لوگو امرداد
محله‌های تاریخی تهران (98)

آب مَنگل؛ محله‌ای در کوچه پس‌کوچه‌های تهران قدیم

کمتر پیش می‌آید که فیلمی بر پرده‌ی سینما، نام محله‌ای را بیش از گذشته بر سر زبان‌ها بیندازد و هنوز هم یادآور بخش مهمی از موج نو سینمای ایران باشد. این رویداد با نمایش فیلم «قیصر» به کارگردانی مسعود کیمیایی، در دی‌ماه 1348، برای «محله‌ی آب مَنگُل» روی داد. در آن فیلم یکی از چهره‌های منفی داستان، به نام کریم آق منگل، با هم‌دستی برادرانش سبب‌ساز رویدادهایی خونین شد و سرانجام ِ قهرمان داستان را رقم زد. با این‌همه، محله آب منگل خیلی پیش‌تر از فیلم قیصر، در نزد تهرانی‌ها آوازه داشت و بسیار شناخته شده بود.
آب منگل محله‌ی کوچکی است. سال‌هایی است که نام آن را دگرگون کرده‌اند و همین کار شاید یادبودهای آن را از ذهن نسل تازه دور کند؛ کاری که با دگرگون کردن بی‌رویه و نسنجیده‌ی نام محله‌های تاریخی تهران، برای دیگر بخش‌های کوچک و بزرگ این شهر روی داده است. آب منگل در خاور خیابان‌های سیروس و شهر ری جای دارد. میدان قیام (میدان شاه پیشین) در شمال این محله است. نزدیکی آب منگل به بازار تهران، سبب شده است که در گذشته‌های تاریخی این بخش از پایتخت جایی برای زندگی بازاریان نیز باشد.
آب منگل نام گره‌داری است. به این معنا که باید توضیح کم و بیش دور و درازی داد تا دریابیم چرا این بخش از شهر را آب منگل می‌نامیدند.
در گذشته، مقنیان (کسانی که کاریز می‌ساختند و حفر می‌کردند) به راه آب زیرزمینی که در زیر رودخانه بود، شترگلو می‌گفتند. این نام از آنجا می‌آمد که راه آب کاریز مانند گلوی شتر خمیدگی و انحنا داشت. نام دیگر شتر گلو، تنبوشه بود. شترگلویی که از خندق کهن تهران (خندق شاه تهماسبی)، در بخش خاوری خیابان ری کنونی می‌آمد، جریان آب کاریز این گستره را تا پهنه‌ی دولاب می‌بُرد. این شترگلو را تهرانی‌ها مَنگل می‌نامیدند. با ویران کردن خندق کهن و پُر کردن آن، در جایی که شترگلوی کاریز دیده می‌شد، کوچه‌ای ساخته شد که به نام منگل آوازه پیدا کرد. چون آب از چاه آن بیرون کشیده می‌شد، کوچه را که چندی پس از آن محله‌ای پیرامونش شکل گرفت، آب منگل نامیدند.
همه‌ی آن توضیحات را می‌توان این‌گونه فشرده کرد و گفت که مجرای کاریز از زیر گذری رد می‌شد که چاهی کم و بیش ژرف به ژرفای (:عمق) 12 متر،  بر روی آن کنده بودند. مردم محله‌های پیرامون، با دلو (سطل) از این چاه که آب بسیار گوارا و خنکی داشت، به هر اندازه که می‌خواستند آب برمی‌داشتند. این بخش که چاه داشت و در ژرفای آن شترگلویی بود، آب منگل نام گرفت.
با این همه، برای واژه منگل چند معنای گوناگون برشمرده شده است. برخی منگل را به معنی مجرای آب دانسته‌اند؛ برخی آن را چاه معنی کرده‌اند و شماری دیگر منگل را مظهر کاریز یا قنات برشمرده‌اند. اگر چه این نام‌ها، همگی اشاره به کاربرد و ساز و کاری یکسان دارد. مظهر قنات به جایی می‌گفتند که آب بر روی زمین پدیدار می‌شد.
در تهران کهن سه شترگلو، یا تنبوشه، یا منگل، دیده می‌شد که نامدارتر و شناخته‌شده‌تر از شترگلوهای دیگر بودند. یکی در همین آب منگل بود، دیگری در خیابان شاهپور و سومی در کوچه مروی.

