دورا اروپوس (DuraEuropos)، شهر ویرانشدهاي است در ساحل رود فرات میان انطاکیه و سلوکیه، که در سال 303 پيش از میلاد از سوی نيكانور، ژنرال سلوكوس اول ساخته شده و در فرمانروایی اشکانیان شکوفا شد.
این مکان در سوریه امروزی، در فلاتی است که از خاور توسط یک ارگِ ساخته شده بر روی پرتگاه (سراشيبي) مشرف به رودخانه، از شمال و جنوب توسط درهها، و از باختر توسط یک باروي قوی با برجهای دفاعی قدرتمند محافظت میشود. کارکرد نظامی دوره یونانی دژ در زمان اشکانیان رها شد و در آن زمان به مرکز مهم تجاري، اداری و اقتصادی با دشتی به گستردگی 100 کیلومتر كه میان تلاقی رودهای خابور و فرات و تنگه ابوکمال در جنوب امتداد داشت، تبديل شد.
1. باستانشناسی و تاریخ
نخستین کاوش باستانشناسی شهر در سالهای 1920-1922، به سرپرستی فرانس کومون و با پشتیبانی آکادمی بل لتر (des Inscriptions et Belles-Letters) در پاریس انجام شد. در سال 1929 تا 1937 با پشتیبانی دانشگاه ییل و آكادمي پاريس حفاریهایی با ابتکار M. I. Rostovtzeff، تاریخنگار روس، انجام شد كه به انتشار كتاب «دورا اروپوس و هنر آن»، ترکیبی از تاریخ شهر و تمدن آن، که از اجزای یونانی، سامی و ایرانی شکل گرفته انجاميد. این کار به عنوان مبنایی برای همهی پژوهشهای بعدی سایت بوده است. با این همه، در واقع، درک دورا یوروپوس بیشتر به مواد نوشتاری (کاغذ پوست، پاپیروس، سنگنبشتهها، و گرافیتي)، نقاشیها، گورها و آثار قابل جابهجایی مانند (سکهها، برنزها و لامپها) از حفاریها وابسته بود و توجه بسیار کمی به برجایماندههای معماری شده بود. اگرچه نزدیک به یک سوم شهر حفاری شده بود، اما شمار بسیاری از ساختمانها چکیدهوار منتشر شدند یا اصلا منتشر نشدند. بنابراین بایسته بود کار نشر از سر گرفته شود و به همین دلیل در سال 1986 ماموریت فرانکو-سیرین دورا-یوروپوس با مديريت مشترک نویسنده و اسد آل محمود شكل گرفت. آرمان اصلی، بررسی دوبارهی دادههای باستانشناسی، در دسترس گذاشتن کل اسناد کاوشهای پیشین و همچنین نجات سازههای تاریخی از ویرانشدن بود.
دورا یوروپوس پس از فتح اشکانیان نزدیکِ سال 113 پیش از میلاد وارد حوزهی فرهنگی ایران شد. این چیرگی (:تسلط) سه سده به درازا انجامید که با اشغال رومیان در سالهای 115-17 پس از میلاد در جریان لشکرکشی تراژان به تیسفون قطع شد. در سال 165 دورا به دست آویدیوس کاسیوس فتح شد و به یک دژ مستحکم در سیستم دفاعی روم در امتداد مرز خاوری امپراتوری تبدیل شد. با این وجود و با تلاش چشمگیر برای تقویت نیروهای دفاعی خود، شهر نتوانست در برابر یورش بزرگی که شاپور یکم ساسانی (70-240) در سال 256 انجام داد، مقاومت کند. شهر پس از یک محاصرهی سخت اشغال شد و جمعیت تبعید شدند و بدينگونه به موجودیت شهر پایان داد. ( شهر متروكه شد).
