اشوزرتشت، به ما همان درسی را میدهد که در حقیقت همه ادیان هست. دین یک دانش است. پیام اشوزرتشت در چندهزار سال قبل این بود که خداوند دانا است و دانایی در جهان هستی، جریان دارد.
آنچه در ادامه میآید گفتوگوی پایگاه خبری ادیان نیوز (ردنا) با موبد اردشیر خورشیدیان، فرنشین انجمن موبدان تهران به مناسبت ششم فروردینماه، زادروز اشوزرتشت اسپنتمان، وخشور ایرانزمین است. روز ششم فروردین سپندینه روز خورداد امشاسپند بزرگترین جشن ایرانیان باستان بود. روز خورداد از ماه فروردینماه گاهشماری زرتشتی در زمان فرمانروایی لهراسب، اشوزرتشت در خانه پدرش پوروشسب، کنار رود درجی که به دریای چیچست میریخت، از مادرش دغدو زاده شد و چون نام خاندان پدرش اسپنتمان بود او را زرتشت اسپنتمان نام نهادند. زرتشت اسپنتمان در چنین روزی در زمان پادشاهی شاه گشتاسب کیانی، در سن 30 سالگی از سوی اهورامزدا (خداوند) به پیامبری برگزیده شد. روزی است که اشوزرتشت، پیروانش را فراخواند تا با خردورزی، نیک بیندیشند، جز نیک نگویند و به کردار نیک بکوشند. زرتشتیان ایران این روز را جشن هفدرو نیز میگویند. از سال 1400 خورشیدی زادروز اَشو زرتشت، پیامآور ایرانی، روز ملی «زرتشت» در مناسبتهای سالنمای رسمی کشور آمده است.
ردنا (ادیان نیوز) – محمدعلی خرمی مشکانی:
پیام آموزههای زرتشت به جهان امروز که با چالشهایی چون جنگ و تهدید سلامت جان و روان انسانها روبروست، چیست؟
اشوزرتشت، به ما همان درسی را میدهد که در حقیقت همه ادیان هست. دین یک دانش است. پیام اشوزرتشت در چندهزار سال قبل این بود که خداوند دانا است و دانایی در جهان هستی، جریان دارد و به همین دلیل نامش را «اهورا مزدا» گذاشت. اهورا یعنی هستیبخش، دا یعنی دانا و مزدآ، هم یعنی بزرگ؛ اهورا مزدا یعنی هستی بخش اَبَردانا. دانایی در همه هستی در جریان است. من وقتی با شما صحبت می کنم شما می شنوید. همه ملکولهای مغز ما میداند که باید چه کاری انجام بدهد. دانایی آنها هم کامل است.
انسان تنها موجودی است که دارای «من» است؛ یعنی شخصیت مستقل دارد، میاندیشد و سخن میگوید و میتواند «من» خود را عوض کند. هیچ موجود دیگری چنین توانایی را ندارد. همه موجودات همانطور که به دنیا میآیند، همانطور هم از دنیا میروند. آنها اسیر غریزه خود هستند. خداوند برنامهای به آنها داده وروی آن برنامه کار میکنند. تمام کلاسهای دنیا را برای شیر بگذارید نمی توانید شیر را فیل کنید.
اما انسان دارای من یا نیروی اندیشیدن است و آزادی انتخاب دارد. میتواند با اراده خود به طرف بالا برود. در دین زرتشت به این سیر حرکتی به سوی تکامل معنوی، «هومن» گفته میشود. اگر از این مرحله بالاتر برود «وهومن» میشود و در مرحله بالاتر «سپنته من» میشود. یعنی یک منِ سپید، از خود بسازد و به خدا نزدیک شود. این خدا می تواند اهورا مزدا باشد یا الله یا یهوه یا god، ؛ همه ما یک معنا را می خوانیم. واژگان و نامها متفاوت است. ما میگوییم، خورشید، عربها میگویند شمس و اروپاییها میگویند سان.
دانش دین، مانند همان دانش چشم پزشکی یا دانشهای دیگر است. یک بخش آن، کشف حقیقت از طبیعت است. زرتشت قانون کشف حقیقت طبیعت را «آشا» گذاشته است. چند سال پس از اسلام این واژه «عشق» شد.
