روز چهارشنبه بیستو یکم مهرماه، رییسجمهور در سفر استانی خود به استان فارس به هنگام بازدید از آثار تاریخی تختجمشید چند فرازی دربارهی شاهان ایران باستان گفت که رنجش برخی ایراندوستان را در پی داشت.
البته درسال های پیش ازاین گفتهها وشنیدهها بسیار بود. فراموش نمیکنیم که روزگاری حاکم شرع آقای خلخالی میخواستند تختجمشید و آرامگاه کوروش بزرگ را با لودر ویران کنند.
شوربختانه دشمنی یا فرهنگ شاروندی و هویت ایرانی ریشه تاریخی دارد و این زخم کهنه گاهی با تعصب و گاهی با نادانی و ناآگاهی از تاریخ راستین سر باز میکند.
از امام محمد غزالی و طبری گرفته تا علی شریعتی و جلال آلاحمد و از نویسنگان حزب توده تا احمد شاملو و ناصر پورپیرار …
و این قصه سر دراز دارد.
عارف قزوینی میگوید: به ملتی که از تاریخ خویش بیخبر است به جز حکایت محو و زوال نتوان گفت.
عبدالرحمان جامی در کتاب بهارستان درباره پادشاهان باستان ایران چنین مینویسد:
( پنج هزار سال سلطنت عالم تعلق به ایرانیان داشت و این دولت در خاندان ایشان بود زیرا با رعایا عدل میکردند و ظلم روا نمیداشتند در خبر است که خدای تعالی به داوود علیهالسلام وحی کرد که قوم خویش را بگوی که پادشاهان ایران را بد نگویند و دشنام ندهند که ایشان جهان را به عدل آباد کردند تا بندگان من در آن زندگانی کنند).
عقل و انصاف دان نه کفر و دین / آنچه در حفظ ملک در کار است
عدل بیدین نظام عالم را / بهتر از ظلم شاه دیندار است
در فارسنامه ابن بلخی رویهی 5 آمده است: پیغمبر را پرسیدند که چرا همه اقوام چون عاد و ثمود و مانند ایشان هلاک شدند و ملک ایرانیان به درازا کشید .
پیغمبر فرمود: از بهر آنکه آبادانی کردند و در جهان داد گستردند میان بندگان خدای عزوجل)
هرودوت رخدادنگار یونانی در کتاب تواریخ : برای پادشاهان ایران همواره اجرای داد و دادگستری بزرگترین خویشکاری (:وظیفه) بوده است و از اینکه به آنها شاه دادگستر یا دادگر میگفتند احساس سرافرازی میکردند ازاین گفتار و نوشتارها بسیاراست. گزنفون، ریچاردنلسون فرای، آرتورپوپ، دوشن گیمن، ارنست هرتسفلد و … در اینباره کتاب و پژوهش بسیار آوردهاند. شاید فرهمندترین (:مهم ترین) اثر پژوهشی و نوشتاری دربارهی تختجمشید و هخامنشیان کتاب (اززبان داریوش)
پرفسور هاید ماری کخ آلمانی باشد.
در رویه 346 این کتاب آمده است: از بررسی ژرف گلنبشتههای دیوانی تختجمشید به این برایند میرسیم که داریوش بهراستی با چالشهای زندگی مردم ناتوان آشنا بوده است این گلنبشتهها به ما میگویند که دراین نظام کودکان خردسال از پوشش خدمات اجتماعی برخوردار بودند. دستمزد کارگران بر پایهی نظام سامانمند (:منضبط) مهارت و سن ردهبندی میشده است. مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز حق فرزندان بهره میبردند و …
یورگن هابرماس فیلسوف نامدار آلمانی که درسال 1379به ایران و شیراز آمده بود دربارهی تختجمشید و سفرش به ایران به خبرنگاری گفت: (برای من و هرکسی که آثار بهجامانده از تختجمشید را میبیند بسیار گیرا است و ازهمان نخست این پرسش برای او پیش میآید که این ساختمانهای بزرگ چگونه ساختهشده و در این سالهای دراز چگونه پایداری کردهاند؟
به باورمن تختجمشید از نگاه باستانشناسی یک کانون کهن با ویژگیهای یگانه است من نیز همانند شما ایرانیان افسوس و دریغ خود را درباره چنین سرمایهی تاریخ که از دسترفته نمیتوانم ابراز کنم زیرا تاریخ به همهی ملتها پیوند دارد پس با ما نیز پیوند دارد.)
و در پایان چند باورنامه با پیشینهی 2500ساله:
– من زندگانی خویش را در یاری به مردم گذراندم، نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم میساخت که از همهی شادیهای جهان خوشتر است. (کوروشنامه – گزنفون رویهی 271 برگردان ابوالحسن تهامی)
– راه دل ربودن و دلبند کردن مردمان، نه با درشتی و تندخویی است که با تیمار و اندوهخواریهای مهرورزانه است. (کوروشنامه – گزنفون . دفترهشتم بخش 7 بند13. برگردان تهامی)
و سنگنبشتههای روزگار داریوش: خدای بزرگ است اهورامزدا که این سرزمین را آفرید، که آسمان را آفرید که مردمان را آفرید که شادی را برای مردمان آفرید. (سنگ نبشتهیشوش، باشناسهی d.s.f.)
– به خواست اهورامزدا چنان کسی هستم که راستی را دوست هستم، بدی را دوست نیستم . نه مرا خواسته است کسی ناتوان را از سوی توانا ستم بیند ونه مرا خواسته است که توانا ازسوی ناتوان بدو بدی کرده شود. (بند1 شناسهی d.n.b. تخت جمشید).
3 پاسخ
جلال آل احمد چه سخن ناروایی درباره تاریخ و فرهنگ ایران گفته یا نوشته است؟! جلال آل احمد، اصلا آدم متعصب و مذهبی نبود. باور ب انسانیت و نیکی داشت.
علی شریعتی هم همینجور. مگه چه حرفی گفته؟!
مهم این که جهانیان دربرابر دادگری و کشورداری کورش، سر خم میکنند و از کارهای شاهان این دودمان الگوبرداری مینمایند.
آیا این ایرانیان نبودند که زمانیکه همسایگان، دختر را ننگ می دانند مرخصی زن کارمندباردار را قانون می نمایند؟
آیا بیمه مردمان و بخش بخش(ساتراپی :استان) نمودن کشور از دیگر هنرکاری های ایرانیان نبود؟
آیا دارا کانال سوئز را دستور ساخت نداد؟ آیا ایران ارتش دریایی نداشت و آیا دریاسالار خشایارشا یک بانوی ارجمند نبود؟
آیا زنان را در تصاویر تخت جمشید نمیبینیم که چقدر شیک پوش و باحجابند و در عین حال که هیچگاه عریان و بی کلاس و بی فرهنگ نیستند در کنار مردان اما در جامعه حضوری کارامد دارند؟
و آیا آن زنان و مردان مهربان و کاردان و دوست داشتنی تصاویر آیا شاید پدرمادربزرگ های ما نیستند؟
با درود به شما حرفتون درست بود فقط یک نکته رو بهتون بگم آقا مهرزاد عزیز
درباره حجاب باید بگم رسمی در زمان هخامنشیان بوده که ریشه در باور های زرتشتی دارد این است که مردان و زنان همه باید مو های خود را برای حضور در کاخ شاهنشاهی بپوشانند نه نه حجاب نه آن زمان اسلام نبوده سنت این بوده که مو ریخته میشود و کاخ را آلوده میکند و باید کاخ از تمیزی بدرخشد و بله نیاکان ما(به غیر از عده خیلی کمی مانند رقاصه ها و فاحشه ها) عریان نبوده اند
شاد و پیروز باشید اگه تحقیق کنید متوجه میشین که رسم بوده