دوره اشکانی: برپایهی تازهترین یافتهها (:اکتشافات اخیر)، دورا اروپوس، که در اصل یک دژ بود، تنها در پایان دوره هلنیستی به یک شهر تبديل شده بود و در دوره حكومت يونانيان جمعیت بسيار کمی داشت. با این حال، در زمان اشکانیان بود که شهر جنبهی اساسی به خود گرفت، همانگونه که از سوی كاوشگرها آشکار شد، پیکربندی شهر تنها تا اندازهای با اشغال رومیان دگرگون شده است، به جز تبدیل بخش شمالی به اردوگاه رومي. ماموریت تازهی فرانکو-سیرین اجازه داده که این تصاوير اصلاح شود. سازههای ویژهای را که پیشتر به اشکانیان نسبت میدادند، اکنون میتوان به دوره هلنیستی نسبت داد. برای نمونه، به گفتهی آرمین فون گرکان، استحکامات سنگ تراشیده دورا یوروپوس به دست اشکانیان ساخته شده است، زیرا میترسیدند كه استحكام دیوارهاي یونانی كه از آجرهايي پخته نشده بود در برابر حمله رومیان کافی نباشد. تنها بخش شمالی دیوار اصلی باختری دستنخورده باقی مانده است که فرانكو سيرين از آن به عنوان مدركي بر اين موضوع كه انجام اين كار به دلیل سازشی (:صلحی) که میان اشکانیان و آگوستوس در سال 20 پیش از میلاد بسته شد، غير ضروري بوده است، استفاده كرده است. این نتیجهگیری بیشتر برپایهی گمانههای (:احتمالات) استنباطشده از گزارشهای تاریخنگاران باستان بود تا یافتههای باستانشناسی و با نتایج بررسیهای کنونی و پاکسازی خندقهای پیشین در تناقض قرار گرفته است. اکنون روشن است که یونانیان خود این استحکامات سنگی را در نیمهی دوم سدهی دوم پیش از میلاد ساختهاند و استفاده از خشت گلی ناشی از تهدید ناگهانی (قریبالوقوع) اشکانیان بوده است که سازندگان را ناچار به اتمام ديوار با مصالحي در دسترستر و سادهتر میکند. به همین ترتیب، بازسازی کاخ استراتگس و گسترش آن به سمت شمال و همچنین ساخت کاخ دوم در ارگ با همانندیهای بسیار را به دوره اشكاني نسبت داده بودند. اما کاوشهای تازه در نمای داخلی و پایهی نمای بنای پیشین نشان میدهد که از آنِ سدهی دوم پیش از میلاد، یعنی دورهی يونانيان است. در تازهترین پژوهشها سوزان داونی (1988) نیز او بازسازی یک کاخ با ایوان را زیر سوال برده است که در انتشارات ییل پیشنهاد شده و دلالت بر ساخت اشکانی دارد.
بنابراین گمان میرود که دورهی اشکانی بیشتر مرحلهای از توسعه در دورا اروپوس بوده است، توسعهای که با کنار گذاشتن عملکرد نظامی شهر مورد استقبال قرار گرفت. سراسر فضای دیوارکشی شده (:محصورشده) کمکم اشغال شد و استقرار ساکنان تازه با نامهای سامی و ایرانی در کنار نوادگان استعمارگران اصلی مقدونی به افزایش جمعیت کمک کرد. روستوفتزف در کاروانشهرهای مشهور خود استدلال کرده بود که این رونق میتواند برآمده از موقعیت شهر به عنوان یک مرکز تجاری و توقف کاروانها باشد، اما این فرضیه رد شده است، زیرا هیچ چیز کشف شدهاي ازسوی کاوشگران آن را تایید نکرده است. در عوض، دورا یوروپوس توسعه خود را مدیون نقش خود به عنوان یک پایتخت منطقهای است که بهوسیله محتویات کتیبهها، کاغذهای پوست و پاپیروسها به خوبی نشان داده شده است.
