امروز پیروز و فرخ روز فروردین و مهرماه، ۱9 مهرماه سال ۳۷۵۹ زرتشتی، سهشنبه ۱3 مهرماه ۱۴۰۰ خورشیدی، پنجم اکتبر ۲۰۲۱ میلادی
127 سال پیش ۱۳ مهر ۱۲۷۳، ابوالحسن صدیقی، نقاش و مجسمهساز برجستهی ایرانی و از شاگردان کمالالملک در کوی عودلاجان_تهران چشم به جهان گشود.
تندیس فردوسی در میدان فردوسی، تندیس یعقوب لیث صفاری در زابل ، تندیس خیام در پارک لاله تهران، تندیس نادرشاه افشار در آرامگاه نادرشاه در مشهد و طرح چهره ابوعلی سینا از کارهای برجستهی وی هستند.
صدیقی در هفت سالگی به مدرسه رفت و در آنجا بدون اینکه استادی داشته باشد آغاز به نقاشی کرد و باعلاقه زیادی که به نقاشی و طراحی داشت، بههمراه دوستش علیمحمد حیدریان نزد کمالالملک غفاری رفت و در کلاس مدرسه صنایع مستظرفه حاضر شد. او پس از سه سال تحصیل در سال ۱۲۹۹ با درجه ممتاز دیپلم گرفت و در همان مدرسه بهعنوان آموزگار به آموزش هنرجویان پرداخت.
بعدهد میل درونی وی را بهسوی مجسمهسازی کشاند و درحالی که در آن زمان هیچ استاد مجسمهسازی در ایران وجود نداشت، در سال ۱۳۰۱ با وسایلی ابتدایی مجسمهای گچی از نیمتنه کودکی ساخت و به کمالالملک عرضه کرد. کمالالملک با دیدن آن مجسمه متوجه استعداد شاگردش شد و کتابهایی که از اروپا آورده بود، در اختیار صدیقی قرار داد تا به جنبههای نظری مجسمهسازی آشنا شود.
چندی بعد که صدیقی از روی عکسی از مجسمه ونوس، مجسمه سنگی او را ساخت و کمالالملک استعداد کمنظیر شاگردش را دید، او را بههمراه آن مجسمه، نزد احمدشاه برد و در این دیدار احمدشاه پنجاه تومان که در آن زمان پول زیادی بود، به اضافه مقرری ماهانهای برایش تعیین کرد. کمالالملک نیز سرپرستی کارگاه تازه تأسیس مجسمهسازی مدرسه صنایع مستظرفه را به او سپرد.
در این دوران او مجسمههای بسیاری ساخت، از جمله: مجسمه گچی فردوسی، مجسمههای نیمتنه و تمام قد امیرکبیر، مجسمه ابوالقاسم، مجسمه الیاس دورهگرد و دلاک حمام و مجسمه سیاه نیزن “حاج مقبل” که هماکنون در موزه هنرهای ملی نگهداری میشود.
سال ۱۳۰۶، کمالالملک به صدیقی پیشنهاد داد به اروپا برود و تحصیلات تکمیلیاش را در آنجا بگذراند و سال بعد وی بهفرانسه رفت و چهارسال در مدرسه عالی ملی هنرهای زیبای پاریس زیر نظر آنژالبر به فراگیری و کسب تجربه در مجسمهسازی و حجاری پرداخت.
او در فاصله دو جنگ جهانی در اروپا بهسر برد و ۱۶۰ تابلو در این دوران کشید. وی سال ۱۳۱۲ با کولهباری از تجربه بهکشور بازگشت و با کمک دوست و همکلاسی قدیمیاش حیدریان، دوباره مدرسه هنرهای مستظرفه را دایر کرد.
او در سال ۱۳۲۹ به انجمن آثار ملی پیوست و چهرهنگاری از مشاهیر علمی و ادبی ایرانی را به انجام رساند و مجسمههای ماندگاری از این مشاهیر ساخت که چهرهنگاری از سعدی، بوعلی سینا، فردوسی و حافظ حاصل این دوران است.
