تا روستاها و زمینهای پیرامون شهر تهران به پایتخت افزوده شوند و کلانشهری غول آسا بسازند، زمان بسیاری گذشت، با این همه، رشد سرسامآور شهر و افزوده شدن بر دامنهی آن شتابان و بیگسست بود. ساخت کاخها و ساختمانهای فراوان در روستاهای پیرامون تهران به دست شاهان قاجاری و رفتوآمد بسیار آنان و همراهانشان به آنجا، پایتخت را با روستاهای دور و نزدیکش پیوند میداد. در دورهی پس از آن نیز شهرسازی و رشد و توسعهی تهران به آنجا انجامید که یا دهکدههای پیرامونی پایتخت به شهر بزرگ تهران پیوسته شدند، یا روستاها به شکل شهر درآمدند. یک نمونهی چنین پیوستگیای، زمینها و روستایی بود که در شمال خاوری پایتخت جای داشت و اکنون به نام محلهی «اختیاریه» میشناسیم.
میدان اختیاریه
در میانهی روستایی از لویزان به نام حسینآباد و روستایی دیگری در شمال دروس به نام رستمآباد، زمینهای باارزشی دیده میشد که مالک آنها یکی از پیوستگان به خاندان قائممقام فراهانی، به نام محمودخان قائممقام بود. آن مِلکها ششدانگی بودند. محمودخان به انگیزهای که سبب آن را نمیدانیم، بخشی از زمینهای خود، نزدیک به یکونیم دانگ آن را وقف کرد و دانگهای دیگر را برای فروش گذاشت. خریدار زمینهای قائممقام، وزیر دربار مظفرالدینشاه بود که او را غلام حسین صاحب اختیار مینامیدند. او همهی زمینها را خرید و دست به آبادانی زد و نام آنجا را هم اختیاریه گذاشت.
بخشی از دیوار کاخ صاحب اختیار
شکلگیری روستای اختیاریه
وزیر دربار مظفرالدینشاه، کار خود را در دربار شاه با پیشخدمتی آغاز کرد و یا بر اثر شایستگی یا هر سبب دیگر، چنان خود را برکشید که اختیار دربار شاهی را بهدست گرفت. از اینرو بود که او را صاحب اختیار مینامیدند. صاحب اختیار به معنی وزیر دربار بود. در رویدادهای مشروطیت نیز حاکم شهر کرمان شد، اما نتوانست آن شهر را که بهسبب درگیریهای بسیار مشروطهخواهان و مستبدان، آشوبناک شده بود، آرام کند. ناچار، به تهران بازگشت. در همین زمان بود که زمینهای قائممقام را خرید.
صاحب اختیار را به همدستی با محمدعلیشاه قاجار در برانداختن مشروطیت، متهم میکنند. با این همه، حتا پس از آن نیز همواره در کارهای کشوری نقش داشت و در زمان احمدشاه نیز رییس دفتر او بود. این را هم بگوییم که صاحب اختیار داماد میرزا آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدینشاه و جانشین امیرکبیر بود، اما فرزندی نداشت و سرانجام در سال 1326 خورشیدی در همان اختیاریه درگذشت. هم روزگارانش هنر خوشنویسی او را ستودهاند.
نمیدانیم پس از مرگ صاحب اختیار، زمینها و روستای اختیاریه بهدست چه کسی افتاد. اما در سالهای پس از آن، کسی به نام مصطفی مقدم، باغ و ساختمانی در اختیاریه ساخت. این ساختمان با یک رویداد تاریخی گره خورده است که به آن اشاره خواهیم کرد.
پیشتر گفتیم که زمینهای اختیاریه میان دو روستای حسینآباد و رستمآباد جای داشت. اما این که آنجا، پیش از آن که اختیاریه بنامند، چه نام داشته است؟ دیدگاهها همسان نیست. سالخوردگان اختیاریه میگویند که زمینهایشان بخشی از رستمآباد بود و آنجا نیز همین نام را داشت. رستمآباد یکی از 33 روستای شمیران شمرده میشد و اکنون چنان دگرگون شده است که به دشواری میتوان نشانهای تاریخی در آن یافت. سخن دیگر چنین است که زمینهای اختیاریه بخشی از دروس بود و حسینآباد نامیده میشد. هر چه هست، این اختیاریه بود که رستمآباد و حسینآباد را به خود افزود.
اختیاریه و چند رویداد تاریخی
صاحب اختیار در آبادانی اختیاریه بسیار کوشید. کاخی در شمال خاوری آنجا ساخت که دیدارگاه او با برخی از درباریانی بود که گاه و بیگاه به اختیاریه میآمدند. همین دیدارها اختیاریه را آوازهی بیشتری داد. بهویژه نصرالله خان مشیرالدوله، صدراعظم مظفرالدینشاه و پدر مشیرالدوله پیرنیا، همواره سر از اختیاریه درمیآورد. از شگفتیها اینکه در یکی از همین رفتوآمدها بود که مشیرالدوله در اختیاریه سکته کرد و درگذشت؛ هرچند در آن زمان بر سر زبانها افتاده بود که مشیرالدوله را با قهوهی قجری از میان برداشتهاند. راست و ناراست این سخن، هیچگاه دانسته نشد.