در دورهی اشکانی نهادهای یونانی باقی ماندند (Arnaud)، و طرح زونبندي مناطق که در دورهی هلنیستی ایجاد شده بود در ساختوسازهای تازه رعایت شد. یعنی ساختمانها در محدودهی بلوکهای از پیش موجود به ابعاد 70×35 متر که بهگونهی یکنواخت در تمام سطح فلات، حتی تا اندازهی بسیاری در درههای داخلی، قرار گرفتهاند، نگهداری میشدند. تنها استثنا محلهی شهر در جنوب خاوری ارگ بود که گویا پیش از تقسیم به قطعههاي زمين ،اشغال شده بود و همچنين بخشی از آگورا که توسط ساختمانهای داخلی مورد هجوم قرار گرفته بود. باروها مورد غفلت قرار گرفته شدند: زبالههای خانگی در امتداد حاشیه انباشته شدند و سرانجام تودهای ضخیم تشکیل دادند که از دسترسی به برجهای خاص در دیوار باختری جلوگیری کردند.
در دوره اشکانی، تکامل تدریجی مفاهیم یونانی و بردن آن به سمت فرمولهای تازه که در آن سنتهای منطقهای، بهویژه آنهایی که از بابل سرچشمه گرفته بودند، نقش فزایندهای در شاخص شدن معماري آن دوره داشته است. این نوآوریها بر ساختمانهای مذهبی و خانگی تاثیر گذاشت. هیچ سازهی عمومی سکولار در دوره اشکانی ساخته نشده است، به استثنای حمامی که از سنگ تراشیده در بخش شمال خاوری شهر ساخته شده است. اشکال تکاملیافته اشکانی به طور کلی تا دورهی روم ادامه یافت، به جز ساختمانهای اردوگاه رومی در یک سوم شمالی شهر، به عنوان مثال، کاخ Dux Ripae و پراتوریوم .
معماری خانههای خصوصی با توجه به ثروت مالک از نظر جزییات متفاوت بود. طرح سیستماتیک شهر یونانی، که در آن هر خانه قرار بود یک هشتم بلوک (نزدیکبه 300 متر مربع) را اشغال كند، از راه بخشبندی دوباره و تجمیع حاصل از فروش یا ارث (سالیو) متروكه یا اصلاح شد. کوچکترین خانهها یک چهارم یا حتی کمتر از یک زمین یونانی را اشغال ميكردند، در حالی که نمونههای مجللتر ممکن بود تا نیم بلوک را اشغال كنند. اما اصل سازماندهی خانه اساسا یکسان بود: درب اصلي كه به خيابان راه داشت، بیشتر در گوشهای از خانه قرار داشت و به راهرویی باز میشد که به حیاط مرکزی میرسید، که دسترسی و نور را به اتاقهای گوناگون خانه فراهم میکرد. اتاق اصلی، آندرون، معمولا در گوشهی جنوبی قرار داشت و به سمت شمال باز میشد و هر چهار دیوار با یک نیمکت فراگرفته ميشد كه به عنوان اتاق پذیرایی استفاده ميشد. برخی از خانهها كه دارای ستون بودند، سقفهای شیروانی در اين خانهها به سود تراسها از میان ميرفتند و اتاقها به شکل نامنظم درآمدند و چندین خانه دارای طبقه دوم بودند.
