23 سال پیش در ۲۹ اسفندماه 1379 به اتفاق مازیار و سیامک، دو تن از همنوردان گروه کوهنوردی فروهر از قله توچال برمیگشتیم و چند ساعتی در باغ اسون استراحت کردیم. فردا، سال نو آغاز میشد و باغ خالی، مردم خانه تکانیهای نوروز را تمام کرده و در حال چیدن سفره نوروزی بودند؛ اما محیط داخل ساختمان باغ، نابسامان بود و سفرهی هفتسینی در کار نبود. باغ اُسون در سالهای1350 تا 1357 توسط روانشاد سروشِ فریدونِ اُم بر روی زمین اهدایی روانشاد بهرامجی بیکاجی ساخته و از آن به بعد، توسط انجمن زرتشتیان تهران و نیکاندیشان هازمان نگهداری شده و مورد استفاده همکیشان زرتشتی است. مکانی با ارزش که هر فرد زرتشتی و بهخصوص کوهنوردان زرتشتی بایستی قدر این گوهر گرانبها را بداند.
بر پایه باور ما زرتشتیان، فروهر درگذشتگان در 10 روز پایانی سال (پَنجه کوچک و پَنجه بزرگ (وَه)) به منزلگاههای پیشین خود بازگشته و از پاکی ظاهری و پاکی درونی و شادی بازماندگان خود خشنود میگردند.
آیا در آنروز خاص، فروهر بنیانگذاران و کسانی که برای نگهداری از آن جان خود را از دست دادهاند و هم اینک به منزلگاه خویش بازگشتهاند خشنود هستند؟
میدانستم که هستند افرادی که به هر دلیلی در زمان سال تحویل و ایام نوروز به باغ اسون آمده و در این مکان به شادی پرداخته و با خدای خود راز و نیاز کردهاند، آیا میشود این مکان نیز همچون منزلگاه ایشان باشد و سفرهای گستراند؟
پرسشهای بالا آغازگر راهی بود که تا به امروز و به مدت بیست و دو سال ادامه داشت.
«خانه تکانی باغ اسون و چیدمان خوان نوروزی» پایهگذاری شد و دوستان بسیاری در این سالها همراه ما بودند و ماندند و رفتند. پایان هر سال در پیشواز سال نو، سفره هفتسین چیده شد تا شادی و امید و بهروزی بهدینان و بستهکشتیان در باغ اسون نیز گستردانده شود. امسال هم با یارانی دیگر سفره هفتسین را چیدیم.
سپاس از مهرِ همه دوستان و یاران همراه و اینکه همیشه قدردان کسانی هستیم که این مکان را بنا نهادند و کسانی که از این مکان در هر شرایطی نگهداری نموده و مینمایند.
روز اهنود گات از ماه گاتابیو 3761 زرتشتی
بیستوپنجم اسفند 1402 خورشیدی
کورش بلندی و کتایون فلاحت
مروری بر 22 سال گستراندن خوان نوروزی در باغ اسون
1381
1382
1383
1385
1386
1387
1388
1389
1390
1391
1392
1393
1394
1395
1396
1397
1399
1400
1401
1402
فرتور رسیده است.
6744
4 پاسخ
بسیار عالی ، همت کم نکنید
لذت بردیم از عکسهای سالهای گذشته تا به امروز
نوروز پیروز
تندرست و دلشاد باشید
کوروش عزیز چه فکر و ایده ی خوبی را در این سالها برای نوروز با دوستان همکیش برپا نمودی. سالهای خیلی دورتر در این مکان با دوستانی در فصل تابستان در محدوده ی خارج این باغ رفتیم اون زمان به نظرم مسیر بسیار ناهمواری به چشم میامد.متاسفانه فقط در محوطه آنجا به گشت و گذار پرداختیم و از شدت تشنگی و گرما بالاتر از آنجا به باغی دیگر رسیدیم که درخت سیب داشت .فردی برای گذران امورات خود به فروش سیب می پرداخت ما هم چند عدد سیب قرمز خریدیم. و کنار آبی گذرا نشستیم و به خوردن سیب پرداختیم .سیب آبدار و خوشمزه و خوش عطری بود. هنوز که هنوزه مانند آن سیب را نخورده ام. قدیما پدرم میگفت سیب شمیران معروف ترین سیب در تهران محسوب میشد. مدتها گذشت بالاخره از همان سیب سرخ را در بازار دیدم و این بار فروشنده گفت سیب دماوند است. بله به همان عطر و طراوت و شیرینی اما تنها مشکل این است که همه به فکر صادرات افتاده اند اما چرا هموطن خودمون لذت این سیب ها را نباید ببرد؟ ای کاش به فکر خودمون بیشتر باشیم. زمان درگذر است اما نسل اینده دِلش باید به چه چیزی خوش بماند؟ ! این صحبت مربوط به سال ۱۳۵۸ است. یک دفعه ی دیگر با گروه زیکا به این باغ رفتیم و باز تابستان و گرما و دوستان و خنده. یاد روزهای شیرین خاطرات بخیر. خدا حفظتان کند مراقب سلامتی تان باشید. ما که پادرد و آرتروز امانمون رو بریده. یادجوانی و دوستان بخیرباشد .شاد و سلامت باشید
ﻛﺘﺎﻳﻮﻥ و ﻛﻮﺭﺵ ﻋﺰﻳﺰ اﺯ ﺧﻮاﻧﺪﻥ ﻣﺘﻦ و ﺩﻳﺪﻥ ﻋﻜﺴﻬﺎي ﺯﻳﺒﺎ, ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻡ و اﺷﻚ ﺷﺎﺩﻱ و ﺷﻮﻕ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ اﻭﺭﺩ. ﺑﻴﺎﺩ ﮔﺮﻭﻩ ﻛﻮﻫﻨﻮﺭﺩﻱ و ﺑﭽﻪ هﻫﺎ و ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺧﻮﺏ و ﺑﻴﺎﺩﻣﺎﻧﻲ ﮔﺬﺷﺘﻪ اﻓﺘﺎﺩﻡ . ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ …. ﺳﭙﺎﺱ اﺯ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ اﺩاﻣﻪ ﻣﻴﺪﻫﻴﺪ و اﻣﻴﺪﻭاﺭﻡ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎﺷﻴﺪ.
کتایون بانو گرامی و کورش خان بزرگوار، دست مریزاد و همتتان پایدار ،من از هموطنان مسلمان شما هستم که اندکی دل در گرو طبیعت گردی و کوهنوردی دارم ، و صد البته همیشه سایت امرداد را نیز مرور میکنم ، سرتان همیشه سبز و دلتان همواره دریا و عمرتان به بلندای یلدا باد .