باغی پُرآوازه و مدرسه‌ای تاریخی در آب منگل
یکی از بازرگانان بسیار نام‌آور تهران در روزگار قاجار، محمدحسین خان امین‌الضرب نام داشت. او که کارآفرینی نوآور بود، دارایی‌های هنگفت و املاک فراوان داشت. امین‌الضرب در جایی که اکنون محله‌ی آب منگل نامیده می‌شود، باغی بسیار گسترده ساخته بود که در نزد مردم شهر به سرسبزی و پُر دارودرختی شناخته می‌شد. اما این باغ، مانند بسیاری دیگر از باغ‌های شهر تهران، از میان رفت و اکنون هیچ اثر و نشانه‌ای از آن در محله‌ی آب منگل نیست. روشن است که زمانی که باغ امین‌الضرب در آب منگل کنونی وجود داشت هنوز کوچه و محله‌ی آب منگل شکل نگرفته بود.

کوچه رضوی ( آب منگل )کوچه رضوی ( آب منگل )
پس از شکل‌گیری کوچه‌ی آب منگل، دبستانی در آنجا ساخته شد که داستانی خواندنی دارد و از آموزشگاه‌های مهم تهران به شمار می‌رفت. به ویژه آنکه مدیر آن مردی دانشمند و آگاه به نام یحیی دولت‌آبادی بود. او که از رهبران مشروطیت بود و به آزادی‌خواهی آوازه داشت، مدرسه‌ی آب منگل را به شایستگی اداره کرد، هر چند با دشواری‌های بسیاری نیز روبه‌رو شد. آن آموزشگاه را دبستان دانش می‌نامیدند.
داستان دبستان دانش این‌گونه است که مردی سیاست‌ورز به نام ارفع‌الدوله در محله سنگلج دبستانی برای آموزش و درس خواندن کودکان محله بنیان‌گذاری کرده بود. ارفع‌الدوله مرد خودساخته‌ای بود و سِمت‌های دولتی بسیاری داشت. چندین سال نیز سفیر ایران در روسیه بود. امین‌الضرب یکی از خانه‌های باغش در آب منگل را در اختیار ارفع الدوله گذاشت و او مدرسه‌اش را به این محله آورد. مدیریت آن را نیز به دولت‌آبادی سپرد. ارفع‌الدوله در سال 1297 خورشیدی، اداره‌ی مدرسه دانش را به وزارت معارف واگذار کرد. دبستان دانش هر چند هنوز هم در محله‌ی آب منگل وجود دارد اما با دگرگونی‌های بسیاری که در دهه ی چهل خورشیدی و نیز در سال 1378 در آن انجام شد، دیگر چندان همانندی‌ای با گذشته‌ی تاریخی‌اش ندارد. گویا در این سال‌ها نام دبستان را هم دگرگون کرده‌اند و دیگر کمتر کسی به یاد می‌آورد که پیشینه‌ی این آموزشگاه چیست؛ مگر آنکه پی‌جوی آن باشد.
یک آموزشگاه دیگرِ نزدیک به محله‌ی آب منگل، دبستان ترقی بود. این دبستان در کوچه‌ای بود که رخت‌شوی خانه نام داشت. بدان سبب که آب جاریِ کم و بیش پهناوری از آنجا می‌گذشت و رخت‌شوی‌ها لباس‌های خود را در آنجا می‌شستند. به همین سب نام کوچه رختشوی خانه شد. بازارچه‌ای نیز در محله آب منگل بوده است.