معماری مذهبی تکامل درخور سنجشی را تجربه کرد که از طریق ساختمانهای حفاری شده متعدد قابل ردیابی است: نیایشگاههای آرتمیس نانایا دوم و زئوس مگیستوس دوم، نیایشگاه گورستان، و نیایشگاههای آرتمیس آزاناتکونا، زئوس کیریوس، آتارگاتیس، افلاد، زئوس تئوس، گاد، و آدونیس. معماري نیایشگاههای بیش از پیش از مدل فرضی یونانی فاصله گرفت، در صورتی که چنین مدلی در دورا یوروپوس معرفی شده بود. همهی معابد دوره اشکانی دارای طرح اولیه یکسانی با تغییرات جزئی هستند. یک تمنو (محوطهی مقدس) به طور کلی از مربعي تشكيل شده كه با یک دیوار خالی محصور شده است. ناوس( پناهگاه معبد) در پشت حیاط داخلی رو به در ورودی قرار دارد. در مقابل نمای داخلی دیوار محوطه مجموعهای از اتاقها برای خدمات یا فرقههای ثانویه قرار دارد که معمولا از سوی پیشکشکنندگان ساخته میشد. هنگامی که ناوس در برابر دیوارهی پشتی تمنو قرار می گیرد، فضای باریکی میان آنها میماند تا سلول را از دنیای بیرونی جدا کند. این سازه کوچک است و معمولا در پلاني مربع و بر روی سکوی دو یا سه پلهای با یک یا چند محراب در جلوی آن جای دارد. فضای داخلی به دو قسمت بخشبندی میشود: پرونائوس( هشتي جلوي نیایشگاه) که تمام عرض ساختمان را اشغال میکند و گاهی با ردیفهایی از نیمکتها در دو طرف ورودی مبله میشود، و حجرهای که معمولاا توسط دو نمازخانه یا زیارتگاههای جانبی دربرگرفته شده است. تصویر فرقه روی ديوارِ روبهروی ورودی، یا بر روی پایه نصب شده یا مستقیما روی سطح نقاشی شده است. تنها چیزی که از سنت یونانی باقی مانده، وجود گاهگاه نمای ستونی در جلوی نیایشگاه یا رواقهایی در امتداد دو سوی حیاط است، مانند نیایشگاه بل.
بنابراین روشن است که در دورا یوروپوس فرمولهای بیمانند معماری در دورهی اشکانی، هم در ساختوسازهای مذهبی و هم در ساختوسازهای داخلی به کمال رسیده است. عناصر بابلی غالب بود همراه با چاشنيهاي خاص يوناني، اما تاثيرات بیچون و چرای ایرانی در آنها آشكار نبود. فرمول سازههای مذهبی در همهی نیایشگاهها، گذشته از نوع عبادت آنها، یونانی یا سامی، رعایت میشد.
تنها آیین ایرانی شناخته شده در دورا یوروپوس، آیین میترا بود که بهگونهی متناقص از سوی سربازان رومی در سال 168 وارد شهر شده بود. ميترائوم در نزديكي ديوار باختری اردوگاه رومي قرار داشت كه از سوی روميها تقديم به اين فرقه شده است و هیچ ویژگی مشترکی با دیگر سازههای مذهبی در Dura Europos ندارد، به جز اینکه بر روی یک سکو قرار دارد. به گمان میرسد یک اتاق یک نفره با ابعاد نسبتا كم با یک نیمکت در هر یک از اضلاع بزرگتر قرار داشت. در بالای راهروی مرکزی سقفی برافراشته با یک قفسه وجود داشت. در انتهای اتاق طاقچهای بود که شامل دو نقش برجسته مذهبی بود که یک محراب در جلوی آنها قرار داشت. تمام سطح اتاق با تزیینات نقاشی پوشانده شده بود: صحنههایی از زندگی میترا، نمایش مغها و زودیاک پیرامون نقشبرجستههای طاقچه، و صحنههای شکار بر روی دیوارهای جانبي نصب شده است. اگرچه به سختی میتوان تاثیر معماري ايراني را در دورا یوروپوس یافت، اما در هنر فیگوراتیو بسیار نمایانتر است.
در واقع، به دلیل دفن زباله که ساختمانهای مذهبی را در امتداد دیوار fhojvd حفظ کرده است، دورا شاهد یک هنر تزئینی است که به نظر میرسد در قلمرو اشکانی توسعه یافته است که بازتابی از سنتهای خاور نزدیک باستان وجهان يوناني است. افزونبر این، در محیطهای مذهبی، كساني که به طور کامل نمایندگی میكردند، اصل «جبههگرايي اشکانی» حاکم بود. این قرارداد، که برپایهی آن همهی چهرهها، چه انسانی و چه الهی، مستقیما رو به جلو هستند، با چشمان خیره به تماشاگر، در کهنترین نقاشی، مربوط به قربانی کنون، در معبد بل در دورا (احتمالاا) ظاهر شد. همانگونه که در نقاشیهای دیواری کنیسه که مربوط به سال 245 است. این امر تا زمان ویرانی شهر ادامه داشت. در تندیسسازی و سفالها (به جز تندیس آرتمیس با لاکپشت که از یک مرکز هلنیستی میآید) و برای نمونه، در دو نقشبرجسته از گادهای دورا و پالمیرا به همان اندازه آشکار (:مشهود) بود. از سوی دیگر، در صحنههای روایی نبرد مكرر و شکار سواره، مانند صحنههای میترائوم، تاختن اسبها و جانوران وحشی به تصویر کشیده میشوند، ویژگیای که قرار بود در هنر ساسانی توسعه یابد .
