با همان گذر گاه به گاهشان شاداب میشویم. خبر داریم که وقتهایی احوالپرس ما هستند. در آسمان بلند و تالابها و دریاچهها چرخ میزنند و باز بال و پَر زنان راهی سفرهای دور و درازشان میشوند. آنگاه ما میمانیم و چشم بهراهی آمدن «مِرگوس»های کاکل به سر. سالها مانند برق و باد میآیند و میروند و هر بار باید با این غصه کنار بیاییم که مرگوسهای زیستبوم ما کمتر و کمتر میشوند. نه اینکه نباشند؛ هستند، اما دیدنشان به این سادگیها نیست. خشکسالی و کمآبی تالابها بودنشان را دشوار کرده است. پی شادی آن سالها میگردیم که فراوان بودند و قلبهامان از دیدن پرواز و به خوشی نشستنشان لبریز از شادی میشد.
ما به مرگوسها نام دیگری هم دادهایم و آنها را اردک ماهیخوار نامیدهایم. هر نامی که داشته باشند دیدنشان شادیآور است. آنها به اردکها مانندگی میبرند. مرگوسهایی که در ایران یافت میشوند مرگوس سفیدها، کاکلیها و مرگوس بزرگها هستند. شمار مرگوس کاکلیها اندکی بیشتر است و با ما آشناتر هستند. هر چند در گذشتهها فراوانتر بودند، اما این سالها هم به شکل پراکنده در دریای کاسپین (خزر) و ساحل خروشانش پیدا میشوند. در بخش مرکزی استان فارس هم دیده شدهاند. با اینهمه، انگار سرگرداناند و آرام و قرار ندارند. از چیزی واهمه کردهاند؟ نگران خشکی تالابها هستند؟ همهی اینها هست و دشواریهای دیگر و افزونتری که مرگوسهای کاکلی را با آن موهای آشفته و شانه نخوردهی روی سرشان، از ما دور میکند.
مرگوس کاکلی
مرگوس کاکلیها مهمان زمستانی ما هستند. گفتیم که آنها را بیشتر از هر جای دیگر باید در شمال کشور دید. خبر خوش آن است که در دیماه 1398 برای نخستینبار و به شکلی ناگهانی در تالاب گندمان استان چهارمحال و بختیاری دیده شدند. آنجا چه میکردند؟ پی چه میگشتند؟ کسی نمیداند. چون هیچگاه مرگوسها در تالاب گندمان دیده نشده بودند. آمدنشان هم شادی آورد و هم هیجان. نمیدانیم پس از آن باز مرگوس کاکلی در گندمان دیده شد یا نه؟ به هر روی پروازشان در تالاب گندمان رویداد تازهای بود.
از آن شگفتآورتر دیدن مرگوس کاکلی در تالاب هورالعظیم استان خوزستان بود. آن هم درست در امردادماه امسال که هورالعظیم غرق در دشواری و خشکی و هزار دردسر دیگر، جان به لب شده است. شاید مرگوس کاکلی نگران تالاب است. شاید بیباور از حرفهایی که شنیده، آمده است که با چشمان خودش ببیند تالاب پُرآب هورالعظیم به چه حال و روزی افتاده است و چگونه خشک لب و تشنه است. میدانیم غصهاش گرفته بود. چه کسی غصهاش نمیگیرد؟
مرگوسها دریاچهها، رودخانههایی که جریان تند آب دارند و آبگیرهایی را میپسندند که پیرامونشان پُردرخت و شاخ و برگ است. آنجا، جستوخیزکنان زندگی میکنند و در آب غوطه میخورند.
پرواز مرگوس تند و در خطی راست است. کجتابی ندارد و پروازش را موجدار نمیکند. روبهرو را مینگرد و آسمان را میشکافد. پروازش تماشایی است، بهویژه هنگامی که گردنش را روبه جلو کشیده نگه میدارد. غرور پایداری هم دارد. یک ویژگی دیگر مرگوس کاکلی این است که پیش از پرواز و برخاستن، بر روی آب میدود و سپس پرواز میکند. این بازیگوشی او هزار هزار دیدن دارد. مرگوس که درازایش به دشواری به 60 سانتیمتر میرسد، سرشار از شادی زندگی است. خودِ زندگی است!