نخستین بستنی‌فروشی کشور در محله‌ی آب منگل
محله‌ی آب منگل به داشتن نخستین بستنی‌فروشی ایران نیز آوازه دارد. آنجا را بستنی‌فروشی اکبر مشتی می‌نامیدند و سپس‌تر به تقلید از او بستنی‌فروشی‌های دیگری به همان نام، اما نه به خوبی بستنی‌های او، در دیگر محله‌های تهران سرگرم کار شدند.
اکبر مشدی اهل شهر ملایر در استان همدان بود. برای کار به تهران آمده بود و با بُردن شکر و چای به شمال کشور و آوردن هیزم از آنجا به پایتخت، گذران زندگی می‌کرد. تا آنکه با کسی آشنا شد که به دربار مظفرالدین شاه رفت‌وآمد داشت. در همین آمد‌وشدها بود که او با خوراکی‌ای به نام بستنی آشنا شد و درصدد برآمد که هنر درست کردن آن را بیاموزد. سرانجام بر اثر پشتکار و پیگیری‌های بسیار، نخستین بستنی فروشی تهران و ایران را در زمان پادشاهی رضاشاه و در محله‌ی آب منگل بنیان گذاشت. بستنی‌های او چنان خوشمزه بود و برای تهرانی‌های بستنی ندیده شگفت‌آور بود که به سرعت آوازه‌اش در همه‌ی شهر پیچید و «کارش گرفت».
اکبر مشدی به همان روشی که آموخته بود بسنده نمی‌کرد و نوآوری‌هایی نیز در تهیه‌ی بستنی داشت. او سرشیر و گلاب و زعفران به بستنی‌هایش می‌زد و در خوش‌طعم کردن آن‌ها از گیاهان نیز به جای افزودنی‌ها، استفاده می‌کرد. چیرگی اکبرمشتی در بستنی‌سازی به جایی رسید که یکی از زنان نامدار آن روزگار، فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه قاجار، او را در سفرش به فرانسه با خود بُرد تا در آنجا نیز از بستنی‌های خوشمزه و بی‌همتای اکبر مشتی بی‌بهره نماند!
اکبر مشتی هر کیلوگرم بستنی خود را به بهای 3 ریال به مشتریانش می‌داد. در روز 14 امرداد، جشن سالگرد فرمان مشروطیت نیز مغازه‌اش را می‌بست و 2 هزار کیلو بستنی را به مجلس شورای ملی می‌بُرد و به وکیلان و باشندگان در مجلس می‌داد. بدین‌گونه و به روش خود، جشن مشروطیت و بنیان‌گذاری نخستین مجلس شورای ملی ایران را پاس می‌داشت.
داستان و سرگذشت محله‌ی آب منگل بیش از آنچه است که در اینجا برشمردیم. به‌ویژه کوچه‌های تاریخی آن هر کدام یادبودی از تهران سده‌های دور در خود دارند. سالیانی است که نام خیابان اصلی این محله را که همواره آب منگل بود، به رضوی تغییر داده‌اند.
این را نیز بگوییم که محمدعلی سپانلو در شعری بلند در کتاب «منظومه‌ی تهران»، از آب منگل و کوچه پس‌کوچه‌های زادبومش یاد کرده است. آن شعر، بازتابی از دلتنگی تهرانی‌های اصیل برای شهر دگرگون شده‌ی خود است:
«تو پی‌جوی پس‌کوچه‌ی زادبوم خودی:
آب منگل، شتردار، آصف
و مجذوب فانوس‌های هوایی
نگاهت پیِ گوشواره است و دنباله‌ی بادباک
به پرواز در مغرب نیلگونِ رهایی!».

* با بهره‌جویی از: یادداشت حمیدرضا حسینی در تارنمای «اسکان» درباره‌ی مدرسه دانش؛ نوشتاری از داریوش شهبازی در تارنمای او درباره‌ی معنی آب‌منگل؛ و نیز تارنمای «قدس آنلاین».

