امروز پیروز و فرخ روز دی بهدین، 23 خوردادماه سال 3759 زرتشتی، آدینه 21 خوردادماه 1400 خورشیدی، 11 ژوئن 2021 میلادی
۲۱ خرداد ۱۳۵۳ خورشیدی، دکتر محمد خزائلی بنیانگذار «انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران» و «آموزشگاه نابینایان بزرگسال» در تهران درگذشت.
خزائلی در ۱۸ ماهگی دچار بیماری آبله شد و بیناییاش را از دست داد، اما توانست با روش حفظ کردن معلومات تدریسشده در مدرسه و دانشگاه، به تحصیلاتش ادامه دهد و تا مقطع دکتری در رشته ادبیات و حقوق ادامه تحصیل دهد. او که «محمد نابغه» مینامیدندش، همچنین به زبانهای فارسی، عربی، فرانسوی و انگلیسی چیره بود. وی بیشتر زندگانی را به بهبود وضعیت نابینایان در ایران سپری کرد و بنیادگذاری چند مرکز آموزشی برای نابینایان، تالیف چند مجله و کتاب از جمله خدمات وی بهشمار میآید. وی نهتنها به باسواد کردن افراد بینا کوشید بلکه از باسواد کردن نابینایان نیز غافل نبود. او نخستین کسی بود که «انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران» و سپس «آموزشگاه نابینایان بزرگسال» را بنیاد نهاد. محمد خزایلی در سال ۱۳۱۱ آموزشگاه خزائلی را در اراک بنیاد کرد و آموزشگاههای پرشمار خزائلی را در تهران بنیاد نهاد و همهی آنها را شخص خود مدیریت میکرد. او بنیانگذار نخستین مدرسه شبانه در ایران است. وی افزون بر تدریس در آموزشگاهها، در مراکز آموزشی عالی کشور نیز به تدریس ادبیات فارسی میپرداخت و در مدت ۶۲ سال زندگی ارزشمند ۳۹ کتاب ارزنده نگارش کرد که بیشتر آنها در دانشگاهها و مدارس تدریس میشود.
در آنزمان برای آموزش و پرورش نابینایان، وسایل و مدارس خاص وجود نداشت، از اینرو محمد خزائلی، زادهی سال ۱۲۹۲ اراک، رهسپار مکتبخانههای آن زمان شد و در هفت سالگی بهمکتب شیخ حسین مدنی رفت. مدتی برای فراگرفتن قرآن نزد شیخ میرفت تا روزی به پدرش گفت: «آقای معلم قرآن را غلط میخواند!» و این نخستین نقد او نسبت به محیط آموز و پرورش بود. پدرش متوجه شد که این مکتبخانه جوابگوی خواسته پسرش نیست، پس با راهاندازی نخستین مدرسه در اراک بهنام مدرسه صمصامیه او را روانه این مدرسه ساخت. درسها را برایش میخواندند و او با داشتن حافظه قوی آنها را یاد میگرفت. وی در ۱۲ سالگی قرآن را کامل ازبَر بود و چنانچه آیهای برایش تلاوت میشد بیدرنگ دنباله آن را قرائت میکرد. رفقای دوران تحصیل وی نقل میکنند: هنگامی که برای گردش و تفریح بهبیرون شهر میرفتند، از آنان درخواست میکرد که نوشتههای روی سنگ قبرها را بهوی نشان دهند و او با لمس کردن آنها با اشکال مختلف حروف فارسی آشنایی پیدا میکرد. او در دوره ابتدایی همیشه شاگرد اول بود و باوجود نابینایی با اشکال زیادی مواجه نشد و پایه ششم ابتدایی با معدل ۲۰ گذراند
وی هیچگاه در راه تحصیل علم از پای ننشست و به آموختن ادبیات عرب، فلسفه قدیم، عرفان، فقه و اصول، ملل و نحل، علم کلام و تاریخ اسلام پرداخت. آنگاه بهتهران آمد و باوجود مشکلات فراوانی که در سر راهش بود، در کنکور دانشگاه شرکت کرد و سرانجام در سال ۱۳۲۴ موفق به گرفتن درجه لیسانس با رتبه شاگرد اولی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران و نیز مفتخر بهدریافت مدال علمی شد. پس از آن باز هم در سال ۱۳۲۵ از دانشکده حقوق و در سال ۱۳۲۹ از دانشکده ادبیات بهدریافت لیسانس توفیق یافت و سال ۱۳۳۲ در رشته ادبیات فارسی و در سال ۱۳۳۶ در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران درجه دکترا گرفت.
دکتر خزائلی، پس از یک هفته اغما ۲۱ خوردادماه ۱۳۵۳ در تهران چشم از جهان فروبست و در بهشت زهرا بهخاک سپرده شد.
این روز كه همچون، دیبآذر و دیبمهر به معنای دادار یا آفریدگار است یكی دیگر از تعطیلیهای هر ماه بهشمار میآمده است. در ایران باستان استراحت کاری بوده و روز نیایش همگانی است.
بیستوسومین روز در گاهشماری دینی زرتشتی دیبدین نامیده شده است. دی به چم آفریننده و آفریدگار است. در گاهشماری ایران باستان به جز روز یکم هر ماه که اورمزد روز نامیده میشود سه روز دیگر به نام اهورامزداد است که به صورت دی آمده و چون در ماه سه دی وجود دارد برای مشخص شدن نام روز بعد را به آن می افزایند تا از هم مجزا گردد,”دیبآذر،دی بمهر،دی بدین”. دی در ادبیات اوستا به چم اهورامزدا می باشد که به شوند سپندینگی این نام بارها در ماه بازگویی شده است. در اوستا نام همکاران را اورمزد اواگاه, سه دی ویسپه شام نامیدهاند.
دی یکی از نامهای اهورامزداست و در اوستا به صورت دَثوش یا دَدوش یا دَذوه صفت و به چم (:معنی) آفریننده آمده است.
روز هشتم، پانزدهم و بیست و سوم ماه دی برای آن که نام این روزها با نام ماه یکی شده، جشن ماهانه گرفته میشود.
نماد این روز در دین زرتشتی گل «شنبلید» است .