انسان، آفریننده اخلاق است. میتواند بالا برود وهومن بشود و میتواند پایین برود و «دژمن (بدمنش)» یا «اکمن» یا « اهره من ) بشود. فرشته و شیطان هردو ما انسانها هستیم. خدا به انسان خرد داده که بتواند دنیا را هم بسازد و هم تخریب کند. بدبختی دنیا، در دست آدمهای اهرمن است و خوشبختی ها، سپنته منها هست.
مفهوم هومن، همان بهمن است که در سرود ملی ما هم هست. هومن یا همان «هو» باید فر ایمان همه ما بشود. هر کسی که به دنیا میآید عقل یا به قول ما خرد دارد. خرد طرفدار خود انسان است و همه چیز را برای خود میخواهد. همه انسانها وجدان که همان دین است هم بگونه خدادادی و سرشتی دارند. پیامبران آمدهاند، تا وجدان پروری کنند. کار دین، وجدان پروری از راه خردورزی است.
ما باید بتوانیم با این آموزها ی خدایی( الهی)، راست را بر اساس خرد دانا و پویا از دروغ جدا کنیم و نیک را از بد، برپایه وجدان هشیار و بیدار انسانی ارزشگذاری کنیم و نیکترین ها را برگزینیم و به اجرا بگذاریم. جز راست نجوییم و جز نیک نپوییم.
یعنی تنها راه نجات انسان، این است که جز راست نجوید و هرکاری که میکند بر اساس آخرین دانش روز انجام دهد. نه بر اساس آگاهی. آگاهی Information یا همان اطلاعات است. اطلاعات معلوم نیست که درست باشد یا نباشد. دانایی Knowledge است. ما باید به Science یا علم برسیم. ما همگی باید بیاموزیم که، آگاهی خود را تبدیل به دانایی کنیم. راست را از دروغ جدا کرده و به شناخت برسیم. وقتی به این دانایی رسیدیم . دروغ و توهم را دور می ریزیم و راستی ها را بر اساس اخلاق انسانی و متکی به حقوق بشر، پیش ببریم.
اخلاق انسانی میگوید، هر حقی برای خود قایل هستی، برای دیگران هم قایل باش. پیمودن راه راست (حقیقت) در همه ادیان یکی است. مسلمان، وقتی که نماز می خواند. می گوید «اهدنا الصراط المستقیم»، یا می گوید «هی علی خیرالعلم». بسیاری از مردم این را می خوانند. ولی به مفاهیم آن عمل نمی کنند. نماز ستون دین است و قرض از آن ستون، نگه داشتن ساختمان دین است. ساختمان دین، همان حقیقت دین ، اندیشه نیک و گفتار و کردار نیک است. هدف خداپرستی است. ما باید از آنچه خدا آفریده پرستاری کنیم. پرستش از پرستاری است. یعنی ما باید از تن و روان خود و خانواده و جامعه و محیط زیست خود، پرستاری کنیم. و تا می توانیم طوری زندگی کنیم که تامین منافع ما حداقل در تعارض با منافع دیگرانسان ها، نباشد. اشورزرتشت می گوید خوشبختی خود را در خوشبختی دیگران جستجو کنیم؛ نه تنها به زیان کسی نشود. بلکه کارآفرینی و تولید کنیم و کاری کنیم که بتوانیم دیگران هم، خوشبخت کنیم. یعنی وقتی گلیم خود را بیرون می کشیم. گلیم دیگران را هم بیرون بکشیم.
حقیقت دین در همه ادیان یکی است. وقتی دین را پیاده کردند. بسته به جامعه ای که در آن پیاده شده طریقت و شریعت مذهبی مختلف شکل گرفته است. لذا یک دین، هفتاد، هشتاد فرقه مذهبی پیدا می کند. اختلاف مسلمانان بر سر چیست؟ همه آنها کتاب واحدی به نام قرآن مجید دارند. اما مشکل این است که برخی از آنها، طریقت را چسبیده اند و حقیقت دین را رها کرده اند. حقیقت دین این است که ما باید اخلاق نیکو بیاموزیم تا به خدا نزدیک شده و فضای یکتایی ایجاد کنیم. وقتی به اینجا رسیدیم، به طریقت و شریعت دیگران هم احترام می گذاریم. یکی می خواهد به سمت مکه بایستد و من می خواهم طرف نور بایستم و خدا را نماز بگذارم. وقتی اصل این است که به خدا برسیم. پس نباید به این چیزها گیر بدهیم و اصل را رها کنیم. ما باید شریعت خود را داشته باشیم، «انسانی فکر کنیم، ملی کار کنیم و بر اساس آن سنت و آداب مدهبی خود را هم انجام دهیم.