1 12 میدان قیام

میدان قیام

3 10 4 9

کوچه رضوی ( آب منگل )

کوچه رضوی ( آب منگل )

کوچه رضوی ( آب منگل )

کوچه رضوی ( آب منگل )

بیمارستان فوق تخصصی سوم شعبان 

بیمارستان فوق تخصصی سوم شعبان

8 8 مسجد الزهرا (ع)

مسجد الزهرا (ع)

10 8 میوه و تره بار قیام

میوه و تره بار قیام

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

33 8

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

 گذر بازارچه نایب السلطنه محله آب منگل (قیام)

29 7

مسجد آل آقا خیابان 15خرداد-ری

مسجد آل آقا خیابان 15خرداد-ری

حمام تاریخی قبله 965 هجری قمری (دوران صفویه) دربازارچه نایب السلطنه، ساخت چهارصد و هفتادوهفت سال پیش و هنوز مشغول به کار است

حمام تاریخی قبله 965 هجری قمری (دوران صفویه) دربازارچه نایب السلطنه، ساخت چهارصد و هفتادوهفت سال پیش و هنوز مشغول به کار است

حمام تاریخی قبله 965 هجری قمری (دوران صفویه) دربازارچه نایب السلطنه، ساخت چهارصد و هفتادوهفت سال پیش و هنوز مشغول به کار است حمام تاریخی قبله 965 هجری قمری (دوران صفویه) دربازارچه نایب السلطنه، ساخت چهارصد و هفتادوهفت سال پیش و هنوز مشغول به کار است

حمام تاریخی قبله 965 هجری قمری (دوران صفویه) دربازارچه نایب السلطنه، ساخت چهارصد و هفتادوهفت سال پیش و هنوز مشغول به کار است

لحاف دوزی های دوران گذشته در محله آب منگل

لحاف دوزی های دوران گذشته در محله آب منگل

 گذر بازارچه نایب سلطنه محله آب منگل (قیام)

بستنی فروشی قدیمی اکبرمشتی محله آب منگل

بستنی فروشی قدیمی اکبرمشتی محله آب منگل

 گذر بازارچه نایب سلطنه محله آب منگل (قیام)

22 8

فرتور از همایون مهرزاد است.

2393

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

3 پاسخ

  1. سلام
    خیلی مطالب مفیدی راجع به تهران قدیم درج کردین که برای من سالهای زیادی سوال بود.
    باتشکر

  2. با تشکر از شما که انقد با حوصله و جالب و به همراه جزئیات وقایعی که گذشت و کمتر کسی میداند را بازگو میکنید. خداوند توفیقتان دهد و راهتان سبز باشد. من آب منگل را از تو آهنگ داریوش شنیدم و از صفحه شما کلی اطلاعات ازش گرفتم.درود

  3. محلات قدیمی تهران و مردمی که در آن محلات زندگی میکردند دنیای پر پیچ و خمی بود که اگر حتی به میزان بسیار اندک نیز آنرا لمس کرده باشی هرگز نمیتوانی مجذوبش نباشی .مثل یک رمان بسیار جذاب و صد البته سلیس و روان اگر خط اولش را خوانده باشی نا خود آگاه نمیتوانی رهایش کنی. نمی شود از کنارش به سادگی بگذری .مجذوبش میشوی.تصویر میشود در ذهنت مبهوت میشوی گه چقدر ناباورانه با امروز و مردم امروزی فرق داشتند.بی تکلف بودند ولی بی قید هرگز.آگاه بودند بدون ادعا. زندگی میکردنددر واقعیت نه در اوهام و خیالپردازیهای بلند پروازانه. شادیشان عمیق بود در عین سادگی .هرکسی خودش بود ادا درآوردن بلد نبودند. زیبایی در سادگیست . قطعا زندگی ساده و بی آلایش در محله های قدیمی تهران شایسته معرفی به نسل امروز بوده و تاکنون افراد بسیاری در این امر تلاش نموده اند که قابل تقدیر و سپاس است.درود بر شما که با انتشار چنین هفته نامه ای برای شناساندن فرهنگ و تمدن سرزمینمان کوشش می کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-30