پژوهشهایی که دربارهی عروسکهای بومی ایران شده است، نشان میدهد که در سرزمین ما و میان قومهای ایرانی، میتوان نام نزدیک به 500 عروسک را یافت. اما تنها شمار اندکی از آن پیکرکها به جای مانده است و عروسکهای دیگر به فراموشی سپرده شدهاند. با این همه، همین عروسکهای بومی کنونی، نهتنها برای شناخت هویت فرهنگهای گوناگون کشورمان به کار میآیند بلکه فرصتی برای بهرهمندی مردمشناسانهی گردشگری هم فراهم میسازند. عروسکها میتوانند به توسعهی اقتصاد بومی کمک کنند و فرهنگ فولکوریک هر گستره از سرزمین ما را بازتاب دهند. اما چنین کاری هنگامی شدنی است که فرایند پژوهش و مکتوبسازی آنها انجام بشود.
از سوی دیگر، عروسکهای بومی ایران، از چنان گوناگونیای برخوردارند که گاه شگفتانگیز به گمان میرسند. آنها گاه تنها کارکرد درمانی دارند و گاه ساخته میشوند تا پیش درآمد جشنی باشند. گاه نیز تنها عروسک وارهاند. همهی اینها گواه دامنهداری این هنر دیرینه است و بایستگی پژوهش دربارهی آنها.
عروسک ابودَردا؛ پیکرکی برای درمانگری
آیین چهارشنبهسوری در شیراز، گاه همراه با پختن آشی نذری است، که به آن «آش ابودَردا» میگویند. این آش برای کسانی پخته میشود که در بستر بیماری ماندهاند؛ یا زمانی آن را آماده میکنند که در میان محلهای یا گروهی بیماری فراگیر شده باشد. اگرچه تاریخچهی پخت این آش بهدرستی روشن نیست و در برخی منطقههای دیگر ایران هم دیده میشود، ولی گویا در شیراز پررنگتر از دیگر جاهای ایران به این آیین پرداخته میشود.
آیین درست کردن آش ابودردا با ساختن عروسکی از خمیر رشته، همراه است. عروسک خمیری را در آش میاندازند. هنگام پخته شدن و تقسیم آن، عروسک ابودردا به هر کس که رسید باید آن را در کاسهای چوبی یا سفالی بگذارد و به آب روان بسپارد تا بنا بر باوری کهن، عروسک درد و بیماری را با خود ببرَد. میگفتند بدینگونه، درد و ناخوشیها به عروسک برمیگردد و با سپردنش به آبهای روان، بیماری از کاشانه و محله دور میشود.
سالخوردگان میگویند که در گذشتهها مردی به نام «ابودَردا» زندگی میکرد که همواره بیمار بود. برای همین است که آش نذری چهارشنبهسوری را ابودردا مینامند.
در این آیین و درست کردن عروسک خمیری، زنان و دختران آشنا و همسایه با هم همراهی میکنند. گاه پختن آش ابودردا برای بخت گشایی بود.
گویا در دارابِ فارس نیز آشی به نام «بغره» پخته میشود و عروسکی بدچهره را از خمیر درست میکنند و در آش میاندازند. پس از این که آش پخته شد، کاسهای از آن را بر سر عروسک خمیری میریزند و آن را به آب روان می سپارند؛ در حالی که با صدای بلند میگویند: «درد سرمان را دادیم به آب روان»!
در خراسان و اصفهان نیز آش نذریای مانند آش ابودردا و آش بغره پخته میشود.
دُختُلوک؛ عروسک زیبای جزیرهی قشم
«دُختُلوک»، یا «دوهتولوک»، عروسک بومی و سوزندوز روستاهای بُرکه خَلف، نخل گُل، دیرستان و شیبدراز در جزیرهی قشم است. زنان و دختران این روستاها عروسک دختلوک را با پارچههای رنگین و ابزاری ساده میسازند و پوشش آن را همانند جامههای زنان و دختران قشم میآرایند. هر آنچه در ساخت عروسک به کار میرود، در خود جزیره فراهم شده است. این عروسک زیبا، برای سرگرمی و بازی کودکان ساخته میشود.