محاصره دورا اروپوس: محاصرهی ساسانیان در دورا اروپوس در سال 256 به موجودیت شهر پایان داد و ارتش شاپور را برای چند ماه بیحرکت کرد. مقاومت مصمم ساکنان، مهاجمان را ناچار به بهرهگیری از تاکتیکهای گوناگون محاصره کرد که سرانجام به فتح شهر انجامید. پس از حمله و تبعيد جمعيت ،سیستم هاي دفاعی، مینها و رمپها در شهر باقی ماندند، که به محققان اجازه میدهد تا ایده درستی از تکنیکهای نظامی ساسانیان و رومیان در میانهی سدهی سوم را به دست آورند.
پیدا نیست که ساسانیان اردوگاه خود را در کجا قرار دادهاند، اما آثاری از عملیات آنها در برابر دیوار شهر هنوز برجای مانده است (du Mesnil du Buisson). رومیان برای محافظت در برابر یورش ساسانيان، که به روشنی از زمان بنیادگذاری امپراتوری ساسانیان انتظار میرفت، بخشهاي بيروني باروهای باختری و شمالی را با پوشاندن با لایههاي ستبر (:ضخيم) از آجر گلی افزایش داده و تقویت کردند و بدین ترتیب ساختمانها را در امتداد داخل دیوار دفن كردند. ایرانیها برجهای 19 و 14 را در دیوار باختری ویران کردند تا آنها را پایین بیاورند، اما به دلیل پر بودن و وجود موانع، برجها ویران نشدند. در گوشه جنوب خاوری شهر یک رمپ تهاجمی به درازای 40 متر وبلندای 10 متر در برابر دیوار ساختند تا نیروها بتوانند وارد شوند. رمپ از تودهای توپُر ساخته شده بود که میان دو دیوار آجری جای گرفته بود و با آجرهای پخته سنگفرش شده بود، که امکان حرکت ماشین محاصره كننده را به نزديك دیوار ميداد. دو تونل، که هر کدام به اندازهای پهن بودند که به چند مرد اجازه میداد تا در کنار هم پیشروی کنند، در نزدیکی بدنه رمپ حفر شد. هیچ توصیف متنی از محاصره دورا اروپوس باقی نمانده است، اما روایت آمیانوس مارسلینوس از محاصرهی آمیدا یک سده پس از آنکه در آن از تکنیکهای همانند استفاده شده است، امکان بازسازی عملیات در دورا را فراهم میکند. سلاح های اصلی محاصره منجنیق، برج های متحرک و حتی فیلها بودند. روشن است که ارتش ساسانی دانش پیچیدهای از فنون محاصره داشتند.
از کشف پیکر یک سرباز ساسانی در یکی از سنگرها نیز آگاهیهای گرانبهایی به دست آمده است. او مجهز به کُتی زرهاي، یک شمشیر مزین به دیسک یشمی از نوع آسیای مرکزی و یک کلاه ایمنی آهنی بود که از دو نیمه ساخته شده بود با یک تاج آهنی که به صورت عمودی در مرکز جلو قرار داشت، منشايي کاملا میانرودانی (:بینالنهرینی) و ایرانی داشت. این نوع کلاه را كساني استفاده ميكردند که در امپراتوری روم در سدهی سوم پذیرفته ميشدند.
