خسرو بهدین: پس از انتشار پنج پیششماره، نخستین شماره هفتهنامه امرداد در تاریخ سهشنبه هجدهم امرداد 1379 با تیتری با مضمون (دیدار محمد خاتمی، رییسجمهور وقت با زرتشتیان) منتشر شد.
تقریبا هرساله، سالگرد انتشار شماره نخست امرداد همزمان است با برگزاری مسابقات ورزشی جام جانباختگان زرتشتی که از آن میتوان با عنوان معتبرترین جام ورزشی کنونی زرتشتیان ایران نام برد.
شاید بسیاری از هموندان کنونی و حتا قدیمی نشریه امرداد ندانند که درنظر داشتیم (تیم فوتبال امرداد) هرساله در جام جانباختگان شرکت نماید و مقام بیاورد تا در جشن سالگرد انتشار نشریه، جشن پیروزی در جام جانباختگان را نیز هم زمان برگزار کنیم ولی هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاد.
شاید به خاطر عدمتوانایی من در سرپرستی و اداره درست تیم اولیه.
امسال هم زمان با سالگرد انتشار امرداد و همچنین برگزاری جام جانباختگان تصمیم گرفتم شرح آن ماجرا تلخ کذایی را بر روی کاغذ بیاورم تا شاید ناراحتیهای ناشی از آن را بعد از سالها بتوانم از دلم خارج نمایم.
تیر ماه 1379 ، تنها چند روز پس از انتشار پیش شماره سوم و همزمان با جشن تیرگان، اتومبیل حامل چهار تن از نوجوانان زرتشتی یزد در مسیر برگشت از مراسم، دچار حادثه رانندگی شد که طی آن (رستم اخویجو) ورزشکار نامآور زرتشتی به رحمت خدا پیوست.
چقدر سخت بود درج خبر درگذشت دوست عزیزم در پیش شماره چهارم.
در زمستان 1381 اما خانواده روانشاد رستم اخویجو ، تصمیم گرفت با هزینه خود نخستین دوره پیکارهای فوتبالی با عنوان (جام رستم) را برگزار نماید.
سال 1398 که به یزد رفته بودم، پانزدهمین دوره این مسابقات برگزار شد و نمیدانم که هنوز هم هرساله این مسابقات برگزارمیشود یا خیر.
(تیم فوتبال امرداد) در نخستین دوره این مسابقات که در زمستان 1381 برگزار شد، حضور یافت با این امید که هر ساله در مسابقات جام اشاره شده و همچنین جام جانباختگان شرکت نماید و مقام بیاورد.
در واقع قرار بود قهرمانی در جام رستم برایمان پیشزمینهای باشد برای حضور در جام جانباختگان.
(تیم فوتبال امرداد) در نخستین حضورش شروع بسیار خوبی داشت ، قاطعانه حریفان را شکست داد و به مرحله نیمه نهایی رسید.
با رسیدن به مرحله نیمهنهایی بنا به درخواست من، نیم صفحه بالایی رویه اول شماره بعدی هفتهنامه امرداد قرار شد خالی بماند تا خبر قهرمانیمان در نخستین حضورمان را به بهترین شکل ممکن چاپ نماید.
هر شب قبل از خواب تیتر نخست را با خودم مرور میکردم و آن را عوض میکردم و کلماتش را تغییر میدادم تا این قهرمانی به بهترین شکل ممکن بازتاب داشته باشد و به قول خودمان شروعی باشد برای قهرمانی در سایر جامها.
گرچه بازی نیمهنهایی را خوب شروع نکردیم ولی در ضربات پنالتی هر طوری بود، حریف را شکست دادیم و به بازی فینال رسیدیم.
زمان برگزاری بازی فینال تقریبا هم زمان بود با آخرین ساعات مهلت صفحه بندی شماره بعدی امرداد و من می خواستم هرطور شده خبر قهرمانیمان در آن شماره بهصورت پررنگ چاپ شود.
اواسط نیمه دوم بود و با توجه به اینکه بازی را جلو بودیم و از آنجایی که میبایست زودتر به دفتر نشریه خبر را ارسال میکردم تا آنها کارهای صفحهبندی را به پایان برسانند، اعلام نمودم که خیالتان راحت ، بازی را بردیم و قهرمان شدیم ، خبر پیروزی و عکس بچه های تیم را در صفحه اول چاپ کنید .
مدت زمان زیادی به پایان بازی نمانده بود که به یک باره ورق برگشت، پشت سرهم گل خوردیم، واقعا سوراخ سوراخ شدیم، بچهها بسیار عصبی شده بودند و من ناتوان در آرام کردن آنها، هر از چند دقیقهای بازی به خشونت کشیده میشد، درگیری بوجود آمد و در پایان بازی را مفتضحانه باختیم.
به هر حال نخستین حضورمان همان آخرین حضورمان گردید، البته همه کاسه کوزه ها سر من شکسته شد.
از همه بدتر تیتر نخست شماره بعدی، خبری غیرواقعی درج شده بود و زمان زیادی نداشتیم برای اصلاح آن.
تنها شانسی که آوردم این بود که تا نوروز 1382 چند هفتهای بیشتر نمانده بود و تا آن زمان من سعی کردم کمتر آفتابی بشوم که نوروز را بهانهای برای آشتی و معذرتخواهی قرار دهم.
پس از تحویل سال نو، تلفن را برداشتم و از مسوولان برگزاری مسابقات و داوران و بازیکنان و برخی از تماشاگران و تعدادی از همکارانم در امرداد معذرتخواهی نمودم، فکر کنم آن روز رکورد تعداد عذرخواهی نمودن را به تنهایی جابهجا کردم.
فراخوان یادها و خاطرهها و دیدگاهها: امرداد؛ بیستوپنج سال با شما
یک پاسخ
روزت بخیر اقای بهدین واقعا نمیدانستم که شاهکاری اینچنینی داشتی. شاید هم هنوز جزو شاهکارها باشی وقتی نوشته تان را خواندم گفتم چه خوبه که به همین صداقت اشتباه خود را ادا نمودی و برای همه بخاطر عذر خواهی تان داستان ساختی. خوشحالم که اینقدر صادقانه عذرخواهی خود را گفتی و میگویی. ای کاش همه همینجور باشند. امیدوارم در زندگی موفق باشی. اما اینچنین فکر نکن چون که ورق زندگی شکلهای متفاوتی دارد. ای کاش فقط به برد و باخت در زندگی نپردازیم به ازمون زندگی بیشتر توجه کنیم. موفق و شاد باشید.من تا نیم ساعت فقط به صحبتها و نوشته ی شما میخندیدم که چقدر عجله برای بردن داشتید . اما تجربه ی خوبی برای شما میتواند باشد. شاد و خندان و سلامت باشید.