اما دختلوکهای هر روستا با روستای دیگر اندکی دگرگونی دارد. بُرقع و پوشش روستاهای قشم تا اندازهای گوناگون و از هم جداست. از اینرو، دختلوکها هم جامهآرایی و بافت و اندازههای جداگانهای دارند. اما به هر پوششی که باشند نشان از هنرورزی مادران جزیره قشم دارند؛ و نیز باورها و افسانههایی که در میان آن مردمان سخت کوش جاری است.
عروسک دختلوک که گاه به شکل عروس و داماد نیز ساخته میشود، در سال 1394 خورشیدی، به شمارهی 1101 در فهرست آثار میراث ناملموس کشور جای گرفته است.
این را نیز ناگفته نگذاریم که زنان جزیرهی قشم، عروسکوارهای به نام «دختوکو» نیز میسازند که کلهای گوله شده است، بی آنکه دست و پا داشته باشد. آن عروسکواره از خردهپارچههای دور ریز خانگی ساخته میشود.
آهوچره؛ عروسک نمایشی گیلان
در خاور (:شرق) استان گیلان، تا نزدیکی تنکابن و روستاهای آن، عروسکی به شکل آهو ساخته میشود که پیامآور نوروز و سال نو است. این عروسک نمایشی را سه تَن همراهی میکنند: یکی که کیسهای بر سر می ِشد و دست خود را از آن بیرون میآورد تا چوب عروسک آهوچره را به حرکت درآورد؛ دیگری که شعرخوان است و سومی که توبرهای در دست دارد و پیشکشهای مردم را در آن میریزد.
عروسک آهوچره را به شکل آهویی شاخدار میسازند که چشمهایی شیشهای دارد و زنگولهای به گردن آن آویخته شده است. بدینگونه هر 3 تَن در محلههای روستا راه میافتادند و نمایش میدادند و این ترانه را همخوانی میکردند:
آهو چره ،آهو چره ، ببین چقدر خوب میچره
آهو از باغ آمده ، چریده و چاق آمده
آهو مرغانه خوره ، صدتا به کمتر نخوره
سپس به درِ هر خانهای که میرسیدند وانمود میکردند که آهو غش کرده است. تا زمانی که از صاحبخانه پیشکشی نمیگرفتند، آهو به همان گونه میماند.
این عروسک، در کنار دیگر آیینهای پیشواز نوروزی، شادیآورِ مردمی بود که چشم بهراه آمدن بهار و آغاز جشن سال نو بودند.
*بخشهایی از آنچه دربارهی عروسک ابودردا آورده شد برگرفته از تارنمای «سرا موزهی رهگشا» است. درباره ی عروسک دختلوک نیز از گزارش خبرگزاری ایرنا بهره برده شده است.
** شوربختانه فرتور (:عکس) برخی عروسکهای بومی در دسترس نیست و ممکن است در این سلسله گزارشها برخی فرتورها با دیگر عروسکها همانندی داشته باشد یا به سبب پیوندهای فرهنگی میان تیرههای گوناگون ایرانی، همتای این عروسکها در دیگر منطقههای ایران نیز یافت شود. یادآور میشود که بیشتر عروسکهای آیینی و افسانهای در سالهای گذشته به دست هنرمندان و بومیها بازآفرینی شدهاند.
بیبی کُگ، عروسک آیینی زرتشتیان
عروسکها؛ نشانههایی از زندگی ساده و بیپیرایهی مردم
عروسکها؛ نقشآفرین در ماندگاری خردهفرهنگها
عروسکها؛ از باورهای کهن تا نمایشهای مردمی
عروسکها؛ نمادی از پویایی فرهنگ
عروسکها؛ گنجینهای از آیینها و نمادها