زمانبندی عملیات محاصره باعث ایجاد بحثی شده است که هنوز تا حل و فصل آن فاصله زیادی وجود دارد. کشف سنگنبشتههای پهلوی بر روی دیوارهای کنیسه ثابت نمیکند که شهر برای نخستینبار در لشکرکشی در سال 253، یعنی سه سال پیش از محاصره نهایی، به تصرف ساسانیان درآمده است. همچنین بعید است خانهای در نزدیکی طاق نصرت در خیابان اصلی که در آن نقاشی دیواری از نوع ساسانی و دعواي سواره نظام را نشان میدهد، در پیوند با این گمانه باشد. اکنون به گمان میرسد که این دیوارنگاره و چندین استراکا به زبان پهلوی در کاخ دوکس ریپه و گورهای کشف شده در شهر، ناشی از استقرار موقت یک دستهی کوچک ایرانی در كنار رودخانه شهر و پس از پيروزي 256 است. (مکدونالد، لریش و آل محمود 1994)
Figure 30. Plan of Dura-Europos in the Roman period. After Matheson, p. 18.
- Temple of Aphlad.
- Temple of Zeus Kyrios.
- Christian building.
- Bath.
- House of the Scribes (inset: synagogue).
- Temple of Adonis.
- Mithraeum.
- Temple of Bel.
- Temple of Artemis Azzanathkona.
- Praetorium.
- Bath and amphitheater.
- Temple of Jupiter Dolichenus (Dolicheneum).
- Palace of the Dux Ripae.
- Military temple.
- Temple of Zeus Theos.
- House of Nebuchelus.
- House of the Frescoes.
- Temple of the Gads.
- Temple of Atargatis.
- Temple of Artemis Nanaïa.
- House of the Large Atrium.
- House of Lysias.
- Temple of Zeus Megistos.
- Redoubt palace (Strategion).
- Bath.
بنمایهها:
Bibliography:
The results of the French-Syrian campaigns have been published in P. Leriche, ed., Doura-Europos. Études I-III (DEE), published in Syria, 1986, 1988, 1992. The fourth volume is forthcoming in the series Bibliothèque Archéo-logique et Historique, Beirut.
- Allara, “Les maisons de Doura-Europos. Questions de typologie,” in DEE I, pp. 39-60.
- Arnaud, “Doura-Europos. Microcosme grec ou rouage de l’administration arsacide?” in DEE I, pp. 135-55.
- R. Bellinger, “The Evidence of the Coins,” Berytus 9, 1948, pp. 51-67.
- Bounni, “Un nouveau bas-relief palmyrênien de Doura-Europos,” Comptes Rendus de l’Académie des Inscriptions et Belles-Lettres, 1994, pp. 11-18.
- Cumont, Fouilles de Doura-Europos (1922-1926), Paris, 1926.
- B. Downey, “The Citadel Palace at Dura-Europos,” in DEE I, pp. 28-37.
Idem, Mesopotamian Religious Architecture. Alexander through the Parthians, Princeton, N.J., 1988.
- von Gerkan, “The Fortifications,” in M. I. Rostovtzeff, ed., The Excavations at Dura-Europos. Preliminary Reports VII-VIII, New Haven, Conn., 1939, pp. 4-61.
- Ghirshman, Iran. Parthians and Sasanians, tr. S. Gilbert and J. Emmons, London, 1962 (for illustrations).
- Hopkins, The Discovery of Dura-Europos, New Haven, Conn., 1979 (with an almost complete bibliography on the site up to that time).
- James, “Evidence from Dura Europos for the Origins of Late Roman Helmets,” in DEE I, pp. 107-34.
- Leriche, “Chronologie du rempart de briques crues,” in DEE I, pp. 61-82.
Idem, “Techniques de guerre sassanides et romaines à Doura-Europos,” in F. Vallet and M. Kazanski eds., L’armée romaine et les Barbares du IIIe au VIIIe siècle, Paris, 1993, pp. 83-100.
Idem and A. Al Mahmoud, “Bilan des campagnes de 1986 et 1987 de la mission franco-syrienne à Doura-Europos,” in DEE II, 1988, pp. 3-24.