و سرانجام در سال ۱۳۴۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و تمام وقتش را به مجسمهسازی اختصاص داد و با سفر به ایتالیا موفق شد مجسمههای ماندگاری در ایتالیا بسازد.
در سال ۱۳۷۰ کمیسیون ملی یونسکو در ایران تصمیم گرفت از آثار صدیقی عکسبرداری کند و کتابی در این زمینه انتشار دهد که در سال ۱۳۷۳ منتشر شد صدیقی یک سال پس از انتشار این کتاب در ۱۰۱ سالگی درگذشت و در قطعه هنرمندان بهخاک سپرده شد.
نخستین ماه هر سال و نیز نوزدهمین روز هر ماه به نام فروردین (فروهر یا فروشی) است. بر گرفته از فره وهر fravahr به چم (:معنی) پیش برنده و پیش کشنده است. «فروردین» به زبان پهلوی «فرورتن»، گرفته شده از پارسی باستان؛ «افرورتینام» و به چم فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است. فروردین همان فروهر است. فروهر ذرهای نوراهورایی است كه در بدن هركس نهاده شده تا روان را به راه راست راهنمایی كند. فروهر هیچ گاه آلودگی به خود نمیپذیرد. این ذره در آغاز پاک و بدون آلودگی بوده و همیشه هم پاک خواهد ماند و هرگز هیچ آلودگی و ناپاکی را به خود نخواهد گرفت. پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپیماید، به سرچشمه خود میپیوندد. چه نیکو است در این روز جامه نو پوشیدن و به یاد درگذشتگان بودن.
زرتشتیان در این روز جامه (:لباس) نو میپوشند و از درگذشتگان خود یاد میکنند. بنا بر اندیشه زرتشتیان فروهر روان مردگان و نیز روان آنانی است كه هنوز زاده نشده اند.
جایگاه فروهر نزد خداست و هنگامی كه کسی میمیرد. روان او به فروهر او می پیوندد و هنگامی كه کسی زاده می شود نیز روان از فروهر جدا و به تن او در جهان مادی میپیوندد.
بنابر اوستا انسان دارندهی پنج نیروی است كه بخشی از آنها میرا و بخشی دیگر نامیرا هستند این نیروها چنیناند:
۱- نیروی اهو: در فارسی این واژه را میتوان به جان معنی كرد كه نیروی پویایی، جنبش و زندگی است. این نیرو با جسم انسان پدید آمده و با مرگ تن، نابود میشود.
۲- نیروی دئنا: در فارسی میتوان این واژه را به دین یا وجدان، معنی كردهاند. وارون(:برخلاف) «اهو»، این نیرو را آغاز و پایانی نیست. این نیرو با زاده شدن انسان، در او، دمیده میشود و با مرگ به جهان مینوی میرود. وجدان نهاد آگاه و خدایی انسان است و انسان را از كارهای ناروا، بازمیدارد.
۳- نیروی بئوذ: نیروی ادراك، فهم و هوش است. این نیرو قوهی تشخیص نیک از بد است.
۴- نیروی اورون: این نیرو در فارسی، به روان معنی شده است. بر روان است تا به یاری نیروی بئوذ، راه نیك را بپذیرد و از بدی پرهیز كند چراكه در جهان واپسین، روان است كه بازخواست میشود. در پی نیكی، فرجامی نیك و در پی بدی، سرانجامی بد خواهد داشت.
گل تاج خروس نماد فروردین روز است.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
فروردین است و روز فروردین
شادی و طرب را كند تلقین
ای دو لب تو چو می، مرا می ده
كان باشد رسم روز فروردین
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
سوگند مخور و آن روز، یزش فروهر پارسایان کن تا خشنودتر باشد.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
مخور هیچ سوگند در (فروردین)/ که زشت است، ویژه به روزی چنین