از خشکسالیهای پیدرپی که بگذریم، آنچه «دریاچه هامون» را به حال و روز کنونیاش دچار کرده است، کشمکش بر سر حقآبه است؛ کشمکشی که در سالیان نهچندان دور میان ایران و افغانستان پدید آمد و نفسهای بخش ایرانی دریاچهی هامون را گرفت.
بیراه نیست بگوییم بیشتر جنگها و درگیریهایی که در جهان بر سر بهرهبرداری از منابع آبی پیش میآید بدان سبب است که مرزهای سیاسی و مرزهای جغرافیایی، یکسان نیستند و هر کدام تعریف و شناسایی جداگانهای دارند. از همینروست که گاه دریاچه یا رودخانهای یکپارچه، در دو سوی مرزهای سیاسی جای میگیرد و چگونگی بهرهبرداری از آن، گرهای ناگشودنی میشود. هامون نیز چنین داستانی دارد.
دریاچهی هامون دو بخشی است؛ بخشی از آن در ایران جای دارد و بخش دیگر در کشور افغانستان. در روزگار قاجاریه، زمانی که افغانستان از پیکر ایران جدا شد، شناخت مرزهای سیاسی دو کشور را به ژنرالی انگلیسی به نام «گلد اسمیت» سپردند (1873 میلادی). او نیز سیستان را به دو بخش کرد و پارهای را سهم ایران دانست و پارهی دیگر را سهم افغانستان. به افغانستانیها نیز این اجازه را داد که دستِ نیمی از دشت سیستان را از آب کوتاه کنند. این مساله به زیان ایران بود که نتیجه به گفتوگوهای سیاسی بسیاری در سالهای 1317 و 1326 خورشیدی انجامید که داستان دور و درازی دارد. تا آنکه در سال 1351 پیمان نامهای میان دو کشور بسته شد و افغانستانیها پذیرفتند در هر سال 850 میلیون متر مکعب، سهم بخش ایرانی دریاچه هامون باشد. اما ناآرامیهای سیاسی افغانستان و دولتهای ناپایداری که در آنجا سر برمیآوردند، دشواریهایی پدید آورد و حقآبهی هامون نرسید. خشکسالیهای چند ساله نیز کار را بدتر کرد و دریاچه هامون را زار و نالان ساخت و اندازهی آب دریاچه را دَم به دَم کاهش داد.
برشمردن آنچه بر سر این دریاچهی بسیار باارزش، در سالهای کمآبی آمد، بسیار غمانگیز است. اگر هم باران ببارد و آسمان ابرهای بارندهاش را دریغ نکند، دشواریای که کشور افغانستان برای بخش ایرانی هامون پدید میآورَد، همواره مسالهساز است. کارشناسان چنین میگویند که راه نجات هامون رایزنی با کشور افغانستان و برای شناخت حقآبهی آن است. این کار تنها با گفتوگوهای دیپلماتیک شدنی است.
دریاچهی هامون در استان سیستان و بلوچستان، سومین دریاچهی بزرگ ایران است. آن دو دیگر، یکی دریاچهی کاسپین (:خزر) است و دیگری دریاچهی ارومیه. از دید زمینشناسی، هامون ادامهی ساختار رودخانهی هیرمند (هلمند) است؛ رودخانهای پُرآب با درازایی 1100 کیلومتری. هامون با باورهای باستانی و کهن ایران و نشانههای استورهای، چنان گره خورده است که ایرانیان همواره این دریاچه را سپند و جایی برای رخدادهای دینی دانستهاند. در تاریخ و فرهنگ ایران، هامون جایگاهی بلند و فرازین دارد. نهتنها در اوستا نام این دریاچه آمده است، بلکه در نوشتههای دینی و تاریخی ایرانیان، بارها و بارها از آن یاد شده است. در استورههای ایرانی نیز هامون به نام «کیانسه» شناخته میشود. اگر رویدادهای دینی، استورهای و تاریخیای که در این دریاچه روی داده است، برشمرده شود، نوشتهای بسیار پُربرگ و بار خواهد شد که در این کوتاه نمیگنجد. این را به کوتاهی برشمردیم تا گفته باشیم که دریاچهی هامون تنها یک پدیدهی طبیعی جغرافیایی نیست؛ هامون، با روح و روان ایران آمیختگی دارد.
آنچه دریاچهی هامون را شکل میدهد، 3 حوضچه است. یکی «هامون هیرمند» نامیده میشود؛ دیگری «هامون صابری» و سومی «هامون پوزک». هنگام فراوانی و سرشاری آب، این سه حوضچه به هم میرسند.
هامون هیرمند تا جنوب باختری شهرستان زابل 45 کیلومتر دوری دارد. هر چند ژرفای آن از آن دو دیگر حوضچه کمتر است، اما سطح گستردهتری دارد. ساخت سد و چاههایی که برای کشیدن جان هامون هیرمند برآوردهاند، این حوضچه را دچار کمآبی و خشکی کرده است. هامون صابری نیز میان دو کشور ایران و افغانستان دامن پهن کرده است. نزدیک به 60 درصد آن در خاک ایران است و از دید سرشاری آب، حال و روز بهتری از هامون هیرمند دارد. هامون پوزک نیز با گسترهای 1484 کیلومتری، بیشتر زمانها پُرآب و سرشار است و سودرسان. تنها 330 کیلومتر از آن گستره، در خاک ایران جای دارد.