Idem, “Bilan des campagnes de 1989 et 1990 à Doura-Europos,” in DEE III, pp. 3-28.
Idem, “Doura-Europos. Bilan des recherches récentes,” Comptes-Rendus de l’Académie des Inscriptions et Belles-Lettres, 1994, pp. 395-420.
- MacDonald, “Dating the Fall of Dura-Europos,” Historia 35, 1986, pp. 45-68.
- Matheson, Dura Europos, New Haven, Conn., 1982.
- du Mesnil du Buisson, “Les ouvrages du siège de Doura-Europos,” Mémoires de la Société nationale des antiquaires de France 81, 1944, pp. 5-60.
- Perkins, The Art of Dura-Europos. Oxford, 1973.
- I. Rostovtzeff, ed., The Excavations at Dura-Europos. Preliminary Reports, 9 vols., New Haven, Conn., 1929-52.
Idem, Caravan Cities, Oxford, 1932.
Idem, “Dura and the Problem of Parthian Art,” Yale Classical Studies 5, 1935, pp. 157-304.
Idem, Dura-Europos and Its Art, Oxford, 1938.
Idem, and A. Perkins, eds., The Excavations at Dura-Europos. Final Reports,, 11 vols., New Haven, Conn., 1943-77.
- Saliou, “Les quatre fils de Polémocratès,” in DEE III, Paris, 1990, pp. 65-100.
- Schlumberger, L’Orient hellénisé, Paris, 1970.
- B. Welles, “The Chronology of Dura-Europos,” Eos 48, 1957, pp. 467-74.
Idem, The Parchments and Papyri, The Excavations at Dura-Europos. Final Report5/1. New Haven, Conn., 1959.
(PIERRE LERICHE)
2. سنگنبشتهها
در کنار اسناد فراوان به زبانهای یونانی، لاتین و آرامی، آثار نگاشتهشده (:مکتوب) پرشماری از باشندگی (:حضور) ایرانیان در دورا اوروپوس وجود دارد. بر روی دیوارهای کنیسه سه ديوارنگاره به خط اشکانی و دوازده ديوارنگاره دیگر با جوهر به فارسی میانه حك (قلم زده) شده است. یکی دیگر به زبان اشکانی و پنج مورد دیگر به فارسی با مرکب بر دیوارهای خانه دیوارنگاران نوشته شده است و آخرین مورد به زبان اشکانی در ورودی دخمه. دو ديوارنگاره دیگر به زبان اشکانی بر روی دیوارهای معبد زئوس مگیستوس حکاکی شده است که تاریخ دقیق يكي از آن دو اين است: ŠNT 522 YrḤʾ ʾdʾdʾr skht 11 pty hwnn سال 522، ماه مارچ. ( 211 یا 212 پس از میلاد)، در روز یازدهم بامداد. سرانجام، ديوارنگارهاي بلند به زبان فارسی بر روی درب شمالی درب اصلی کنیسه نگاشته شده است. همه اين ديوارنگارهها به صورت رونوشت عيني منتشر شدهاند، اما به دلیل اینکه بیشتر آنها تا اندازهای ناخوانا هستند، تا کنون هیچ خوانش (:قرائت) کاملا رضایتبخشی یا تفسیر کاملی به دست نیامده است. با اینهمه، نوع ديوارنگاره کنیسه روشن است. آنها بیشتر با تاریخ، نام ماه زرتشتی، شماره سال (احتمالاا چهاردهمین و پانزدهمین سال سلطنت شاه ناشناس شاپور یکم، 240-70 میلاد)، و نام روز آغاز میشوند. سپس نام نویسنده میآید که میتوان گفت در همهی موارد با توصیف «کاتب» (دبیر) و گاه نام نویسندهی همکارش همراه با متن پیام او آمده است. نمونه فارسی رايج و عملا قطعی روی هيميشن (تن پوش يوناني) یک فيگور روی تابلو WC 2 نوشته شده است: /1/ BYRḤ prwrtyn QDM /2/ ŠNT X III II WYWM lšny /3/ ʾMT yzdʾntḥ[m]pr[ n]b(g) /4/ dpywr ZY tḥmy ʿL /5/ ZNH BYTʾ [YʾTWNt] ʾPš ZNH nkʾl /6/ ps(nd)yt (نخستین ماه فروردین در سال پانزدهم و (هجدهم) بود. ) روز رشن که کاتب یزدان تهم فرنبغ نيرومند به این خانه آمد و این عکس را پسندید.
