راز سر به مُهرِ یک سنگنوشتهی ساسانی بر فراز نقش رستم مرودشت پس از ۴۵ سال از سوی پژوهشگران آشکار شد.
برگردان سنگنبشته اینگونه است: «دره بر/ پروردن بز، چون چراگاه دوازده گانه؛ بر نوشت بخش کام، پس به آن کوه چینه/ چند کام ورزانیدن برای پشنجیدن [تراوش] کار حصار [آب بند]».
به گزارش ایلنا، جایگاه نقش رستم مرودشت از دیرباز مورد توجه شاهان انشانی(ایلامی)، شاهنشاهی هخامنشی و شاهنشاهی ساسانی بوده که هر یک نقشبرجستهها یا آرامگاه خود را در دل صخرههای نقش رستم در شش کیلومتری شمال تخت جمشید در استان فارس ایجاد کردهاند. نزدیکی این مکان به«شهر استخر» یعنی زادگاه شاهنشاهان ساسانی، کوهستان نقش رستم را سرشار از آثاری کرد که سپسها تاریخنگاران و جغرافیدانان نخستین سدههای اسلامی آن را «کوه نقشت» و سیاحان خارجی آن را «گورستان گبرها» خواندهاند.
دژی استوار بر فراز آثار نقش رستم و دیوار دفاعی سترگ به پهنای ۴متر و درازای 1500متر تا چندین سده پس از یورش اعراب مسلمان هنوز پابرجای بوده تا اینکه در زمان دیالمه، جمعیت بسیاری از ساکنان شهر استخر و قلعه نقش رستم به شهر شیراز کوچ کردند و پس از آن به تدریج این مکان خالی از باشنده (:سکنه) شد.
در سلسله روند دستیابی و بررسی سنگنبشتههای تاریخی اینبار ابوالحسن اتابکی، دانشآموخته زبانهای باستانی و دکتری تاریخ، از خوانش سنگنبشته دیگری خبر داد که پس از ۴۵ سال دوباره کشف و برای نخستینبار با همکاری نجمه ابراهیمی، کارشناس ارشد تاریخ و فضلاله حبیبی، دانشجوی دکتری باستانشناسی، بررسی و خوانش شد و در مجلهی «آوای تاریخ» در تهران به چاپ رسیده است.
وی گفت: این سنگنوشته را بومیان محلی به «ولفرام کلاس» باستانشناس آلمانی معرفی کردند و او نسخهای از آن را در دسترس پروفسور «سیفالدین نجمآبادی» قرار میدهد. زندهیاد نجمآبادی پس از دیدن و بررسی این سنگ نوشته، یک گزارش دو صفحهای از آن در «کنگرهی هنر و باستان شناسی» در سال ۱۹۷۹. میلادی، در برلین ارایه میدهد و میگوید: به دلیل تباهی سنگ نوشته و از میان رفتن واژگان، موفق به خواندن آن نشده است.
اتابکی گفت: از آنجا که زندهیاد نجمآبادی موفق به خواندن این سنگنوشته نشده بود ما توانستیم با کوشش بسیار به خوانش این سنگنوشته بپردازیم که راهگشایی هر چند اندک برای پژوهشگران آینده باشد.
این پژوهشگر در همینباره گفت: این سنگنوشته، مهمترین سنگنوشتهای است که ما در بررسی گذشته با آن روبرو شدیم. یکی از بزرگترین سنگ نوشتهها که در ابعاد ۱۰×۷۵سانتی متر نگاشته شده و شوربختانه از آنجا که در معرض هوای آزاد بوده، آب باران مقدار زیادی از رسوبهای آهکی را در آن همگن کرده و همین باعث شده به تدریج رسوبها، لایهای از سطح بالایی را فراگیرد و در نتیجه باعث تباهی سنگ نوشته و از میان رفتن بخشی از حرفها شود.
وی ادامه داد: بومیان از دیرباز؛ دره شمال باختری نقش رستم (که استودانهایی در درون آن کنده شده) را «دره برهای» میگفتند و از آنجا که این سنگ نوشته نیز در یک دره میان کوهی در بخش خاوری کوهستان جای گرفته با خوانشی که بروی این سنگنوشته انجام دادیم، پی بردیم که به این دره، در دوره ساسانی «دره بز» گفته میشده و این نشان میدهد که «دره برهای» نیز تاریخچه از دوره ساسانی دارد که تاکنون در خاطرهی بومیان برجای مانده است.
به گفتهی اتابکی در کنار این سنگنوشته جدولی مشبکمانند طراحی شده که در «دو بخش دوازدهگانه» به تصویر کشیده شده که به گمان ما روزی چوپانان دژ نقش رستم این کوهستان را به بخشهای دوازدهگانه برای مراتع چرای دامهای خویش بخشبندی کردهاند. دلیل دیگر این طراحی جدولمانند در پیوند با سازهای است که ساکنان دژ نقش رستم از آن بهعنوان «سد ساروجی» برای بهرهگیری آب آشامیدنی و آب مورد نیاز چهارپایان خود، از آن استفاده میکردند.
وی گفت: «سد ساروجی» یکی از کهنترین سازههای آبیای است که بر فراز کوهستان به «شکل شکسته» ساخته شده و درازایی نزدیکبه ۳۶ متر و پهنایی نزدیکبه ۸ متر در انتهای قاعده دارد و بلندای آن بیش ۴ متر بوده که در گذر زمان بخشهای بالایی آن ویران شده است.
اتابکی افزود: در صخرهی خاوری همین دره میان کوهی با «دوازده نیمدایرهی افقی» در بلندای سه متری روبهرو شدیم که در دل صخره کنده شده و کاربرد آن ناروشن است، امید است کاوشهای آیندهای که در کنار این سد ساروجی صورت میگیرد، پرده از راز این کندهکاریها در دل صخره بردارد.
وی گفت: این سد ساروجی که با سنگ لاشه و ساروج قوام یافته و سنگنوشتهی یادشده به خاطر آن نگاشته شده، در اصل «آب بند» یا سدی با «طرح شکسته» بوده که انباشت آب ساکنان دژ نقش رستم و دامهایشان را فراهم میکرده است. شیوهی نگهداری آب بدینگونه بوده که بخشی از آب آببند را به آبشخورهای پرشمار برای دامهایشان هدایت میکردند و در فصلهای گرم سال بخشی از نیازهای آب گلههای خود را فراهم میکردند. افزونبر این برای آب آشامیدنی ساکنان دژ نقش رستم پس از سد کردن آب باران برآمده از سیلابها، آن را در خمرههای بزرگ (در گویش مرودشتی گوزه) میریختند و پس از انباشت آن در زمان دیگری از آن بهره میبردند. چنانچه نمونهی این نوع سازهها هر چند به شکل آببند خاکی در «قلعه شکسته» و «قلعه استخر» از «قلاع سه گنبدان» پیشتر بررسی شده و با همین روش برای انباشت آب نوشیدنی کاربری داشته است.
«دره بر/ پروردن بز، چون چراگاه دوازده گانه؛ بر نوشت بخش کام، پس به آن کوه چینه/ چند کام ورزانیدن برای پشنجیدن [تراوش] کار حصار [آب بند]»