بیستوسوم اسفندماه 1400 خورشیدی، نمایشگاهی از آجرهای لعابدار بوکان در موزهی ملی ایران برپا شد. سرگذشت این آثار بسیار کهن، غمانگیز و درسآموز است؛ هرچند با بازگرداندن بخشی از آنها به ایران دستِ کم میتوانیم شادمان باشیم که پارهای از غارتگریهای پیدرپی سوداگران و قاچاقچیان آثار تاریخی به جایی بازگردانده شد که خاستگاه آن است.
آجرهای لعابدار بوکان بازمانده از تمدن کهن و سه هزار سالهی ماناییان در شمال باختری ایران است. این آجرها در دههی 60 خورشیدی به شیوهای غیرقانونی از ایران بیرون بُرده شده بودند و بخشی از آنها سر از مجموعههای خصوصی درآورده بود و بخش دیگر در نزد خانوادهای ایرانی در سوییس نگهداری میشد. آنها میخواستند آجرها را به مجموعهداران بفروشند و از این راه به دارایی هنگفت و بادآورده دست پیدا کنند، بدون آنکه با خود اندیشیده باشند که میراث غارتشده از آنِ مردم ایران است نه دارایی شخصی آنها.
تمدن مانایی و ارزش بیمانند آجرهای لعابدار بهدستآمده
آثاری که به نام آجرهای لعابدار بوکان میشناسیم و اکنون بازگردانده شدهاند و از آنها در موزهی ملی ایران نگهداری میشود، در تپه قلایچی بوکان بهدست آمدهاند. بوکان شهری در مرز میان دو استان کردستان و آذربایجان غربی است و برخوردار از گسترههای باستانیای که دیرینگی آنها به تمدن مانایی بازمیگردد. یک نمونه از آن گسترههای باستانی زیویه است و دیگری قلایچی، در 7 کیلومتری شهر بوکان. قلایچی در نگاشتههای تمدن آشور «ایزیوتو» نامیده میشد و پایتخت مانایی بود. بازهی زمانی ماناییها هزار پیش از میلاد تا آغاز تمدن هخامنشیان است. فرمانروایی کوچک مانایی در جنوب دریاچهی اورمیه و در پهنهای که استان کردستان و بخشهایی از استانهای آذربایجان غربی و شرقی را فرامیگیرد، دامن گسترده بود. در تپهی قلایچی 9 فصل کاوش باستانشناسی انجام گرفته است؛ هرچند داستان فراتر از آنچیزی است که تنها بتوان از کاوشهای باستانشناسی یاد کرد.
ماجرا از روزهای نخست سال 1358 خورشیدی آغاز شد. زمانی که کشاورزان قلایچی در زمینهایی که به نام «میرزا علی» شناخته میشد، سرگرم کار بودند آجرهای بسیار کهنی را یافتند. از آن پس کار شماری از کشاورزان و مردم آن گسترده جستوجو و کاویدن تپه برای یافتن آجرهای باستانی بود. آنها گاه تا 10 آجر لعابدار را پیدا میکردند و با خود میبُردند. بهزودی خبر آجرهای تپه قلایچی به گوش سوداگران و قاچاقچیان آثار تاریخی رسید و آنها نیز شتابزده خود را به قلایچی رساندند و دست به چپاول گستردهی محوطه زدند. حتا یکی از قاچاقچیان محوطه را با بولدزر ویران کرد و هرچه را یافت به غارت بُرد! شماری از آجرهای تمدن مانایی نیز سر از بازارهای بوکان درآوردند!
6 سال زمان بُرد تا سرپرستان آن زمانِ میراث فرهنگی کشور به فکر بیافتند که کاوشهای باستانشناسی را در تپه قلایجی آغاز کنند! در سال 1364 اسماعیل یغمایی، باستانشناس نامآشنا، سرپرستی گروهی را بردوش گرفت که به کاوش در آن گسترهی تاریخی پرداختند. اما بهسبب جنگی بودن منطقه کاوشها ادامه پیدا نکرد و سوداگران نیز از فرصت بهچنگ آمده بهره بردند و تاراجهای خود را از سر گرفتند. سرانجام درمیانهی سالهای 1378 تا 1385 کاوشهای باستانشناسان دوباره آغاز شد و سنگنبشتهای آرامی و بسیار باارزش بهدست آمد. با اینهمه، در این میان آجرهای لعابدار بسیاری از ایران بهشیوهای غیر قانونی بیرون بُرده شده بود.
