در دوره استورهای شاهنامه، البته به جز اواخر فرمانروایی جمشید و تمام دوران پادشاهی ضحاک، سرشتی نیک بر مردم فرمانروا بوده است و همهی تلاش پادشاهان در راستای دگرگونی و پیشرفت تمدن بشری، بهویژه بر پا کردن «داد» در هازمان(:جامعه) و تلاش در راستای پاسداری از ارزش و کرامت انسانی بوده است و این بیگمان همان چیزی است که در اندیشهی فرزانهی توس نیز دیده میشود؛ افزونبر اینها، تمدن بشری با بهرهگیری از طبیعت تکوین مییابد و نخستین شالودههای زندگی گروهی پدیدار میشود. در این زمان شاهان افزون بر اینکه فرمانروا هستند، یک راهبر و راهنمای مدنی نیز به شمار میآیند. بیشتر آموزهها نیز در چارچوب آموزشهای گروهی و مهارتهای اجتماعی برای افراد هازمان بوده و تنها یک تن (فریدون) است که فردوسی مستقیماً به پرورش فردی در مورد اشاره میکند که البته آن هم به طور مستقیم بازگو نمیشود و بیشتر جنبهی پرورشی را مورد توجه قرار میدهد تا آموزشی.
کیومرث در دوران سی سالهی پادشاهی خود فرهنگ، پرورش و آموزش مردم را پایریزی میکند و سنگبنای نظام آموزشی را بنیاد مینهد؛ بههمینشوند(:دلیل)، از او میتوان بهعنوان نخستین آموزگار در شاهنامه نام برد. او به مردمش میآموزد که چگونه جامه بپوشند و….
بخشی از نوشتار «پادشاهی کیومرث سنگ بنای سامانهی آموزشی» را در بالا خواندید. این نوشتار که سامانهی آموزش و پرورش را در شاهنامه واکاوی میکند در هفتهنامهی امرداد 370 رویهی شاهنامه چاپ شده است.