وقتی به اینجا می رسیم، که به مفاهیم نمازی که می خوانیم، عمل کنیم. زبان نمازها متفاوت است، اما حقیقت آن یکی است. انسان باید چنان نیک شود که سود او به سود دیگری باشد. آزادی فردی را برحدی بگذاریم که عدالت اجتماعی را نقض نکند. آزادی فردی است که هرکسی هرکاری می خواهد بکند. اما عدالت اجتماعی این است که آزادی شما باعث سلب آزادی دیگران نشود. فقط و فقط راستی باشد. یعنی هرچه می اندیشیم، به زبان بیاوریم و به هرچه بر زبان می آوریم، عمل کنیم. همه پیامبران به ما می گویند راه راست پیشه کنید. دروغ در همه ادیان بد است. و دروغگو و دروغ پرست، دشمن خداست.
آموزشهای اشوزرتشت، مانند آموزشهای همه پیامبران، همیشگی است. این آموزها ها در بخش حقیقت تمام ادیان هست. ما وقتی از حقیقت ادیان صحبت می کنیم. یعنی آنچه که در کتاب آسمانی آنها آمده است. نه آنچه که بعدها چهره های مذهبی تفسیر یا تحلیل کرده اند. الان میدانیم که بخشی از اوستا را موبدها، در درازای تاریخ نوشته اند. آنها هم محترم و ارزشمند است. اما می دانیم آنها طریقت و شریعت کیش (مذهب ) زرتشتی است. و حقیقت دین در کتاب آسمانی ما که گاتاها می باشد، موجود است. که در نمازهای ما زرتشتیان خلاصه شده است. لذا نماز فقط خم و راست شدن نیست و باید به مفاهیم نماز عمل کنیم. که جز راست نجوییم و جز نیک نپوییم.
این جمله را اشوزرتشت اولین بار گفته، چون جزء نخستین پیامبران شناخته شده است. و بعد هم حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی (ع) و حضرت محمد(ع) می آید و چون همگی از سوی یک خدای یکتا به پیامبری برگزیده شده اند. همه اینها، یک حقیقت را بیان می کنند.
زبان خداوند زبان علم است. وقتی که کشف کردیم که طبیعت به چه زبانی یا چه قوانینی کار می کند. و آن قوانین را کشف کردیم. اینها علوم پایه ما می شود. طریقت و شریعت علوم کاربردی است. این علوم کاربردی، باید بر اساس علوم پایه باشد. و از راه راست نیکی افزا خارج نشود.
ما وقتی که به حقیقت ادیان پی ببریم، تلاش می کنیم که خداگونه شویم. خدا نمی شویم، اما خداگونه می توانیم بشویم و خداوکیلی کار می کنیم. ما زرتشتیان و شیعیان، به وحدت وجود معتقدیم. یعنی خداوند را در همه جا می بینیم. به دریا بنگرم، دریا تو بینم. بنابراین سعی می کنیم که به او یا «هو»، که نهایت رسیدن به تعالی بشری و خدای یکتا می باشد ، برسیم.
مهمترین مانع تحقق حقیقت ادیان چیست؟
توجه نداشتن به حقیقت ادیان و منافع است. فراموش نکنیم که انسان آفریننده اخلاق است. چه از نوع نیک یا بدش. شوربختانه در بیشتر جوامع در دنیا، پنج درصدی به قدرت می رسند. پنج درصد تحصیل کرده را استخدام می کنند. و حقوق ۹۰ درصد دیگر، جامعه خود را کم و بیش نادیده می گیرند. لذا ما باید به وسیله دین و وجدان خود، نفس اماره را کنترل کرده و آنچه را برای خود می پسندیم، برای دیگران نیز بپسندیم. انسان در هر شرکتی و هرکجا مسئولیتی قبول می کند، باید مراقب باشد که راستی بیافشاند و از دروغ و ریا دوری کند و کلک نزنند. انسان دین دار، همواره حس می کند که در مقابل خداوند یکتا و بقیه مردم مسئول است، طوری زندگی می کند که حق دیگران را ضایع نکند و اگر کسی حقش را ضایع کرد، با کسی دعوا نمی کند. بلکه برپایه قانون در مراجع قضایی طرح دعوی می نماید و از حقوق حقه خود دفاع می نماید. باید تلاش کنیم که سرشار از انسانیت و اخلاق نیکو بشویم.
