امروز رام ایزد، نَبُر، روز پرهیز از خوردن گوشت، 21 تیرماه سال 3759 زرتشتی، آدینه 18 تیرماه 1400 خورشیدی، نهم جولای 2021 میلادی
۱۸ تیرماه، روز درگذشت مهدی آذریزدی، پدیدآورندهی «قصههای خوب برای بچههای خوب» به عنوان «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» در سالنمای کشور ثبت شده است.
مهدی آذریزدی (آذر خرمشاهی)، پرتیراژترین نویسنده تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران، در سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷، جایزهی سلطنتی کتاب سال را دریافت کرد و توانست با جلد سوم «قصههای خوب برای بچه های خوب» درسال ۱۳۴۵ از یونسکو لوح سپاس دریافت کند. جلد چهارم و پنجم همین کتاب نیز ازسوی شورای کتاب کودک درسال های ۱۳۴۵، ۱۳۴۶ به عنوان کتاب ویژه سال شناخته شد. در مجموع بیش از ۲۰ عنوان کتاب برای بچهها نوشته است. چند جلد «قصههای خوب برای بچههای خوب» نوشته و «قصههای تازه از کتابهای کهن» را از «قند و عسل» شعر گفته و از «گربهی ناقلا» و «گربهی تنبل» داستان برای «بچه خوب» «مثنوی» سروده و «مجموعه قصههای ساده» را نوشته و البته برای بزرگترها هم «مثنوی» مولوی را تصحیح کرده است که میگفت، برایش ادعای زیادی هم دارد. مهدی آذریزدی چهار اثر خود را بیشتر از بقیه دوست می داشت: شعر «قند و عسل» که بیشتر بیان درد زندگی است؛ «بچه آدم» که جزوه چهارم قصه های تازه از کتاب های کهن است؛ «خاله گوهر» که در سال 1354 در شیراز برای «کمیته پیکار با بیسوادی» نوشت و همانجا چاپ شد و سرگذشتی صددرصد واقعی است و «گربه تنبل» که چون اجازه چاپ نگرفت آذریزدی دیگر سالها اثری ننوشت. آذر یزدی در سن 35 سالگی به فکر نوشتن کتاب برای کودکان افتاد و از سال ۱۳۳۵ با نوشتن نخستین جلد مجموعه «قصههای خوب برای بچههای خوب» کار نویسندگی خود را آغاز کرد. او پیش از آنکه به کار نگارش داستانهای کودکان بپردازد، به مشاغل گوناگون و از جمله عکاسی و کتابفروشی دست زد. مدتی در چاپخانه علمی، کتابفروشیهای خاور، ابن سینا، امیرکبیر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، روزنامه آشفته و روزنامه اطلاعات کار کرد و سالهای سال به شغل غلط گیری نمونههای حروفچینی شده یا تصحیح کتاب مشغول بود. او هیچگاه مدرسه نرفت و در 54 سالگی وقتی برای نخستینبار یک کلاس درس دید، نتوانست جلو گریهاش را بگیرد.
آذریزدی، اسفندماه 1300 خورشیدی در آبادی خرمشاه یزد زاده شد. تا بیست سالگی در همین آبادی که یکی از محلات زرتشتینشین یزد بود زندگی کرد. آذریزدی از همان کودکی شیفته کتاب شد. تنها حسرت زندگی خود را در نداشتن کتاب دید. وی در بیست سالگی از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد کشیده شد. پس از آنکه صاحب کارگاه جوراب بافی که از اقوام تنها کتابفروش یزد بود، تصمیم به بنیادگذاری دومین کتابفروشی شهر گرفت، او را از میان شاگردان کارگاه به کتابفروشی منتقل کرد. کار در کتابفروشی زمینهی آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد.
مهدی آذریزدی هرگز ازدواج نكرد. آذر یزدی بامداد روز پنج شنبه ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان آتیه تهران در گذشت و 21 تیرماه پس از تشییع از مسجد حظیره، در حسینیه خرمشاه یزد در نزدیکی محل زندگیاش به خاک سپرده شد.
پس از مرگ او در شهر یزد حوزه هنری استان یزد و با همکاری ادارهی پست آن شهر تمبر یادبودی با شمارگان ۱۶۰۰ چاپ کرد. در سال ۱۳۹۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی، بنابر پیشنهاد شورای فرهنگ عمومی ۱۸ تیرماه را به عنوان «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» در کشور نامگذاری کرد.
ایزد رام در آیین مزدیسنی، نگهبان روز بیستویکم هر ماه است و در اوستا با صفت «بخشنده چراگاه و خوراک خوب» از وی یاد شدهاست.
واژهی رام به معنای آرام، خوشحال، مطیع آمدهاست و هنوز هم این واژه به همین صورت یا به صورت رامش در معنی صلح و شادی و سازش به کار میرود. در این آیین گل خیری زردرنگ به این ایزد ویژه شده است.
رام یا ایزد رام، که در اوستا به صورت رامه یا رامن آمده و در زبان پهلوی به صورت رامشن یا همان رام خوانده شدهاست، در آیین زرتشت یکی از ایزدان یا فروزهی در خور نیایش است. این ایزد که آن را وای وه نیز گفتهاند، بر روز بیست و یکم هر ماه که آن را رام روز مینامند، موکّل است. چهارمین روز نَبُر یا پرهیز از خوردن گوشت است.
در کنار بهمن (وهمن یا وهومانا از امشاسپندان) سه دستیار او قرار میگیرند که نخستین آنها ماه، دومین گؤش و سومین رام است. رام در زندگی پس از مرگ نقش خاصی را ایفا مینماید. در واقع در زندگی پس از مرگ، رام به ارواح نیکوکار و عادل یاری میرساند تا مشکلات و موانع را پشت سر بگذارند. رام یکی از جنبههای زمان نیز به شمار میرود او نخستین پزشک مینوی است که چاره و درمان دردها به دست او سپرده شده است.
فردوسی میسراید:
ترا روز رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد