آتشکده آذربرزینمهر به همراه آتشکدهی آذرگشسب و آتشکدهی آذرفرنبغ سه آتشکدهی سپند (:مقدس) روزگار ساسانیان هستند که از این میان آتشکدهی آذربرزینمهر، ویژهی دهقانان بوده است. بر پایهی نگاشتههای برجایمانده، این آتشکده در شهر نیشابور خراسان قرار داشته است.
آتشکدهی آذربرزینمهر در زبان پهلوی به نام «آتور بورگین میتر» خوانده شده و به معنی «آتش مهر بالنده» است.
آتشکده آذربرزینمهر در کوهستان ریوند بین شاهرود و سبزوار است. مکان این آتشکده را در کوه ریوند نیشابور میدانند. از همین روی است که این آتشکده را بهنام آتشکدهی ریوند نیز میشناسند.
تاریخ ساخت آتشکده آذربرزینمهر بسیار کهن است و آن را به زمان اشوزرتشت نسبت دادهاند.
موبد اردشیر آذرگشسب دربارهی آتشکده آذربرزینمهر میآورد که: «این همان آتشی است که به روایتی اشوزرتشت در زمان برگزیدهشدن به پیامبری در دست داشت و دست او را نمیسوزاند.»
بهرام پژدو، شاعر زرتشتی در زرتشتنامهی خود در اینباره میگوید:
که آن مهربرزین بیدود بود / منور نه از هیزم و دود بود
در بند 8 از فصل 17 «بندهش» آمده است: «آذربرزینمهر تا زمان گشتاسب در گردش بوده و پناه جهان تا اینکه اشوزرتشت اسپنتمان دین آورد و گشتاسبشاه، دینش را پذیرفت، آنگاه گشتاسب، آتش سپند را در کوه ریومند در آذربرزینمهر قرار داد.»
در جایی دیگر از «بندهش» آمده است: «ریوند کوه در خراسان است (که) آذربرزینمهر در آن قرار دارد.»
باز در بندهش آمده است: «کوه گنابد در همان پشت گشتاسبان است، (از) آنجا به طرف ریوند، که محل آذربرزینمهر است، نه فرسنگ است به سوی باختر.»
در بخشی از کتاب روایات پهلوی نیز چنین میخوانیم که: «هرمزد، آذربرزینمهر را بدان پاداش که گشتاسب به دین آمیخته شد بهگونهی آتش بهرام به پشتهی گشتاسبان بنشاند.»
در کتاب بندهش هندی نوشته شده است که گشتاسب به کوه ریوند که پشتهی گشتاسبان گویند آن (آذربرزینمهر) را به دادگاه نشانید.
در هر صورت نام این آتشکده در ادبیات دینی زرتشتی، همواره با گشتاسب همراه بوده است.
به هر روی از این آتشکده به جز در اندک جاهایی، چندان، نام و نشانی در کتابهای جغرافیایی و تاریخی نیست در حالی که از آتشکدهی آذرفرنبغ و آذرگشسب در نگاشتههای بسیاری یاد شده است.
به گمان برخی، از آن روی از این آتشکده کمتر یادی دیدهایم که هنوز برای آن، بنایی نیافتهاند اما برای دو آتشکدهی آذرفرنبغ و آذرگشسب، توانستهاند بناهایی را بیابند. البته شاید ملاحظات دینی نیز مطرح بوده و یا ممکن است بنای آذربرزینمهر بهوسیلهی تازیان از میان رفته باشد. همچنانکه در تاریخ نیشابور میخوانیم:
عبدالله عامر، هنگام فتح شهر، آتشکدهی قهندز را ویران میکند و به جای آن مسجدی جامع میسازد. سپس به خواهش زرتشتیان شهر، ساخت آتشکدهای دیگر را دور از جامع اجازه میدهد که به «کوچهی آتشکده» معروف میشود، موضوعی که در دیگر جاهای کشور نیز فراوان سراغ داریم.
اما آنچه هست ریوند و برزینمهر، هر دو وجود داشتهاند و باید جای آنها را یافت.
با توجه با اوستا و دیگر نگاشتهها، ریوند ناحیهای میان نیشابور و سبزوار بوده (که البته نیشابور را هم در برمیگرفته است) و چون اشاره به کوهستانی بودن محل قرار گرفتن آتشکده شده، روستای «برزنون» در این منطقه میتواند جایگاه این نیایشگاه بوده باشد. چراکه این روستا کوهستانی است و گسترهی کوهستانی و تپههای بلند و مشرف بر دشتهای بزرگ میتواند جایگاهی مناسب برای بنای یک آتشکده باشد و البته از سوی دیگر نام این روستا که اهالی منطقه آن را «برزنون» میگویند شاید همان «برزین» بوده باشد که با گذشت زمان به شکل «برزنون» درآمده است.
بههر روی، تا زمانی که سندی نوشتاری یا نشانهای از این نیایشگاه کهن یافت نشود، گفتهها از روی گمان بوده و هیچ یک، سخن پایانی نخواهد بود.
ترزبانان (: مترجمان) بندهش و گزیدههای زاداسپرم و پژوهشگران کوشیدهاند جایگاه درست این منطقه را مشخص کنند. از جمله: زندهیاد ابراهیم پورداوود، محمدتقی راشد محصل، زندهیاد مهرداد بهار، زندهیاد احمد تفضلی و زندهیاد داوود منشیزاده.
یک پاسخ
درود، چرا جامعه زرتشتی اقدام به بازسازی این آتشکده های مقدس نمی کنند، مانند آتشکده آذربغ شهربابک که متاسفانه روز به روز ویرانتر می شود