امروز پیروز و فرخ اورمزد روز و شهریورماه خجستهباد، یکم شهریورماه سال 3759 زرتشتی، چهارشنبه 27 اَمُردادماه 1400 خورشیدی، اَمُرداد نماد جاودانگی و بیمرگی، 18 آگوست 2021 میلادی
۲۷ امردادماه 81 سال پیش، محمد غفاری نامور به کمالالملک نگارگر نامی دوره معاصر ایران و آفرینشگر آثار ارزندهای چون تالار آینه و بازار کربلا در 95 سالگی در نیشابور درگذشت. کمالالملک یکی از چهرههای سرشناش و پرنفوذترین شخصیتهای تاریخ هنر معاصر ایران بهشمار میآید.
محمد غفاری وقتی «کمالالملک» شد که هفت سال از زندگیاش را به پای پرآوازهترین اثرش «تالار آینه» گذاشت. تصویری که این هنرمند بزرگ با نور و رنگ از تالار آینه کاخ گلستان ساخت، هر بینندهای را شیفتهی هنر میکند. او در مدت حضور در دربار ناصرالدین سلطان قاجار، ۱۷۰ تابلو کشید که پرآوازهترین آنها «تالار آینه» است و نخستین تابلوییست که آن را «کمالالملک» امضا کردهاست. ۳۵ تابلوی رنگ و روغن کمالالملک موجود در مجموعه فرهنگی تاریخی و میراث جهانی کاخ گلستان در فهرست آثار ملی منقول ثبت شده است. مدرسهی صنایع مستظرفه را کمالالملک در سال ۱۲۸۹ خورشیدی در عمارت حوضخانه در باغ نگارستان برای تدریس و گسترش نگارگری بنیاد کرد. در این مدرسه از سال ۱۳۰۲ خورشیدی، افزونبر نقاشی، هنرهای دستی همچون منبتکاری، موزاییکسازی و قالیبافی هم تدریس میشد. چند سال بعد، زیر نگرش کمالالملک، ابوالحسن صدیقی بخش مجسمهسازی را نیز راهاندازی کرد. پس از مرگ کمالالملک مدرسه صنایع مستظرفه به دو مدرسه دیگر یعنی هنرستان کمالالملک و هنرستان هنرهای سنتی تقسیم شد.
محمد غفاری نامور به کمالالمُلک، زادهی سال ۱۲۲۴ کاشان، او برادرزاده ابوالحسن غفّاری نامور به صنیعالملک از نخستین دانشآموختهی ایرانی در فرنگ و از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود. وی تحصیلات اولیه را در زادگاهش گذراند. پدرش میرزابزرگ که همچون پدرانش دارای حرفه نقاشی بود، ابوتراب، پسر بزرگترش و محمد را برای ادامه تحصیل راهی تهران کرد.
کمالالملک پس از آمدن به تهران، به همراه برادر بزرگترش در مدرسه دارالفنون در رشته نگارگری به هنرآموزی و دانشاندوزی پرداخت. هردو برادر در مدت سه سال تحصیل توانستند موفقیتهای بسیاری را بهدست آورند. در پایان سال سوم، ناصرالدینشاه هنگام بازدید از مدرسه دارالفنون، با دیدن تابلویی که از چهره اعتضادالسلطنه، رییس وقت مدرسه دارالفنون که بهدست محمد غفاری کشیده شده بود، تحت تأثیر قرارگرفت و دستور داد تا او را بهعنوان نقاش به استخدام دربار درآورند.
باحضور در دربار، درآغاز فرنام (:لقب) «خان»، سپس «پیشخدمت ویژه» بهوی پیشکش شد و پس از چندی ناصرالدینشاه، تحت تأثیر آثار او قرارگرفت و سبب شد تا شاه خود بهشاگردی وی درآید و او را در ابتدا بهلقب نقاشباشی و سپس به فرنام کمالالملک منصوب کند. او در مدت حضور در دربار ۱۷۰ تابلو کشید که پرآوازهترین آنها «تالار آینه» است و نخستین تابلوییست که آن را «کمالالملک» امضا کردهاست.
پس از کشته شدن ناصرالدینشاه، کمالالملک برای مطالعه به اروپا رفت. (۱۲۷۶) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید و در موزهها بهرونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت و در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. این سفر اروپایی تأثیری مثبت در روش کار و حتا شیوهی نگرش او گذاشت و بهدستور مظفرالدینشاه به ایران بازگشت (۱۲۷۹) و کار در دربار را ادامه داد، ولی درعمل نتوانست با خواستهای شاه جدید کنار بیاید. بهعراق رفت و چندسالی را در آنجا گذرانید. سالهای (۱۲۸۱ تا ۱۲۸۳) پردههای زرگر بغدادی و میدان کربلا را بههنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد.