رهبران دینی، در تحقق این هدف چه نقشی دارند؟
کار رهبران دینی، در همه ادیان، آموزش فرهنگ است. فرهنگ یعنی فرهای که به ما انسان ها هماهنگی می دهد. مانند سرهنگ که به سرها هماهنگی می دهد که به همه یک جهت بایستند. یک گروه پنجاه نفره به رهبری سرهنگ، از جای بزرگی دفاع می کنند. فرهنگ هم به فره انسان ها، هماهنگی می دهدتا به بسوی فره کل که خدا میباشد. حرکت کنیم. ما می گوییم نیرویی از خدا، به نام فره، در وجود ما انسان ها هست. الان فروردین است. یعنی باید تمرین کنیم که دین یا وجدان ما پیش برنده باشد. فره وهر، یعنی قدرت پیش برنده، ما باید این فره ایزدی خود را چنان آراسته به راستی و نیکی کنیم . که به سوی فره کل که خداوند یکتا و بی همتا می باشد، برود و این کار فرهنگ است. هرچه فرهنگ یک ملت بالاتر باشد. از دروغ متنفر تر می باشد. و راستی پیشه می کند که به بالاترین قدرت او می انجامد. کار روحانیان این است که به مردم فرهنگ بیاموزند و به آنها که تحت نفوذ او هستند. هماهنگی بدهند تا به سوی فره کل و خداوند یکتا بروند.
اصلا کار ما روحانیون فرهنگ آموزی است. کار ما مدنیت نیست. فرهنگ زیر بنای مدنیت است، مدنیت کار سیاست مداران است. البته اگر روحانی، سیاستمدار بود. کار او مشکلتر میشود. اگر یک روحانی سیاستمدار شد، باید خودش همان فرهنگ دینی و وجدانی را رعایت کند و همان حقی را که به خود می دهد، به دیگران هم بدهد و حق کسی را ضایع نکند. کار روحانیون بالابردن سطح فرهنگ جوامع بشری است.
پیام شما به عنوان یک رهبر مذهبی در زادروز اشورزرتشت چیست؟
همه پیامبران از سوی یک خدای یکتا آمده و دین آورده اند. ما روحانیون باید مردم را به سوی راستی و نیکی دعوت کنیم. از دروغ و بی عدالتی و جنگ و خونریزی متنفر باشیم. وقتی جنگ می کنیم، سرباز طرف مقابل هم که کشته میشود، یک انسان است. جنگ با دفاع فرق دارد. دفاع مقدس است. من خودم پنج بار به جبهه رفته ام. دفاع مقدس است. اما جنگ نامقدس است. خدا از جنگ بیزار است. باید از کودکی بیاموزیم و بیاموزانیم که جز راست هم نجوییم. به آنچه می گوییم، عمل کنیم. این نباشد که به یک چیزی بیندیشیم و مطلبی دیگری را بیان کنیم. و عمل نماییم.
اندیشه نیک حتما باید با گفتار و کردار نیک باشد. هدف وسیله را توجیه نمی کند. کسی که معتقد است، هدف وسیله را توجیه می کند دیندار نیست. دیندار کسی است که بداند اندیشه اش هر مقدار هم که نیک باشد، باید با گفتار و کردار نیک پیاده کند. دو رویی و دو رنگی با بردن راست از بین میرود و تحقق پیدا می کند. ما باید با دانش، نادانی. و با دارایی، ناداری (فقر) و با نور به نبرد با تاریکی برویم و آنها را از بین ببریم. این مبارزه، یک مبارزه اندیشمندانه است.