بدن مرگوسها کشیده است. رنگ آنها کموبیش تیره است. گونهی مرگوس کاکلی با همان کاکل افشانش شناخته میشود. کلهی مرگوسهای نر درخشندگی سبزرنگی دارد و مادهها پیکری توسیرنگ. منقار آنها هم مانند اردکها کشیده است و باریک. یک ویژگی منقار این پرنده کنارههای آن است که به گمان دندانهدار میرسد. منقار مرگوس خمیدگی روبه پایینی دارد. همهی اینها مرگوس را پرندهای آرام و بیهیاهو جلوه میدهد، اما آنها آنقدرها هم سر به زیر و آرام نیستند و اگر رودخانه و دریاچهی امن و بیهراسی بیابند هزار بازیگوشی شیرین دارند. چرا نداشته باشند؟ زندگی با شادیهایش زندگی است و خواستنی. اگر نه، دلمردگی است و ملال!
شناگری مرگوسها به کنار، صدایشان هم شگفت است. مرگوسهای نر صدایی دارند که ما را به یاد عطسه کردن میاندازد، یا شاید هم سکسکه! مادهها پِرَک پِرَککنان اینسو و آنسو شنا می کنند و در آب غوطه میخورند. آنها شناگران قابلی هستند.
مرگوس سفید
مرگوسهای سفید بیشتر از دیگر گونههای مرگوس به اردکها میمانند. اما منقار مرگوس سفید خیلی کوچکتر و کوتاهتر و ارهمانند است. از همین ویژگی میتوان آنها را از اردکهای معمولی بازشناخت. آنها بیترس و واهمهاند و پرندهای زودآشنا به شمار میروند. دستههای کوچکی شکل میدهند و با هم شناگری میکنند و بهسادگی و بیدنگ و فنگ به پرواز درمیآیند. گاهی آنها را در دریاچهها و تالابهای استان فارس دیدهاند. با این همه، شمارشان چندان نیست و خشکسالیها و ویرانی بخشهای زیادی از گسترههایی که پیشتر زیستگاه آنها بود، پراکنده و کمیابشان کرده است. افسوس که روز به روز شمار مرگوسهای سفید کمتر میشود.
یک رویداد ناگهانی و یگانه، دیده شدن مرگوس سفید در تهران بود. پیشتر حدسهایی زده میشد و گمان میرفت که این پرنده را میتوان در تهران هم دید، اما نشانهای آشکار برای پایش آنها نبود. تا آنکه در اسفندماه 1394 مرگوسهای سفید در دریاچهی چیتگر تهران دیده شدند. از اینرو، آنها را در فهرست سبز پرندگان پایتخت جای دادند. فهرست سبز یعنی بودن بیچون و چرا (قطعی) پرنده در زیستبوم. باز، دو مرگوس سفید نر و 11 مرگوس سفید ماده دو سال پیش از آن در تالابهای پیرامون شهرستان مشکینشهر در استان اردبیل دیده شده بودند. همهی اینها ما را امیدوار نگه میدارد که شمار مرگوسهای سفید زیستبوممان بیشتر و بیشتر شود.
مرگوس بزرگ
مرگوسهای بزرگ نیز در زمستانها به شمار بسیار کم در زیستبوم ما دیده میشوند. آنها بدنی کشیده و زیبا دارند و پاهایی قرمزرنگ و منقاری بسیار باریک.
هرچند شمار مرگوسهای پرنده فراوان نیست و دیدنشان گاه به گاه است، اما همینکه هستند و دریاچهها و تالابهای ما را رنگ و رویی بهتر میدهند، سبب شادی ماست. اگر به زیستبوممان بیشتر و دلسوزانهتر نگاه کنیم و زیستگاههایی امن و پُرآب برای پرندگان فراهم سازیم، آنها نیز با هزار هزار امید و آرزو راهی سرزمین ما میشوند؛ کنارمان میمانند و شادیها میبخشند. اینگونه باد!
*با بهرهجویی از: تارنماهای «دانشنامهی پرندگان ایران»؛ «پرندگان ایران» و «ویکی پدیا».