بازگشت کمالالملک به ایران، همزمان با انقلاب مشروطه شد. او اگرچه به مشروطهخواهان متمایل بود ولی در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در این هنگام کمالالملک با انتشار نوشتارها و ترجمه برخی آثار ژان ژاکروسو و دیگر نویسندگان آزادیخواه فرانسه، بهسهم خود با حرکت مردم، همراه بود. او در سالهای بعد، مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بردوش گرفت و در این مدرسه با کوشش فراوان بهپرورش شاگردان کوشید که زبدهترین آنها، استادانی در مکتب او شدند.
وی سرانجام بهدلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶) و بهملک شخصیاش در حسینآباد نیشابور کوچید. (۱۳۰۷) در آنجا بر اثر حادثهای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سالهای آخر زندگانی بهنقاشی ادامه داد. در شرح این حادثه روایتها مختلف است از جمله گفته میشود که سالار معتمد گنجی، از خوانین منطقه و دوست کمالالملک، آجری را برای زدن یک کارگر حمام پرانده که بهعینک و چشم کمالالملک آسیب رسانده است. قاسم غنی پس از این حادثه بر بالین استاد حاضر شد و پس از آن او مدتی برای مداوا به تهران رفت.
محمد با خواهر مفتاحالملک یکی از بلندپایگان دربار ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک دختر به نام نصرت و پسری بهنام حسین علیخان شد. سرانجام محمد غفاری «کمالالملک» ۲۷ امرداد ۱۳۱۹ در ۹۵ سالگی درگذشت و در کنار مزار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری بهخاک سپرده شد. کمالالملک غفاری، آرزو داشت آرامجای ابدیاش در روستای زادگاهش، «حسن آباد» کاشان، باشد. اما هنر دوستان و نزدیکانش او را در کنار آرامگاه عطار نیشابوری، در محلهی شادیاخ شهر نیشابور، به خاک سپردند.
در گاهشمار زرتشتی سال به ١٢ ماه ٣٠ روز بخش میشود كه هر روز به نامی آراسته است. امروز نخستین روز ماه در گاهشمار زرتشتی است. نام این روز «اورمزد» است.
اورمز, هورمزد, هرمزد: مخفف اهورامزدا, خدای یگانه, نام ستاره مشتری, نام فرشتهای, نام نخستین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است.
اورمزد یکی از نامهای خدای بزرگ ایرانیان باستان و زرتشتیان, آفرینندهی زمین و آسمان و آفریدگان . امشاسپندان و ایزدان نیز آفریده اویَند او عین قدرت و دانش و بنمایهی نیکی و راستی و سپندینه و پرهیزکاری و پارسایی است. اشوزرتشت در گفتوگویی عاشقانه با معشوق خود اهورامزدا تا به جایی میرسد که خویش را پیامآور راه اشویی، که همانا راه اهوراییست میبیند و این راه را به مردم میشناساند. این روز پر از دادههای اهورایی و روزی بزرگ دانسته شده.
امروز اورمزدست ای یار میگسار
برخیز و تازگی کن و آن جام باده آر
ای اورمزد روی بده روز اورمزد
آن می که شادمان کندم اورمزدوار
اَهورامَزدا (به اوستایی مزدا اهوره. «مَزدا اَهورَه») نیز با نامهای: اهورا، اورمَزد، هورمَزد، اورمُزد، هورمُز و هُرمُز نامِ آفریدگارِ نِکوییها و دادار و پروردگارِ همهی هستی در مَزدَیَسنا است.
اهورامزدا آفریننده جهان است. مزدیسنان اهورا مزدا را میپرستند. اهورامزدا خالق و داور همهی چیزهای مادی و معنوی و نیز آفرینندهی روشنی و تاریکی و برقرار کننده نظم هستی (اشا) است. او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده است، پس به راستی او از نیستی میآفریند و با خود تنهاست. برای اهورا مزدا در هرمزدیشت، در حدود شصت صفتِ نیک آورده شده و تقریباً همهی چیزهای خوب به وی منتسب شدهاست. همچنین او در مزدیسنا دارای شش صفتِ برجسته زیر است:
سپنتا مینو یعنی مقدسترین روان، خشثرهویرنه به گویش امروزی شهریور یعنی شهریار و پادشاهی که باید برگزیده شود، سپنتهآرمیتی است یعنی پارسایی مقدس. هورتات بگویش امروزی خورداد به چم (:معنی) جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی. او اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاکی است. همچنین وهومَنَه است به معنی خوب منش. این صفات در مزدیسنا به نامِ امشاسپندان خوانده میشوند و پایههای کمال در دین زرتشتی برای رسیدن به روشنایی بی پایان است. از این هفت امشاسپندان است که هفت شهر عشق و هفت آسمان و هفت خوان اسفندیار و هفت خوان رستم و هفت سین و هفت کشور و … گرفته شده است.