امروز سروش ایزد از ماه آبان سال 3758 زرتشتی، یکشنبه 11 آبانماه 1399 خورشیدی، یکم نوامبر 2020 میلادی
خواجه نظام الملک توسی، دولتمرد نامی ایرانی، بزرگ وزیر سلجوقیان نزدیک به 29 سال، نگارندهی کتاب سیاستنامه (در دانش فرمانروایی گرفته شده از آزمودههای خودش)، در چنین روزی کشته شد.
در واپسین سالهای پادشاهی ملک شاه میان او و خواجه ناهمسویی پیش آمد که سرانجام به کنار گذاشتن او از وزیری و سپس کشته شدن مشکوک خواجه نظامالملک انجامید. وی هنگامی که با اردوی شاهی از اصفهان به بغداد می رفت در بروجرد در نزدیکی نهاوند به دست کسی که رخت صوفیان را پوشیده بود با ضرب کارد زخمی شد و یک روز پس از آن درگذشت. کشتن او را در آن زمان به فداییان اسماعیلی پیوند دادند. پیکر بیجان او را به اصفهان برگردادند و در باغی که از آنِ او بود، به خاک سپردند. آرامگاه او هنوز برجای است اما نشان از شکوه و بزرگی وزیری ندارد که زمانی فرمانش در سراسر ایران جاری و روان بود. سی و پنج روز پس از مرگ او، ملک شاه نیز درگذشت و برپایه برخی گمانهای تاریخنویسان به دست هواخواهان خواجه به او زهر خورانده شده بود.
خواجهنظام الملک توسی، سه جاودانه برای ایرانیان به یادگار گذاشت. نخست دستور داد سالشمار خورشیدی فراهم شود تا سالشمار قمری کنار گذاشته شود. دوم آنکه دستور داد هزاران بار کتاب شاهنامهی فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان رستگاری یابند. سوم برافراشتن دانشگاههای نظامیه بود که ریشه و پایهی دانشگاههای امروزی است.
ابوعلی حسن پسر علی پسر اسحاق طوسی شناخته شده به خواجه نظامالملک طوسی، وزیر دو تن از شاهان دوره سلجوقیان در ایران بود. وی توانمندترین وزیر در دودمان سلجوقی بود و سلجوقیان نیز در زمان وی به اوج نیرومندی رسیدند. او بیستونه سال به سیاست درونی و بیرونی سلجوقی سو داد.
خواجه نظام الملک بنیادگذار دانشکدههای شناخته شده به نظامیه در شهرهای اصفهان، هرات، نیشابور، بغداد و … بود که الگوی دانشگاههای اروپا در سدههای پس از آن شدهاند. وی در نزدیکی نهاوند و در مسیر کرمانشاه و از آنجا به بغداد به دست کارگزاران حسن صبّاح کشته شد. «ابوطاهر اَرانی» قاتل خواجه نظام الملک، جوانی دیلمی بود که در اَلَموت (منطقه کوهستانی در شمالغربی قزوین) به صف هواداران حسن صبّاح پیوسته بود و در آنجا به کشتن خواجه نظامالملک گمارده شد.
اینک من سروش ترا که
از همه بزرگتر است، میطلبم
روز هفدهم از هر ماه در گاهشمار زرتشتی به نام سروش ایزد پیوند یافته است. سروش به چم (:معنی) گوش دادن و فرمان بردن است به خواست خدایی و ما آن را نیوشایی معنا کردهایم تا نزدیکتر به اصل باشیم.
اینک من سروش ترا که
از همه بزرگتر است، میطلبم
تا به آرمان خود رسم
و زندگانی درازی به دست آورم
و به شهریاری منش نیک در آمده
و به راه راستی گام زده،
به جایگاهی رسم که مزدا اهورا میباشد. (۳۳_۵)
اشو زرتشت میگوید:
کسی را که مزدا دوست دارد ، نیوشایی و منش نیک به او روی میآورد (۴۴_۱۶)
زرتشت میخواهد به دستیاری نیوشایی به خواست و آرمان خود برسد (۳۳_۵)
نیوشایی راهی است که به اهورامزدای توانا میرود (۲۸_۵)
نیوشایی راه رستگاری را ، هم برای رستگار و هم برای دروغکار ، همواره روشن میسازد (۴۳_۱۲)
از این گفتهها به ویژه آنجایی که نیوشایی با منش نیک است، بر میآید، که فرمانبرداری زرتشت کورکورانه نیست بلکه از روی اندیشه و با دلی پر از مهر است .