ویژگی یگانهی آجرهای لعابدار بوکان
آجرهایی که در تپه تاریخی قلایچی بهدست آمدهاند و اکنون پارهای از آنها در نمایشگاه موزهی ملی ایران نگهداری میشوند، ویژگیهای یگانه و کمتر دیدهشدهای در هنر ایران دارند و با آثار یافت شده در تمدن آشور و میانرودان (بینالنهرین) همانند هستند.
شمار آجرهای لعابدار بوکان در نمایشگاه موزهی ملی 51 عدد است. 33 تا 34 سانتیمتر دراز و 9 سانتیمتر ستبری (ضخامت) دارند. روی 8 آجر شیر بالدار با سر انسانی دیده میشود؛ 4 آجر نقش زن و گاه مرد بالدار است؛ به همینگونه 4 آجر نقش گاو بالدار با سر انسانی، نقش پرنده (به گمان بسیار: خروس) با سر انسانی و شاخ بُز، نقش انسان بالدار زانوزده، نقشهای قوچ، عقاب، گاو بالدار و نمونههایی از این دست دارند. بر روی برخی از آجرها نقشهای دایرهای با گلها لوتوس دیده میشوند و بسیار زیبا و تماشایی ساخته شدهاند. دیرینگی آنها به سدههای 8 و 7 پیش از میلاد میرسد. گوناگونی رنگ آجرها نیز بسیار چشمگیر است؛ از رنگهای سیاه و قهوهای گرفته تا رنگهای آبی روشن و زرد و سفید. 43 آجر کامل است و 9 آجر نیز کوچکتر و نیمهاند.
بازگرداندن آجرهای لعابدار به ایران
پیشتر اشاره کردیم که خانوادهای ایرانی آجرهای بهغارت رفته را به سوییس بُرده بود. آنها آجرهای تمدن مانایی را در انباری در بندر چیاسو، نزدیک مرز سوییس و ایتالیا، پنهان کرده بودند و سرگرم گفتوگو با موزهها بودند تا آجرها را بفروشند، اما خوشبختانه مسوولان سوییسی آثار کهن بوکان را کشف کردند و آنها را برپایهی قانون دفتر فدرال داراییهای فرهنگی، از خانوادهی ایرانی بازپس گرفتند. سپس با بررسی و همکاری بسیار دکتر جان کرتیس، موزدهدار بخش خاورمیانهی موزهی بریتانیا و پیگیری وزارتخانههای خارجه و میراث فرهنگی ایران، آجرهای لعابدار بوکان در 29 آذرماه 1399 خورشیدی به ایران بازگردانده شد. اما باید بدانیم که آجرهای بازپسگرفتهشده تنها نیمی از آجرهای غارتشده است و نیم دیگر آنها سر از مجموعههای خصوصی پاریس و توکیو درآوردهاند و دست موزههای ایران از آنها کوتاه شد است. به هر روی، ناگفته پیداست که بررسی و پژوهش این آجرهای کهن تا چه اندازه میتواند پژوهشگران و باستانشناسان را برای شناخت افزونتر تمدن و هنر مانایی کمک کند و دانش ما را دربارهی دستساختهای هنری و تاریخی ایران باستان فزونی بخشد.
نمایشگاه آجرهای لعابدار بوکان در موزهی ملی ایران در 23 اسفند 1400 تا 30 فروردین 1401 برپا بود و سپس تا 15 اردیبهشت امسال تمدید شد. برگزاری این نمایشگاه با همکاری سفارت سوییس در تهران، شهرداری و شورای شهر بوکان و موزهی ملی ایران بود.
گزارش کامل آجرهای لعابدار بوکان در گفتوگو با فیروزه سپیدنامه، فرنشین (:رییس) موزه ایران باستان در رویهی دوم (رویداد) شمارهی 454 امرداد منتشر میشود.
شماره 454 هفتهنامه امرداد دوشنبه 19 اردیبهشتماه، 1401 خورشیدی، چاپ و در دسترس دوستداران قرار خواهد گرفت.
خوانندگان میتوانند برای دسترسی به هفتهنامهی امرداد افزونبر نمایندگیها و روزنامهفروشیها از راههای زیر نیز بهره ببرند.
فروش اینترنتی هفتهنامه امرداد شمارهی 454
اشتراک ایمیلی هفتهنامه امرداد
موزهی ایران باستان
نمایشگاه آجرهای منقوش لعابدار بوکان ( سده 7-8 پیش از میلاد) بازگرداندهشده از سوییس
چهره سمت چپ: فیروزه سپیدنامه،رییس موزهی ایران باستان
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393