رگ زندگی دریاچهی هامون در دست رودخانهی هیرمند است. اگر هیرمند جاری شود و به هامون برسد، این دریاچه نیز مالامال از شور زندگی خواهد بود. همین است که هر دگرگونی و نوسانی در هیرمند، بر دریاچهی هامون نیز تاثیر میگذارد و آن را کمآب یا پُرآب میسازد.
دریاچهی هامون اگر پُرآب باشد، 5660 کیلومتر مربع گستردگی دارد. سهم ایران از آن پهنهوری، 3820 کیلومتر مربع است. اما دریاچهی هامون دست به گریبان رویدادهای طبیعی است که حال آن را بد و نادلخواه میسازند. یکی از آن رویدادها، بادهای 120 روزهای است که در سیستان میوزد و هامون را روبه خشکی میبَرد. در فصل تابستان نیز آب دریاچه به سرعت تبخیر میشود. تبخیر زیاد، از ویژگیهای همیشگی هامون است.
با این همه، دریاچهی هامون زیستگاه بسیار باارزشی برای پرندگان بومی و کوچرو است. ارزش هامون از این دید، شمردنی نیست. زمینهای باتلاقی پیرامون دریاچه و نیزارها، زمینهی دلپذیری برای زیست هزاران پرنده پدید میآورند. افزون بر اینکه فراوانی رشد جلبکها و حشرهها و ماهیان، پرندگان را حال و روزی خوش میبخشد. آن پرندگان، پُرشمارند: کاکاییها، حواصیلها، اگرتها، گیلانشاهیهای دُم سیاه، فلامینگوها و دیگر گونههای پرندههای ماهیخوار، هامون را از شور و سرمستی زندگی آکندهاند.
گونههای آبزی نیز به فراوانی در هامون دیده میشوند؛ بدان شرط که دریاچه خشک نباشد و بارشها باشند و حقآبه برسد. در میان همهی ماهیان، به ویژه از یک ماهی به نام سفیدک، یا انجک، باید یاد کرد که تنها در هامون پیدا میشود. اما افسوس که خطر از میان رفتن آن میرود؛ شاید به سبب صید بیرویه و بیاندازهی آن.
گیاهان پیرامون دریاچه هامون نیز ارزش خود را دارند. از دید درمانگری، برخی از آن گیاهان اهمیت جداگانهای دارند و برای بومیان شناخته شدهاند. مجموع گیاهان دریاچهی هامون، از 13 تیرهی گیاهی هستند که خود نشان از فراوانی گونههای گیاهی این پهنهی آبی و پیرامونش دارد.
درون دریاچهی هامون بلندیهایی هست که به آنها «تختک» میگویند. تختکها جایی برای زندگی شماری از بومیها بوده است. گاه بلندای آنها به 5 متر میرسد. تختکها با تمدن سیستان گره خوردهاند و دیرینگی بسیار زیادی دارند. به هر روی، تختکنشینی نیز از دیگر ویژگیهای نمایان دریاچه هامون باید دانسته شود.
دریاچهی هامون با گذران مردم سیستان پیوندی ناگسستنی دارد. از صیادان گرفته تا شکارچیان و دامداران و حصیربافان، زندگی خود را با بودن هامون میگذرانند و از بخشودههای این پهنهی آبی زندگیساز، بهره میبرند. هامون با اقتصاد و اجتماع و فرهنگ سیستانیها آمیخته شده است و همانگونه که پیشتر گفتیم، ریشه در تاریخ و فرهنگ آن بخش از کشورمان دارد.
خبر خوش آنکه در خردادماه امسال (1399 خورشیدی)، دریاچه هامون در پی بارندگیها و سیلابهایی که از هیرمند افغانستان به سوی هامون جاری شد، سیراب گردید و جان دوباره گرفت (گزارش خبرگزاری مهر). سیستانیها به آن سیلابها، «دشتمال» میگویند. دشتمالهای امسال، 50 درصد از دریاچه هامون را پُرآب ساختند و ژرفای آن را به نیممتر رساندند. پیشتر، در اردیبهشت 1393 نیز با جاری شدن سیلاب از افغانستان، پس از 15 سال خشکی، هامون آبگیری شده بود.
در امردادماه 1394، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان سیستان و بلوچستان، از تلاشها و رایزنیها با کشور افغانستان برای ثبت دریاچهی هامون در فهرست یونسکو خبر داده بود (ویکی پدیا). اگر چنین کاری انجام بگیرد، هامون به نام یکی از ذخیرهگاههای بسیار باارزش جهان ثبت خواهد شد.
* با بهرهجویی از: گزارش خبرگزاری «مهر»، تارنمای «گردشگری ایران» و «ویکی پدیا».
یک پاسخ
حیف این دریاچه ی زیبا که با بی تدبیری ها به این روز افتاده….جدا از اینکه بزرگترین دریاچه ی آب شیرین خاورمیانه ست، در نوشته های اوستا و تاریخ ایران باستان جایگاه کم نظیری داره