دیرینگی زندگی در جایی که اکنون «تجریش» خوانده میشود، به 1200 سال پیش میرسد. باستانشناسان در گسترهی تجریش، در جایی که پُل رومی است، سفالهای خاکستری و سیاهی یافتهاند که نشان از پیشینهی سکونت انسان در این بخش دارد. از ده سده پیش این گستره را «طجرشت» مینامیدند و سپس در روزگاری نزدیکتر به ما، تجریش خوانده شد.
تجریشِ کهن سه محله داشت. آنها را محلهی بالا، محلهی پایین و محلهی قلعهنو نامگذاری کرده بودند. تجریش یکی از روستاهای شمیران بود. شمیرانات آبادیهای دیگری مانند چیذر، اوین، درکه، گلابدره، دارآباد، دزاشیب، نیاوران و شماری دیگر را در برمیگرفت. گویا در نیمهی سدهی یازدهم مهی(:قمری) این گسترهی پهناور به نام شمیران خوانده شده است. در سدههای دورتر به آن قصران میگفتند که خود دو بخش قصران سفلی و قصران علیا را در برمیگرفت.
نشانههای تاریخی حکایت از آن دارد که روستای تجریش در آغاز بر روی تپهای در جای کنونی پُل رومی قرار داشت. آنجا باغی بزرگ و سرسبز بود. اما یورش پیدرپی گرگها و بیم از رویارویی با آنها، تجریشیها را ناگزیر کرد که به یکباره کوچ کنند و در جایی که اکنون امامزاده صالح هست، روستای دیگری بسازند. آنجا نیز باغ پُر دارودرختی بود که «جنت گلشن» نامیده میشد. اینکه آن جابهجایی در چه زمانی رُخ داده است؟ بازگفتهایی دوگانه دارد. بیشتر گمان میرود که نزدیک به هزار سال پیش مردم تجریش ناگزیر شدهاند که روستای خود را در جای کنونیاش بنا کنند.
به هرروی، تجریش کهن، گسترهای میان باغهای الهیه، میدان کنونی تجریش و امامزاده صالح را در برمیگرفت. مرکز روستا با بازار کنونی تجریش همپوشانی دارد. دوری آن از روستای تهران نیز سه فرسنگ بود. تهران در آن روزگاران دور، روستایی کم نامونشان به شمار میرفت و آوازهی تجریش بسیار بیشتر از آن بود.
رویدادهای تاریخی تجریش
از نوشتههای کهن چنین برمیآید که در سال 455 مهی، گذار طغرل بیک، یکی از بنیانگذاران امپراتوری سلجوقی، به تجریش میافتد و او در قصران، یا بخشی از تجریش کنونی، کاخی ییلاقی میسازد. مرگ او نیز در تجریش روی میدهد و پیکر بیجانش را در خاور ابنبابویه کنونی، در برج طغرل، خاکسپاری میکنند. از آن زمان تا سدهی دوازدهم، به طرز شگفتآوری نشانهای تاریخی از تجریش در نوشتههای کهن نمیتوان یافت و رویداد درخور توجهی در این روستا روی نداده بود تا ارزش ثبت و یادکرد در تاریخهای رسمی و درباری داشته باشد. تا آنکه در روزگار زندیه به سبب بدی آبوهوای تهران، شماری از مردم به تجریش روی میآورند. از آن زمان به اینسو است که میدان و بازار تجریش رونق بسیار می گیرد.
در روزگار قاجار تجریش مرکز شمیرانات میشود. جالب توجه است که در زمان آغامحمدخان قاجار، پزشک و گیاهشناسی فرانسوی به نام «گیوم آنتوان اُولیویه» به تهران میآید و برای یافتن گیاهان دارویی سر از تجریش درمیآورد. او در سفرنامهاش از آبادانی و خوش آبوهوایی تجریش یاد میکند و مینویسد که نهتنها گیاهان دارویی بسیاری در آنجا یافته است، بلکه از دیدن روستای تجریش و زیبایی باغهای آن به وجد آمده است. از پاکیزگی کوچهها و زلالی آب گوارای تجریش نیز یاد میکند و مینویسد روستاییان تجریش آرام و مهربان دور او و همراهانش جمع شده بودند و کنجکاو بودند که بدانند ما که هستیم و از کجا آمدهایم.
