرانی دیگر را هم که در دست او گرفتار بودند، به دنبال قتل بابک کشته بود. معتصم به افشین که با او از در آشتی درآمده بود، بخشایش نکرده بود.
بابک خُرّمدین به دستور معتصم خلیفه عباسی با بریدن تدریجی دست و پا و اعضای بدن کشته شد و جسدش را با همین وضعیت در بیرون شهر سامرا (سامره) بدار آویختند که درازمدت به همان مانند بازمانده بود. بابک خرمدین رهبر اصلی مبارزان ایرانی است که پس از مرگ ابومسلم، بر خلافت عباسی شوریدند. خرمدینان مرگ ابومسلم، رهبر جنبش سیاهجامگان، براندازندهی حکومت بنیامیه، را انکار کردند و بر این باور بودند که ابومسلم بازخواهد گشت تا دادگری را در جهان برقرار کند. بابک خرمدین در17 دیماه سال ۲۱۶ خورشیدی کشته شد. وی جنبش خود را 22 سال پیش از آن در ناحیهای در جنوب رود ارس، کلیبرِ آذربایجان، منطقه ارسباران و اردبیل) آغاز و پایگاه خود را در «بَذ ـ دژی کوهستانی که در زمان ساسانیان ساخته شده بود، برپا کرد. با دستگیری و قتل بابک، جنبش او بپایان نرسید. در این میان، یکی از گوشههای ناگفته و برجستهی این دوره چگونگی گسترش و استواری این خیزش پس از مرگ رهبر آن (بابک) و پیگیری و دنباله دار شدن این اندیشه در کالبد دیگر خیزشهای آزادیخواهانهی پسین (بعدی) است.
وابستگی جهانبینی خرمدینان به میراث باستانی ایران و اندیشهی مزدک و پس از آن پیگیری اندیشه و راه ابومسلم خود شاید تا اندزهای آرمانهای بابک خرمدین و نیز نگرشی سیاسی او را آشکار سازد.
همچنانکه نبرد و روگردانی او از خلافت ستمگر عباسی و پیروی برخی از خیزشهای شیعی بومی (محلی) از او پس از مرگش خود نشانگر جایگاه او چونان سرآغاز آزادیخواهی ایرانیان در برابر ستم دستگاه عباسیان است.
بابک از سال 816 میلادی جنبش خود را آغاز کرده بود. در شمال ایران همزمان سه مبارز ــ بابک، مازیار و افشین پایهی مبارزه با حکومت بغداد را گذارده بودند که بابک خواهان برابری کامل مردم و مشترک بودن مالکیت منابع و ابزار تولید و خدمات همگانی، دولتی و ملی بودن آنها بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت فرمانروایی پیشین ایرانیان در 36 کیلومتری جنوب بغداد به دست عباسیان و با هدف بهرهبرداری از مصالح ساختمانی آن برای گسترش بغداد، از این شهر به آذربایجان رفته بود. مادر بابک یک بانوی آذربایجانی بود. برابر با نوشتهی برخی از مورّخانِ قرون وسطی، نام اورا پس از زایش، حسین گذارده بودند که به بابک دگرگون یافت؛ زیرا که بابک (پاپک پدر اردشیر) بنیادگذار فرمانروایی ساسانیان، اندیشهِی برقراری نظام تازهای در سر داشت برپایهی آیین زرتشت. پیروان بابک، پیراهن سرخ رنگ بر تَن میکردند و پرچم و شال گردن سرخ داشتند. در تاریخ، پیروان بابک را سرخ جامگان، خُرّمیان و خُرّمدینان نوشتهاند. در آن زمان هنوز اکثریت آذربایجانیها که بابک از میان آنان برخاسته بود دین نیاکان (آیین زرتشت) را پاس داشته بودند. باید دانست که تا زمان شاه اسمعیل صفوی (سدهی شانزدهم) هم بسیاری از مردم شمال رود ارس (اران) زرتشتی بودند و فرمانروایان آنان از همان دودمانی بودند که در روزگار ساسانیان گمارده شده بودند. همچنین باید گفت که زبان تُرکی دو ــ سه سده پس از بهپاخیزی بابک، و با سلجوقیان وارد این بخش از ایران شد. آذریها بمانند سایر ایرانیان، زبانی جز پارسی ساسانی (مادر پارسی امروزه) نمیدانستند.
همایون باد شادروز جشن آذرگان
آذر ایزد؛ نگهبان آتش گرمابخش زندگی
در گاهشمار زرتشتی روز نهم هر ماه آذر نامیده میشود. ایرانیان برابر با آیین، هرگاه نام روز و نام ماه برابر میشد آن روز را جشن برپا میکردند و به شادمانی و ستایش آفریدههای نیک اهورا مزدا میپرداختند. برابری روز آذر با نام آذرماه در گاهشمار زرتشتی را آذرگان مینامیدند.
ای خرامنده سرو تابان ماه
روز آذر می چو آذر خواه
«آذر» در اوستا «آترَ»، نهمین روز از هر ماه سی روزه و نهمین ماه در سالنمای زرتشتی به این نام است. آذر ایزد نگاهبان آتش و فروزهی اهورامزدا است از این رو گاه او را در شمار امشاسپندان آوردهاند. آذر به چم آتش و گرما و نیروی داخلی برای جنبش و حرکت است. ایزد آذر از بزرگترین ایزدان دین زرتشتی است و آن نگهبان آتش است. آذر از آفریدههای بزرگ اهورامزد است. زرتشتیان، در تاریخ خود «آتش» را به مانند پرچم سپندینه میدانند و آذر ایزدی است نگهبان این نماد پایداری و استواری دین زرتشتی. آتش یکی از آخشیجهای چهارگانه طبیعت است که ایرانیان همواره آنرا پاس میداشتهاند. جه نیکوست در این روز آتش نیایش خواندن و نیایش به درگاه اهورامزدا.
در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیدههای طبیعی با ارزش است چون گرمای زندگی را در کالبد دیگر پدیدههای هستی جاری میسازد و با نور خود که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا را روشنایی میبخشد پس سوی پرستش اهورامزدا است. هر زرتشتی برای نیایش باید رو به سوی روشنایی و پشت بر تاریکی کند. آتش پرستاران در آتشکده از آن پرستاری میکنند. جشن آذرگان از جشنهای ویژه آتش در فرهنگ ایران است.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
ای خرامنده سرو تابان ماه
روز آذر می چو آذر خواه
شادمان کن مرا به می که جهان
شادمان شد به فر دولت شاه
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
به راه شو و نان مپز چه گناه گران است.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (آذر) مپز نان، که دارد گناه / بدین روز، نیک است رفتن به راه