شگفتتر آنکه یک دیدار دیگر در اختیاریه هم به مرگ انجامید! بدینگونه که میرزا حسنخان مستوفیالممالک، از مردان سیاستورز بسیار خوشنام قاجاری، همان کسی که روستای ونک را بنیان گذاشت و بعدها یکی از نخستوزیران رضاشاه پهلوی شد، در تابستان سال 1311 خورشیدی به اختیاریه آمد و به ناگهان تصمیم گرفت که به دیدار سردار فاخر حکمت، یکی دیگر از سیاستمردان دوره پهلوی، برود. مستوفی برای دیدن او به روستای امامزاده قاسم شمیران رفت، اما دچار سکته شد و درگذشت. پیکر بی جان او را به خانهی صاحب اختیار بازگرداندند و اندکی پس از آن به ده ونک بردند و در آرامگاه خانوادگی مستوفی به خاک سپردند.
از یک رویداد تاریخی دیگر نیز یاد کنیم که با اختیاریه پیوند دارد. در روز 25 امردادماه 1332 خورشیدی، هنگامی که کودتای نخستِ سرلشکر فضلالله زاهدی شکست خورد، او به همراه پسرش اردشیر زاهدی پنهانی به باغ مصطفی مقدم در اختیاریه رفت. زاهدی در آنجا با خط تلفن با نیروهایش در ارتش ارتباط میگرفت. سه روز پس از آن، دولت مصدق را سرنگون شد. در ساعت 23 روز 28 امرداد سرلشکر نصیری فرمان نخستوزیری زاهدی را به اختیاریه بُرد و از سوی شاه که در رُم ایتالیا بود، به زاهدی سپرد. این رویداد نیز با نام اختیاریه پیوند خورده است. در این زمان هنوز مانده بود که این روستا و زمینهایش به پایتخت وصل شود.
از اختیاریه دور نشویم و پیش از آنکه بگوییم سرگذشت این روستای پیشین و محلهی کنونی به کجا انجامیده است، این را هم یادآوری کنیم که در اختیاریه رشتهای کاریز جاری بود که صاحب اختیار از آن در آبادانی زمینهایش بهره میبُرد. از دیگر کارهای او که باید یاد کرد، ساخت مکتبخانهای در اختیاریهی دورهی قاجار، برای کودکان روستاهای دور و نزدیک بود. دربارهی باغ مقدم اختیاریه هم باید گفت که این باغ از چندسو به جادههایی راه داشت که به سمت شمیران میرفتند.
اختیاریهی کنونی
سرانجام در روزگار پهلوی دوم، اختیاریه کموبیش به پایتخت افزوده شد، اما هنوز یکسره خود را به شهر تهران وابسته نکرده بود. در رویدادهای پس از آن بود که اختیاریه محلهای از محلههای پایتخت شد و اکنون گسترهی آن از محلهی پاسداران (سلطنتآباد پیشین) تا احتشامیه کشیده شده است و روستاهای دوروبَرش را در خود جای داده است.
در زمانی نهچندان دور، خیابان کنونی اختیاریه یکی از طولانیترین خیابانهای شمال شهر تهران بود. مساحت این محله که در منطقهی 3 شهرداری جای دارد، به اندکی بیش از 250 هکتار میرسد و یکی از بخشهای تجاری مهم شمال شهر پایتخت است و دو بخش اختیاریهی شمالی و اختیاریهی جنوبی را در برمیگیرد. روستای حسینآباد، که زمانی گفتوگو بر سر آن بود که اختیاریه بخشی از آن است یا نیست، اکنون میدانی در دل این محلهی پُرآمدوشد است.
به هرروی، همهی داستان چنین است که زمینهای دور و کموبیش پنهان از نگاه پایتختنشینانِ روزگار قاجاری، اندکاندک روستایی آباد شد و اختیاریه نام گرفت و یک سده پس از آن چنان شد که اکنون راهبندان خودروها و صدای بوق و هیاهوی آنها، مجالی به ساکنانش نمیدهد تا به یاد بیاورند محلهشان در دهههای پیش، آکنده از بوی طبیعت و باغ و درختانی بود که دل هر رهگذری را میربود و مردان خستهی سیاستورز را به سوی خود میکشید تا ساعتی دور از شهر بیاسایند. اختیاریه دیگر روستای سرشار از بوی طبیعت پیشین نیست و اکنون محلهای است اعیاننشین که بافت کهنش جای خود را به ساختمانها و برجهای نوساز داده است.
* با بهرهجویی از: تارنماهای «ایراننامه»، «تاریخ ایرانی»، «همشهری آنلاین» و «ویکی پدیا».
مرکز خدمات جامع سلامت شیبانی محله اختیاریه
دوراهی اختیاریه و کامرانیه
مجموعه ورزشی کوثر محله اختیاریه
باشگاه و زمین تنیس دیباجی محله اختیاریه
کانال رودخانه محله اختیاریه
مسجد قدیمی علی (ع) 1328 خورشیدی محله اختیاریه
حسینیه بنت البقیع محله اختیاریه
میدان اختیاریه
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393