افزونبر ديوارنگارهها، بیش از دوازده سفال نوشته شده در نیمي از ١٢ سايت گوناگون پیدا شده است. همهی این سنگنبشتهها به زبان اشکانی نوشته شده است. آنهایی که بیشتر خوانا هستند، به روشنی فهرستهایی از تحویل مقدارهای گوناگون اندازهگیری شده در grbn یعنی ( grībān “modii”)، و بنابراین گمان میرود فهرست اندازهگيري شدهی غلاتي هستند به افرادی با نام و حرفه یا نام خانوادگی شناسایی شده (مشخص). در سه مورد از آنها به يك شخص اشاره شده است، ršnw hštrp، Rašn šahrab (ساتراپ)، گمان میرود یک مقامي (شخصي) كه سازماندهی مجموعه غلات، به طور قطع تحت مدیریت روم را بر دوش داشته است. هدف از سفالينههاي خطي و سنگنبشتههاي پارسی میانه ناروشن (:مبهم) است. این شامل فهرستی از بیستوهفت پیشه (:حرفه) است که هیچ ترتیب منطقی روشنی ندارند. آنها از nʾnpʾk “نانپزی”، kpškly ” کفشساز” و kštkly “شخمزن” گرفته تا مقاماتی مانند zyndʾnyk “زندانبان”، dpylpty “رئیس کاتب” و šʾpstn “نگهبان حرمسرا” را دربَر می گیرند.
سرانجام سه قطعه پوست با نگارش اشکانی و فارسی میانه در دو سایت گوناگون یافت شده است. دو قطعه قسمتي از نامه هستند، هر كدام به يك زباني. دیگری یک قطعه کوچک که گویا از یک سند فارسی است. نامهی اشکانی تنها از آغاز «از سنسارکان تا حصرو-(؟)» و سه سطر فرمولهای مقدماتی مودبانه تشکیل شده است. نامهی فارسی که در هر دو طرف با آوایی (:لحنی) نسبتا مقتدرانه نوشته شده است، دارای نوشتاری است که نشان میدهد از «یک ژنرال بلندرتبهی ارتش به دیگری با درجهی کمی پایینتر» فرستاده شده است، شاید «در طول اشغال کوتاه دورا به دست ارتش». پارسیان در 253 بعد از میلاد».
بنمایهها:
Bibliography:
- N. Frye, ed., The Parthian and Middle Persian Inscriptions of Dura-Europos, Corpus Inscr. Iran. III/3, portf. I, London, 1968.
- Geiger, “The Middle Iranian Texts,” in C. H. Kraeling, The Synagogue, The Excavations at Dura-Europos. Final Report8/1, New Haven, Conn., 1956, pp. 283-317.
- Gignoux, Glossaire des inscriptions pehlevies et parthes, Corpus Inscr. Iran., Suppl. I, London, 1972 (with full secondary bibliography to date, pp. 11, 44).
- B. Henning, “Mitteliranisch,” pp. 41-42, 46.
Idem in C. B. Welles, The Parchment and Papyri,The Excavations at Dura-Europos. Final Report5/1, New Haven, Conn., 1959, pp. 414-17, pl. 70.
(D. N. MACKENZIE)
دسترسی به فایل پیدیاف جستار «دورا اروپوس»
………………………………………………………………………………………………………………………………………….
- نوشتهی Pierre Leriche, D. N. MacKenzie
- ترجمهی مریم خالصی، شیرین حیدری