امروز فرخ و پیروز روز ماه ایزد، نَبُر روز پرهیز از خوردن گوشت، دومین روز گهنبار چهره میدیوزرم گاه، 12 اردیبهشتماه سال 3759 زرتشتی، شنبه 11 اردیبهشتماه 1400 خورشیدی، یکم می 2021 میلادی
کیومرث صابری، نامور به «گل آقا»، 11 اردیبهشتماه، سال 1383 خورشیدی پس از دو سال تحمل رنج بیماری در 63 سالگی از میان ما رفت و تصویری از چهرهی همیشه خندان را در یادها به جا گذاشت.
صابری، پایهگذار موسسه گلآقا، کیومرث صابری فومنی، نویسنده و طنزنویس در شهریورماه 1320 خورشیدی در فومن چشم به جهان گشود. کیومرث پس از گذراندن تحصیلات دبستانی برای کمک به مخارج خانواده به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت. در سال ۱۳۳۶ در امتحان ورودی دانشسرای شبانهروزی کشاورزی ساری که از فومن فقط یک نفر را میپذیرفت قبول شد. پس از گذراندن دوره دو ساله، در هجده سالگی به عنوان معلم یک دبستان در روستای کسما مشغول به خدمت شد و یک سال نیز در روستایی بهنام کوچهچال مدرسهای چهار کلاسه بدون معلم و ناظم و مدیر و خدمتگزار را اداره کرد. او در ۲۰ سالگی بهطور متفرقه در رشته ادبی آزمون داد و دیپلم گرفت. همان سال در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق تهران پذیرفته شد. از دانشگاه تهران فوق لیسانس ادبیات داشت و دوران معلمی، در مجله توفیق فعالیت میکرد. صابری با تشکیل دولت شهید رجایی ، بهعنوان مشاور فرهنگی ایشان مشغول به کار شد.
او از سال ۱۳۶۳ به نوشتن یادداشتهای روزانه طنز با نام مستعار «گل آقا» و باعنوان «دوکلمه حرفحساب» در محتوای انتقادی با روزنامه اطلاعات همکاری میکرد.
و پس از گذشت شش سال، تصمیم گرفت که نخستین هفتهنامه طنز پس از انقلاب را منتشر سازد. وی با هدف تیراژ صدهزار نسخه، در یکم آبانماه سال ۱۳۶۹ خورشیدی نخستین نسخه هفتهنامه گلآقا را به بهای ۱۵ تومان منتشر کرد که با نایاب شدن نسخههای اولیه ناچار به تجدید چاپ شد.
هفتهنامه «گلآقا» به مدیریت صابری سرآمد نشریاتی بود که در گذر دهههای ۷۰ و ۸۰ با زبان طنز و کاریکاتور به نقد فضای سیاسی و اجتماعی کشور میپرداخت.
در دوم آبان سال ۱۳۸۱، و در دوازدهمین سالگرد انتشار هفتهنامه گلآقا، همزمان با چاپ ۵۴۸مین شماره، گلآقا تصمیم به بستن هفتهنامه بهدلایلی نامعلوم گرفت و با چاپ سرمقاله شماره ۵۴۸ که این بار در آن نه شاغلام و غضنفری بود و نه گلآقایی، با نام صابری از تصمیم خود برای پایان کار هفتهنامه خبر داد.
کیومرث صابری در ۶۳ سالگی پس از تحمل بیماری سخت درگذشت، در حالی که به اصرار خودش جز چند نفر، کسی از بیماریاش خبر نداشت تا دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد.
خندهرو هر که نیست از ما نیست اخم در چنته گل آقا نیست
۱۱ اردیبهشت “یکم ماه می” روز جهانی کار و کارگر گرامی باد
كارگران بازوان پویای هر جامعهای به سوی رشد، والایی و شكوفايی هستند.
بیگمان همه پيشرفتهای به دست آمده در مسير زندگی، ریشه گرفته از رشد و پويايی فكر و گسترش انديشهورزی است.
ماه به اوستایی «ماونگَ» مانند خورشید ستودنی است. در اساتیر، ماه سازندهی نژاد ستوران شناخته شده است. در ماهیشت این ایزد آموزگار گیاه و رستنی خوانده میشود. این روز یکی از چهار روز پرهیز از خوردن گوشت است. زرتشتیان این روز را « نبر» مینامند و از کشتن حیوانات و خوردن گوشت خوداری میکنند. در این روز اوستای «ماه نیایش» از سوی زرتشتیان خوانده میشود.
ماه روز ای به روی خوب چو ماه
باده لعل مشکبوی بخواه
دوازدهمین روز از ماه سیروزهی زرتشتی «ماه» و سی روز از سال ماه نامیده میشود. ماه نام سیارهای هست كه در فرهنگستان ادب پارسی به همان ماونكهه نوشته و خوانده مىشود. ماونگهه در اوستا آمده یشت هفتم به ماه است. در ماه نیایش از ماه یشت گفته شده است.
در اوستا سازندهیِ تخمه و نژاد جانوران و آدمی هست و در اوستا پرورش گیاه و رستنی هست. نَبُر به چمار (:معنای) كشتار نكردن جانوران در این روزها و پرهیز از خوردن گوشت است. پرهیز از خوردن گوشت در خوراک خود برای چهار روز در ماه میدارند. در درازای روز (روزه) كار ناپسند می شمارند، اما در هر ماه و تنها در چهار روز به نامهای بهمن، دومین روزِ ماه، «ماه»، دوازدهمین روزِ ماه ، گوش، چهاردهمین روز به ماه و رام، بیستویكم به ماه زرتشتی و مزدیسنا هست .
در اوستا نگهداری از چارپایان آمده و سفارش شده است، جانورانی که از كشتار آنها پرهیز شده، سگ و گربه و بره و بز و اسب … و هرگاه پیر شدند، از آنها بدرستی نگهداری كنند.
در مزدیسنا از كشتن جانوران ویرانگر و موذی سفارش شده …
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
ماه روز ای به روی خوب چو ماه
باده لعل مشکبوی بخواه
گشت روشن چو ماه بزم كه گشت
نام این روز ماه و روی تو ماه
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
می خور و با دوستان گفت و گو کن
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
بخور باده با دوستان، روز (ماه) / ز ماه خدای، آمد کارخواه
2 پاسخ
چه زندگی پرفراز و نشیب ولی رو به رشدی داشته است. روانش شاد.
یاد گل اقا به خیر و شعری که همیشه بر جلد مجله می نوشت: خنده رو هرکه نیست از ما نیست // اخم در چنته گل اقا نیست.