امروز مهر ایزد از ماه تیر سال 3758 زرتشتی، آغاز زیارت سپندینه پیر پارس بانو، آدینه 13 تیرماه 1399 خورشیدی، سوم جولای 2020 میلادی
چنین روزی سال 489 پیش از میلاد، به فرمان داریوش بزرگ، فرمانروایی ایران به 30 استان (ساتراپی) بخش و سند مالکیت قلمرو ایران صادر شد. مصر یکی از ساتراپیهای ایران آن زمان بود
داریوش بزرگ که بر تمرکز امور و ایرانی بودن هر کار تعصب میورزید و پیدایش ملیگرایی نیرومند ایرانی را به او نسبت میدهند برآن شد فرمانروایی ایران به 30 استان (ساتراپی) بخش شود و هر استان را ساتراپی نامید. داریوش بزرگ شرح این ساتراپیها را در سنگنبشته داده است که به جا مانده است و تاریخنگاران جهان آن را سند مالکیت ایران خواندهاند هیچ کشوری در جهان چنین سندی را ندارد. مصر یکی از ساتراپیهای ایران آن زمان بود که داریوش نگاه ویژهای به آبادکردن آن داشت. داریوش در همین روز دستور داد که با بنیاد پستخانه مردم این استانها با هم در پیوند شوند و داد و ستد با سکههایی که ضرب کرده بود و در جهان به داریک شناخته میشود، انجام بگیرد.
داریوش بزرگ همچنین فرمان داد که میان شهرهای شوش و سارد (نزدیک مدیترانه) یک شاهراه ارابهرو ساخته شود (این راه به درازای 2700 کیلومتر کشف شده که در بسیاری از بخشهای آن، گونهای از اسفالت است). داریوش سه سال پس از آن درگذشت و استخوانهای او، پس از دخمهگذاری، در گوری در «نقش رستم» که از پیش آماده کرده بود به خاک سپرده شد.
به نوشتهی «کارول میسلیویک Karol Mysliwiec» باستانشناس در کتاب تاریک و روشنهای مصر باستان The Twilight of Ancient Egypt، انتشارات دانشگاه کرنل (آمریکا)، صفحات 135 تا 191؛ ایرانیان از سال 525 تا 404 پیش از میلاد (نزدیک به 121 سال) بر مصر حکومت کردند و در تاریخ مصر دودمان بیستوهفتم خوانده میشوند، ولی روش مدیریت و فرهنگ ایرانی سه سده در آن کشور باقی بود. کارول نوشته است: «با وجود برچیده شدن حکومت ایرانیان بر مصر در سال 404 پیش از میلاد، یهودیان مصری تا دهها سال پس از آن هم خود را از فرمانبران ایران، تنها ابر قدرت آن زمان، میدانستند. مصر توسط کامبوزیا (کامبیز) دوم پسر کوروش بزرگ تصرف شده بود. وی شرق لیبی و شمال سودان را هم برخاک مصر افزود و مصر را که سالها به دو بخش علیا و سفلی بخش شده بود و دارای دو حکومت جدا از هم بود به صورت یک کشور یکپارچه درآورده و شهر «ممفیس» را پایتخت مصر یکپارچه قرار داده بود».
از ویژگیهای فرمانروایی هخامنشی ایران این بود که به آئینهای ملل زیر پوشش فرمانروایی خود کاری نداشت. شاه ایران با این که یکتاپرست بود و تنها به «اهورا مزدا» ایمان داشت مصریان را از ستایش خدایان بیشمار خود باز نداشت و آیین زرتشت را به آنان سربار نکرد. (برگرفته از تارنمای نوشیروان کیهانزاده)
دو مهر است با من که چو آفتاب
بتابد شب تیره چو بیند آفتاب
زرتشتیان از روز مهر ایزد تا ورهرام ایزد در ماه تیر، پنج روز از سیزدهم تا هفدهم تیرماه خورشیدی در زیارتگاه پیر پارسبانو گردهم میآیند و مانند دیگر نیایشگاهها پس از نیاش همگانی به دیدوبازدید و شنیدن مشکلات یکدیگرمیپردازند.
در فرهنگهای فارسی مهر را ایزدی نشان بر مهر و دوستی و خرد در کارهای مینوی و معنوی دانستهاند که در ماه مهر (ماه هفتم از سال خورشیدی) و روز مهر (روز شانزدهم هر ماه) بدو پیوند یافته است و شمارآفریدگان از نیکی و بدی به دست اوست..مهر که در اوستا « میثرَ» خوانده میشود، از ایزدان بزرگ پیش از زرتشت است که ایزد فروغ و روشنایی خوانده میشود. ایزد مهر نگهبان مهر، محبت، دوستی و عشق، تدبیر برای یافتن دارایی و خواستهها است. مهر به دیگر چم (:معنی) گردونه آفتاب یا خورشید است.
مهر ایزد موکل بر فعالیتهای است که دو طرف دعوا دارند. هر کجا دو طرف دعوا باشد ایزد مهر به دادگستری، دوستی، قول و قرار، پیمان حاضر است.
مهر یکی از برجستهترین ایزدان در دین زرتشتی است. یکی از سه ایزدانی است که نامش در دوازده ماه سال آمده است. یکی از طولانیترین یشتها به مهریشت ویژه شده است.
فردوسی میسراید:
«دو مهر است با من که چو آفتاب / بتابد شب تیره چو بیند آفتاب».
ایزد مهر نماد عشق و زندگی است و به زندگی خانوادگی گرمی میدهد. مهر نام آتشکدهای نیز بوده است.
فردوسی پیرامون آن میسراید:
«چو آذرگشسب و چو خوراد و مهر / فروزان به کردار گردان سپهر»
نماد این روز در دین زرتشتی گل «همیشه بشکفته» است.