یکم اردیبهشت در سالشمار رسمی ایرانیان را روز سعدی نامگذاری کردهاند. شاعر شیرین سخن شیرازی که سرودههای بیمانندش آوازهای جهانی یافت. سعدی تاثیر انکارناپذیری بر زبان فارسی گذاشته است و همانندی زبان فارسی امروزی با زبان سرودههای سعدی گواه این تاثیر است.
گلستان سعدی به نثر و بوستان در قالب مثنوی از کتابهای اخلاقی سعدی هستند که اگر سرمشق جامعهای قرارگیرند بیگمان آن جامعه به آرمانهای انسانی نزدیکتر میشوند. غزلیات سعدی هم دربردارندهی غزلهای عاشقانهی این شاعر دلشیفته است که بی هیچ گمانی در میان سرودههای عاشقانهی فارسی بیمانند و سرشار از تصویرهای شاعرانه است.
به بهانهی روز بزرگداشت این سخنسرای پارسی که بهراستی استاد سخنش میخوانند یکی از غزلهای زیبا و عاشقانهی او را میخوانیم.
ای یار جفا کردهی پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده؟
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلودهی یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانهی مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گلاندام
از خواب نباشد مگر انگشتِ گزیده
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پیِ گنجشک پریده
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهرهی ابروی خمیده
میلت به چه ماند! به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده
گر پای به در مینهم از نقطهی شیراز
ره نیست، تو پیرامُن من حلقه کشیده
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده
روی تو مبیناد دگر دیده سعدی
گر دیده به کس باز کند روی تو دیده