فتحعلیشاه قاجار نیز که در سوهانک کاخی ساخته بود و برای شکار و سرگرمی بارها و بارها به آنجا میرفت، گاه و بیگاه به روستای تجریش سرکشی میکرد، اما دستور ساخت سازهای در آنجا را نداد. در زمان ناصرالدینشاه، با گسترش شهر تهران، جادهای نیز به سمت شمیران کشیده شد. از اینرو، دسترسی به روستای تجریش آسانتر شد و شاهزادگان و تهرانیهایی که توانایی مالی داشتند، تابستانها از گرمای بسیار پایتخت به تجریش و دیگر روستاهای شمیران پناه میآوردند.
دگرگونی بنیادین و پیوستگی روستای تجریش به تهران در روزگار رضاشاه روی داد. بهویژه آنکه او تصمیم گرفت که کاخهای سلطنتی را در سعدآباد بسازد. از اینرو رفتوآمد و گذر از تجریش فراوان شد و چهرهی این روستا دگرگونیهای بسیاری دید. جادهی قدیمی شمیران نیز که در زمان ناصرالدینشاه ساخته شده بود و تا روستای قلهک میرسید، تا میدان تجریش گسترش یافت. آسفالت خیابان پهلوی (ولیعصر کنونی) نیز تجریش را دستیابتر کرد. با فراوانی خودروها و رفتوآمد آنها به تجریش، بخشی از میدان این روستا که جای نگهداری چارپایان بود، به ایستگاه اتوبوس تبدیل شد.
با همهی آن دگرگونیها، تا دههی سی، تجریش هنوز ساختاری روستایی داشت. از آن زمان به اینسو بود که تجریش به سبب آبوهوای خوش و باغهای فراوان، پُر رفتوآمد شد. بهویژه ساخت کاخهای سلطنتی در نیاوران و سعدآباد و جای گرفتن شمار بسیاری از سفارتخانههای خارجی در تجریش، آن روستا را در نگاه پایتختنشینان جایی برای تفریح و گذران خوش ساعتهایی از روز ساخت.
میدان تجریش تهران
تجریش گردشگاه دلخواه پایتختنشینان
در گذشته خانههای روستایی تجریش به سبب شیب زمین، پلکانی ساخته شده بودند. میدان روستا را «گاو گل» مینامیدند و کارکرد اصلیاش چنین بود که روستاییان چارپایان خود را در آنجا نگهمیداشتند و برای کِشتوکار به زمینهای کشاورزیشان میرفتند. پیشهی شماری از تجریشیها نگهداری و رسیدگی به چارپایان بود.
در آن زمان پیرامون امامزاده صالح دکانهایی ساخته شده بود. با گسترش دکانها و فراوانی آنها، بازار تجریش نیز شکل گرفت و جای پُر آمدوشدی برای دادوستد به شمار آمد. تا بداناندازه که یکی از انگیزههای تهرانیها برای رفتن به تجریش، خرید از آن بازار سرپوشیده بود.
روستای تجریش سه پُل داشت و خانههای تجریشیها را در دو سوی رودخانه به هم پیوند میداد. نخست پُلی بود که در شمال روستا ساخته بودند. دوم پُلی چوبی که در زیر تکیهی روستا دیده میشد و دیگری پُل بسیار مشهوری که از آن زمان تا به امروز به نام «سرپُل تجریش» شناخته میشود و گردشگاهی دلخواه بود. ترانههایی که اشاره به سرپُل تجریش دارد، از دهههای پیش بهجا مانده است و ورد زبان مردم بود. سپستر سینماها، کافهها و دکانهای بسیاری در دو سوی پُل ساخته شد و بساط گردوییها، بلالیها و جگرکیها، رونق و بروبیایی به این پُل داد.
پیشهی اصلی روستاییان تجریش باغداری و کشاورزی بود. آنها به زبان تاتی، از زبانهای شمال باختری ایران، سخن میگفتند. تاتی زبان رایج روستاهای شمیران بود. بافت کهن این روستا از سرپُل تجریش تا میدان کنونی تجریش را دربرمیگرفت.
در بخشبندیهای کنونی، محلهی تجریش در منطقهی یک شهرداری جای میگیرد.
* با بهرهجویی از: جستار «تحلیل استخوانبندی منطقهی تجریش» نوشتهی اکرم صباغیان و نسیم خانلو؛ و نیز جستار «نگاهی به بازار تاریخی تجریش و ویژگیهای آن» نوشتهی مرضیه آزاد ارمکی. آنچه از سفرنامهی اولیویه آورده شد برگرفته از بخشی از آن سفرنامه در مجلهی «همشهری داستان» (شماره 53) است.
میدان تجریش تهران
میدان تجریش تهران
بازار تجریش تهران
میدان تجریش تهران
خیابان قدیمی دربند محله تجریش
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393